پیشنهاد
٠

: To say something embarrassing, awkward, or offensive without intending to. Persian ( فارسی ) : گفتن چیزی ناخواسته که باعث شرمندگی، awkward شدن یا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Coupling

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1. "Stick through" as in persist or endure: Persian: پافشاری کردن / ادامه دادن - Example: - "No matter what happens, stick through it!" → "هرچ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

couple

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دستمال گلدار که دور سر - گردن یا صورت می بندند

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Key Notes: - Literal Meaning ( شخم زدن ) : Used for farming ( Sentences 1–3 ) . - Metaphorical Uses: - پیشروی با قدرت ( Sentences 5, 7 ) . - س ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Key Notes: - Literal Meaning ( شخم زدن ) : Used for farming ( Sentences 1–3 ) . - Metaphorical Uses: - پیشروی با قدرت ( Sentences 5, 7 ) . - س ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Key Notes: - Literal Meaning ( شخم زدن ) : Used for farming ( Sentences 1–3 ) . - Metaphorical Uses: - پیشروی با قدرت ( Sentences 5, 7 ) . - س ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

rub someone's face in it همین معنی را میده

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آماده و پر انرژی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جنگ افزار ویروسی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وان بزرگ - آدم چاقالو

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

lumbar puncture : سوراخ کمری - برای کشیدن مایع نخاعی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

fire engine red : رنگ قرمز ماشین آتش نشانی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قور قور قورباغه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

respirator وrespiratory هم از این ریشه اند

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نکته کاربردی: عبارت "have a good mind to" برای بیان قصد جدی ( اما هنوز قطعی نشده ) انجام کاری استفاده می شود. معادل های فارسی: - "به فکر . . . هست ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آینده دار بودن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1. "Climbing Mount Everest? Been there, done that. " ( کوه اورست رو فتح کردی؟ من قبلاً این کارو کردم. ) 2. "You think this is hard? Been there, d ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه "disabuse" در انگلیسی به معنای "از اشتباه درآوردن" یا "تصور غلط را از کسی زدودن" است. اما ممکن است برای شما سوال باشد که چرا این کلمه چنین معنای ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Frame : ( حقوق - عامیانه - شهادت یا مدرک و غیره ی دروغین دادن به منظور گناهکار جلوه دادن آدم بیگناه ) تقصیرکار جلوه دادن، پرونده سازی کردن، پاپوش درس ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Frame : ( حقوق - عامیانه - شهادت یا مدرک و غیره ی دروغین دادن به منظور گناهکار جلوه دادن آدم بیگناه ) تقصیرکار جلوه دادن، پرونده سازی کردن، پاپوش درس ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

To destroy something completely or utterly چیزی را کاملا نابود کردن Kingdom come : دنیای پس از مرگ - آخرت

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بقول دوستان آسیب گردن در تصادفات ، حرکت رفت و برگشت شلاقی گردن )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

غرق مصنوعی Water : آب Boarding :بستن به چوب و تخته ضمنا فرد روی تخته خوابیده و ارتفاع پاها کمی بالاتر از سر می باشد .

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1. The ship was heaving in the rough sea. - کشتی در دریای طوفانی تکان های شدیدی می خورد. 2. His chest was heaving after the intense workout. - ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Bowel movement : کار کردن شکم - مدفوع کردن Irritable bowel syndrome : سندرم روده تحریک پذیر Bowel obstruction : انسداد روده

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

برای اولین بار با کسی رابطه جنسی داشتن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

برای اولین بار با کسی رابطه جنسی داشتن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

لطفا با bowl : کاسه اشتباه نشه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

نوروسیستیسرکوزیس یک عفونت انگلی سیستم عصبی مرکزی ( مغز و نخاع ) است که توسط لارو کرم کدوی خوک ( تنیا سولیوم - Taenia solium ) ایجاد می شود. این بیمار ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

tick : کنه نمی دونید لطفا علامت علط نزنید