پیشنهادهای Learner (٦,٠٤٣)
اصطلاح "big - time" در انگلیسی ( به ویژه در گفتار عامیانه آمریکایی ) معانی و کاربردهای مختلفی دارد. در فارسی معمولاً بسته به context معادل های متفاوت ...
متضاد آن cisgender است و لازم به ذکر است که اکثریت افراد cisgender هستند
لازم به ذکر است که اکثر افراد cisgender هستند
this lemon is really tart : این لیمو خیلی ترش است
ترجمه و معنی "rail on someone" به فارسی: عبارت "rail on someone" در انگلیسی به معنای "به شدت از کسی انتقاد کردن"، "به کسی تاختن" یا "کسی را به باد ...
ترجمه و معنی "rail on someone" به فارسی: عبارت "rail on someone" در انگلیسی به معنای "به شدت از کسی انتقاد کردن"، "به کسی تاختن" یا "کسی را به باد ...
haunch : : باسن و بالای ران "The wolf sat on its haunches, watching the prey. " ( گرگ روی کپل هایش نشست و به شکار نگاه کرد. ) "She roasted a hau ...
haunch : : باسن و بالای ران "The wolf sat on its haunches, watching the prey. " ( گرگ روی کپل هایش نشست و به شکار نگاه کرد. ) "She roasted a hau ...
چمباتمه زدن - به قول اراکی ها چتلی نشستن
تلف کننده - اسراف کننده
آب دهان ( از گوشه ی دهان ) جاری کردن، آب بینی کسی راه افتادن، بزاق ( از دهان ) راه افتادن
کلمه "banter" در انگلیسی معنی "کلکل کردن"، "شوخی و مطایبه" یا "حرفهای بازیگوشانه و دوستانه" میدهد. این کلمه معمولاً برای توصیف گفتگوی سبک، شوخ و غی ...
کلمه "banter" در انگلیسی معنی "کلکل کردن"، "شوخی و مطایبه" یا "حرفهای بازیگوشانه و دوستانه" میدهد. این کلمه معمولاً برای توصیف گفتگوی سبک، شوخ و غی ...
کلمه "banter" در انگلیسی معنی "کلکل کردن"، "شوخی و مطایبه" یا "حرفهای بازیگوشانه و دوستانه" میدهد. این کلمه معمولاً برای توصیف گفتگوی سبک، شوخ و غی ...
معنی "Onward Travel" "Onward travel" به معنی "سفر بعدی" یا "ادامه سفر" است و معمولاً به بخش بعدی یک سفر، به ویژه در موارد زیر اشاره دارد: - بلیط ی ...
عبارت "The Real McCoy" به معنای "چیز واقعی و اصلی" یا "بهترین نمونه از چیزی" است و برای اشاره به چیزی که اصیل، باکیفیت و غیرتقلبی است به کار میرود. ا ...
لطفا با [sow : بذر افشاندن، بذر افشانی کردن، تخم پاشیدن، کاشتن , شلخته و چاق معانی دیگر: خوک ماده ( بالغ ) ، ماده خوک، ( برخی جانوران پستاندار به ویژ ...
لطفا با [ sew : دوختن، خیاطی کردن، دوزندگی کردن - کوک زدن، بخیه زدن] اشتباه نشه
ریشه واژه "Franchise" ( فرانچایز/فرانشیز ) به زبان فرانسوی قدیم بازمیگردد و از کلمه "franc" به معنای "آزاد" یا "صادق" گرفته شده است. در قرون وسطی، ای ...
Persepolis extended its franchise record by winning a 17th league title, cementing its status as Iran's most successful club. پرسپولیس با کسب هفدهمی ...
I never thought you had it in you to start your own business—proud of you! هیچوقت فکر نمیکردم توانایی راه انداختن کسب و کار خودت رو توی خودت داشته با ...
I never thought you had it in you to start your own business—proud of you! هیچوقت فکر نمیکردم توانایی راه انداختن کسب و کار خودت رو توی خودت داشته با ...
Oscillation معنی: نوسان، تپش معانی دیگر: تاب خوری، پس و پیش روی، آونگش، تردید، دودلی، تلون، دگرسانی، تغییر، عدم ثبات، ( فیزیک ) آونگ سانی
عبارت "Pro Bono Publico" یک اصطلاح لاتین است که به صورت کلمه به کلمه و سپس به صورت عبارت کامل معنی میشود: ترجمه کلمه به کلمه: - Pro = برای / به ...
عبارت "Pro Bono Publico" یک اصطلاح لاتین است که به صورت کلمه به کلمه و سپس به صورت عبارت کامل معنی میشود: ترجمه کلمه به کلمه: - Pro = برای / به ...
عبارت "Pro Bono Publico" یک اصطلاح لاتین است که به صورت کلمه به کلمه و سپس به صورت عبارت کامل معنی میشود: ترجمه کلمه به کلمه: - Pro = برای / به ...
عبارت "Pro Bono Publico" یک اصطلاح لاتین است که به صورت کلمه به کلمه و سپس به صورت عبارت کامل معنی میشود: ترجمه کلمه به کلمه: - Pro = برای / به ...
عبارت "Pro Bono Publico" یک اصطلاح لاتین است که به صورت کلمه به کلمه و سپس به صورت عبارت کامل معنی میشود: ترجمه کلمه به کلمه: - Pro = برای / به ...
عبارت "Pro Bono Publico" یک اصطلاح لاتین است که به صورت کلمه به کلمه و سپس به صورت عبارت کامل معنی میشود: ترجمه کلمه به کلمه: - Pro = برای / به ...
باسن fanny pack - fanny bag : کیف کمری
کیف کمری یا Fanny Pack ( همچنین به عنوان کیف کمری یا کیف بند کوتاه شناخته میشود ) یک وسیله کاربردی و مُد روز است که معمولاً برای حمل وسایل کوچک مانند ...
کیف کمری یا Fanny Pack ( همچنین به عنوان کیف کمری یا کیف بند کوتاه شناخته میشود ) یک وسیله کاربردی و مُد روز است که معمولاً برای حمل وسایل کوچک مانند ...
کیف کمری یا Fanny Pack ( همچنین به عنوان کیف کمری یا کیف بند کوتاه شناخته میشود ) یک وسیله کاربردی و مُد روز است که معمولاً برای حمل وسایل کوچک مانند ...
معنی "haywire" در انگلیسی haywire یک صفت یا قید غیررسمی است که معمولاً در سه مفهوم اصلی استفاده می شود: ۱. از کنترل خارج شدن / خراب شدن ( وقتی ...
تلفظ: سودر لطفا با [ soother : آرام کننده - تسکین دهنده ] اشتباه نشه
معنی عبارت "Preach to the choir": ترجمه تحت اللفظی: "موعظه کردن برای گروه کر" ( که خودشان همیشه در کلیسا می خوانند! ) معنای اصطلاحی: صحبت کردن ب ...
معنی عبارت: "The bigger they come, the harder they fall. " ترجمه تحت اللفظی: "هرچه بزرگ تر باشند، سخت تر سقوط می کنند. " معنای مفهومی: این ضرب ...
معنی عبارت: "The bigger they come, the harder they fall. " ترجمه تحت اللفظی: "هرچه بزرگ تر باشند، سخت تر سقوط می کنند. " معنای مفهومی: این ضرب ...
رفتار درست و منصفانه خاص با یک فرد/گروه داشتن ۱. "در حق کسی خوب رفتار کردن" "He always tries to do good by his friends. " → "او همیشه سعی می کند در ...
diddly squat : هیچ چیز
diddly squat : هیچ چیز
He knows diddly squat about politics. ( او هیچی از سیاست نمی داند. ) This contract is worth diddly squat. ( این قرارداد هیچ ارزشی ندارد. ) I ...
I don't owe him squat. :من پشیزی بهش مدیون نیستم He had a job that paid him squat : او یه کاری داشت که بهش هیچ پولی نمی دادند You don't know squat ...
1. English: Before starting the project, we need to understand the lay of the land. Persian ( Farsi ) : قبل از شروع پروژه، باید شرایط و وضعیت موجود ...
معنی: جمع شدن، در بر گرفتن، در بستر غنودن معانی دیگر: به آغوش کسی پناه بردن، ( برای گرم شدن یا محبت ) خود را به کسی چسباندن، خود را برای گرم شدن یاغن ...
fraying relationship : رابطه تیره - رابطه شکننده
به پشمم No skin off my back No skin off my nose No skin off my teeth No bother to me No big deal Doesn't faze me No problem for me No concern ...
1. هیجانزده ( Excited/Pumped up ) - "او برای کنسرت خیلی هیجانزده است. " ( He's really amped up for the concert. ) 2. پرانرژی ( Full of energy ...
زن شیطانی - دیو زن - شیطان - جن زده - آتشین مزاج - شیطون - ناقلا نام نوعی پیتزا هم هست
he fights crime with his brain and his brawn : او با مغز و عضله اش با جرم و جنایت می جنگد