پیشنهادهای learner (٦,٣٨٩)
from here on out : از حالا به بعد - زین پس - از این به بعد
! کلمه "condominium" ریشه ای لاتین و بسیار جالب دارد که معنای فعلی آن را به خوبی توضیح می دهد. ریشه شناسی ( Etymology ) کلمه Condominium: این کلمه ...
roger : roger that : copy that "Roger" به معنای "دریافت شد" نیست. این یک کلمه رمز ( Code Word ) در ارتباطات رادیویی است که برای تأیید فهمیدن یک پیا ...
roger : roger that : copy that "Roger" به معنای "دریافت شد" نیست. این یک کلمه رمز ( Code Word ) در ارتباطات رادیویی است که برای تأیید فهمیدن یک پیا ...
roger : roger that : copy that "Roger" به معنای "دریافت شد" نیست. این یک کلمه رمز ( Code Word ) در ارتباطات رادیویی است که برای تأیید فهمیدن یک پیا ...
سرشار مملو پر از
در زیر رایج ترین عبارات هم نشین ( Collocations ) با �Time - Shared� و �Time - Sharing� آورده شده است. ۱. صفت اسم: Time - Shared [Noun] این ساختار ...
در زیر رایج ترین عبارات هم نشین ( Collocations ) با �Time - Shared� و �Time - Sharing� آورده شده است. ۱. صفت اسم: Time - Shared [Noun] این ساختار ...
در زیر رایج ترین عبارات هم نشین ( Collocations ) با �Time - Shared� و �Time - Sharing� آورده شده است. ۱. صفت اسم: Time - Shared [Noun] این ساختار ...
در زیر رایج ترین عبارات هم نشین ( Collocations ) با �Time - Shared� و �Time - Sharing� آورده شده است. ۱. صفت اسم: Time - Shared [Noun] این ساختار ...
در زیر رایج ترین عبارات هم نشین ( Collocations ) با �Time - Shared� و �Time - Sharing� آورده شده است. ۱. صفت اسم: Time - Shared [Noun] این ساختار ...
در زیر رایج ترین عبارات هم نشین ( Collocations ) با �Time - Shared� و �Time - Sharing� آورده شده است. ۱. صفت اسم: Time - Shared [Noun] این ساختار ...
در زیر رایج ترین عبارات هم نشین ( Collocations ) با �Time - Shared� و �Time - Sharing� آورده شده است. ۱. صفت اسم: Time - Shared [Noun] این ساختار ...
معنی تحت الفظی : آلت تناسلی مردانه شُل بی عرضه ضعیف بی کفایت ترسو و بی جرأت شخصیتی ضعیف و غیرجذاب ۱. بی عرضه ( رایج ترین و نزدیک ترین معادل از ...
The duper manipulates the dupee. فریب دهنده، فریب خورده را اغوا می کند
price gouge : gouge : گرانفروشی کردن
price gouge : gouge : گرانفروشی کردن
در اینجا چند عبارت رایج با کلمه impede و مشتقات آن ( مانند impediment ) آورده شده است: 1. با فعل Impede ( مانع شدن، مختل کردن ) Impede progress ...
در اینجا چند عبارت رایج با کلمه impede و مشتقات آن ( مانند impediment ) آورده شده است: 1. با فعل Impede ( مانع شدن، مختل کردن ) Impede progress ...
در اینجا چند عبارت رایج با کلمه impede و مشتقات آن ( مانند impediment ) آورده شده است: 1. با فعل Impede ( مانع شدن، مختل کردن ) Impede progress ...
در اینجا چند عبارت رایج با کلمه impede و مشتقات آن ( مانند impediment ) آورده شده است: 1. با فعل Impede ( مانع شدن، مختل کردن ) Impede progress ...
دوستان دو عبارت با denominator : common denominator : وجه مشترک - مخرج مشترک در ریاضی lowest common denominator : عامه پسند - کوچکترین مخرج مشترک ...
1 - وجه اشتراک - نقطه مشترک ۲ - مخرج مشترک یا مضرب مشترک در ریاضی ( مخرج مشترک دو عدد ۳و۴ میشه ۱۲، ۲۴، ، ۳۶، . . . . )
۱ - به فرمایش دوستمون عامه پسند میشه . ۲ - همچنین کوچکترین مضرب مشترک در ریاضی . ( ک . م. م. دو عدد ۳و۴ برابر است با ۱۲ )
common collocations of thwart : Thwart an attempt خنثی کردن یک تلاش Thwart a plan خنثی کردن یک نقشه Thwart a plot خنثی کردن یک توطئه Thwart an ...
in, discreet, tion
متضاد : indiscretion : معنی: بی خردی، بی ملاحظگی، بی احتیاطی، بی عقلی معانی دیگر: بی مبالاتی، نادوراندیشی، بی زینشی، ناهوشکاری، بدداوری از ریشه : d ...
متضاد : indiscreet : معنی: بی احتیاط، بی ملاحظه، فاقد حس تشخیص، بی تمیز معانی دیگر: غیرمحتاط، نادوراندیش، ناهوشکار، بی مبالات
خودت سَرِ کار رفتی - سَرِ کاری
ریشه شناسی ( Etymology ) 1. کلمه "Tip": این "tip" ربطی به "نوک" ( tip of something ) یا "انعام دادن" ( to tip ) ندارد. این "tip" از زبان عامیانه ...
مراجعه شود به tip off : خبر محرمانه، هشدار نهان، خبر کشی، افشاگری، اخطار، اطلاع نهانی ریشه شناسی ( Etymology ) 1. کلمه "Tip": این "tip" ربطی به "ن ...
antonym : incoherent
پنهانی یا به آرامی در جایی بودن یا حرکت کردن ، معمولا با نیت مشاهده کردن یا انتظار کشیدن بدون اینکه به وضوح دیده شوید
talent : استعداد scout : ( دنبال چیزی ) گشتن، جستجو کردن talent scout : بقول دوستمون استعدادیاب
talent : استعداد scout : ( دنبال چیزی ) گشتن، جستجو کردن talent scout : بقول دوستمون استعدادیاب
gag , dry heaves : عق زدن
gag , dry heaving
gag , dry heave , dry heaving
فرق do me a favor و do me a solid : "Do me a favor" ( یه لطفی بهم بکن ) : کلی تر است و هم برای کارهای کوچک ( مثلاً passing the salt ) و هم بزرگ به ...
این ضرب المثل بسیار معروف به این معنی است که حرف و عمل مهم هستند، نه حرفِ پوچ و توخالی. اگر پول داشته باشید ( یا به طور کلی، قدرت و اعتبار واقعی داشت ...
1. Dys - ( δυσ - ) : این پیشوند یونانی به معنای "بد"، "سخت"، "ناهنجار" یا "مشکل دار" است ( مانند کلمات dysfunction ( ناکارآمدی ) یا dyslexia ( خوانش ...
Dys - ( δυσ - ) : یک پیشوند یونانی به معنای �بد�، �سخت�، �ناهنجار� یا �مشکل دار�. Morphia ( μορφή ) : از ریشه �morphe� به معنای �شکل�، �فرم� یا �هی ...
معنی اصلی "mush" به غذایی اشاره دارد که بیش از حد پخته، له، نرم، و بدون بافت شده و معمولاً غیراشتهاور است.
ائتلافی که همه حزبها در آن شرکت می کنند
فرش از دیوار تا دیوار - موکت سراسری - موکت کامل ( نه قالیچه که وسط اتاق می اندازند )
فرش از دیوار تا دیوار - موکت سراسری - موکت کامل ( نه قالیچه که وسط اتاق می اندازند )
چرب شده آماده شده مست کرده
مست کردن هم میشه
عبارت "chicken scratch" یک اصطلاح غیررسمی ( عمدتاً در انگلیسی آمریکایی ) است که برای توصیف دستخط بسیار بد، نامرتب و تقریباً غیرقابل خواندن به کار می ...
متضاد : uninhibited : بی پروا، بی پرده، بی آزرم، صریح، رک و راست