پیشنهادهای Learner (٥,٧٢٤)
: To say something embarrassing, awkward, or offensive without intending to. Persian ( فارسی ) : گفتن چیزی ناخواسته که باعث شرمندگی، awkward شدن یا ...
Coupling
1. "Stick through" as in persist or endure: Persian: پافشاری کردن / ادامه دادن - Example: - "No matter what happens, stick through it!" → "هرچ ...
couple
دستمال گلدار که دور سر - گردن یا صورت می بندند
Key Notes: - Literal Meaning ( شخم زدن ) : Used for farming ( Sentences 1–3 ) . - Metaphorical Uses: - پیشروی با قدرت ( Sentences 5, 7 ) . - س ...
Key Notes: - Literal Meaning ( شخم زدن ) : Used for farming ( Sentences 1–3 ) . - Metaphorical Uses: - پیشروی با قدرت ( Sentences 5, 7 ) . - س ...
Key Notes: - Literal Meaning ( شخم زدن ) : Used for farming ( Sentences 1–3 ) . - Metaphorical Uses: - پیشروی با قدرت ( Sentences 5, 7 ) . - س ...
rub someone's face in it همین معنی را میده
آماده و پر انرژی
جنگ افزار ویروسی
وان بزرگ - آدم چاقالو
lumbar puncture : سوراخ کمری - برای کشیدن مایع نخاعی
fire engine red : رنگ قرمز ماشین آتش نشانی
قور قور قورباغه
respirator وrespiratory هم از این ریشه اند
نکته کاربردی: عبارت "have a good mind to" برای بیان قصد جدی ( اما هنوز قطعی نشده ) انجام کاری استفاده می شود. معادل های فارسی: - "به فکر . . . هست ...
آینده دار بودن
1. "Climbing Mount Everest? Been there, done that. " ( کوه اورست رو فتح کردی؟ من قبلاً این کارو کردم. ) 2. "You think this is hard? Been there, d ...
کلمه "disabuse" در انگلیسی به معنای "از اشتباه درآوردن" یا "تصور غلط را از کسی زدودن" است. اما ممکن است برای شما سوال باشد که چرا این کلمه چنین معنای ...
Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...
Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...
Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...
Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...
Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...
Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...
Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...
Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...
Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...
Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...
Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...
Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...
Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...
Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...
Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...
Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...
Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...
Collocations with "Bust" 1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن ) 2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن ) 3. Bust a gut → ( از خنده ترکی ...
Frame : ( حقوق - عامیانه - شهادت یا مدرک و غیره ی دروغین دادن به منظور گناهکار جلوه دادن آدم بیگناه ) تقصیرکار جلوه دادن، پرونده سازی کردن، پاپوش درس ...
Frame : ( حقوق - عامیانه - شهادت یا مدرک و غیره ی دروغین دادن به منظور گناهکار جلوه دادن آدم بیگناه ) تقصیرکار جلوه دادن، پرونده سازی کردن، پاپوش درس ...
To destroy something completely or utterly چیزی را کاملا نابود کردن Kingdom come : دنیای پس از مرگ - آخرت
بقول دوستان آسیب گردن در تصادفات ، حرکت رفت و برگشت شلاقی گردن )
غرق مصنوعی Water : آب Boarding :بستن به چوب و تخته ضمنا فرد روی تخته خوابیده و ارتفاع پاها کمی بالاتر از سر می باشد .
1. The ship was heaving in the rough sea. - کشتی در دریای طوفانی تکان های شدیدی می خورد. 2. His chest was heaving after the intense workout. - ...
Bowel movement : کار کردن شکم - مدفوع کردن Irritable bowel syndrome : سندرم روده تحریک پذیر Bowel obstruction : انسداد روده
برای اولین بار با کسی رابطه جنسی داشتن
برای اولین بار با کسی رابطه جنسی داشتن
لطفا با bowl : کاسه اشتباه نشه
نوروسیستیسرکوزیس یک عفونت انگلی سیستم عصبی مرکزی ( مغز و نخاع ) است که توسط لارو کرم کدوی خوک ( تنیا سولیوم - Taenia solium ) ایجاد می شود. این بیمار ...
tick : کنه نمی دونید لطفا علامت علط نزنید