larceny

/ˈlɑːrsəni//ˈlɑːsəni/

معنی: سرقت، دزدی، دستبرد
معانی دیگر: (حقوق) دزدی، خوردن مال کسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: larcenies
مشتقات: larcenist (n.)
• : تعریف: the stealing of another's personal property; theft.
مترادف: purloining, stealing, theft, thievery
مشابه: burglary, cheat, housebreaking, looting, robbery, swiping

- They were arrested for larceny after stealing video equipment from the school.
[ترجمه گوگل] آنها پس از سرقت تجهیزات ویدئویی از مدرسه به دلیل سرقت دستگیر شدند
[ترجمه ترگمان] آن ها پس از دزدیدن تجهیزات ویدئویی از مدرسه، به جرم سرقت دستگیر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. grand larceny
دزدی بزرگ (از مبلغ معینی بیشتر)،سرقت کلان

2. petit (or petty) larceny
دله دزدی،دزدی کوچک

3. Dukes Bpleaded guilty to attempted grand larceny last month.
[ترجمه گوگل]دوکز به دلیل تلاش برای سرقت بزرگ در ماه گذشته مجرم شناخته شد
[ترجمه ترگمان]اون \"دوک های عسلی\" مجرم بوده تا یه سرقت بزرگ از ماه پیش انجام بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Old terminology such as larceny, larceny by a trick, false pretences and embezzlement were replaced by modern terms.
[ترجمه گوگل]اصطلاحات قدیمی مانند سرقت، سرقت با ترفند، بهانه های دروغین و اختلاس با اصطلاحات امروزی جایگزین شد
[ترجمه ترگمان]واژگان قدیمی مانند سرقت، سرقت از سرقت، pretences ساختگی و embezzlement با اصطلاحات مدرن جایگزین شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Issuing a bad check is a form of larceny.
[ترجمه گوگل]صدور چک بلامحل نوعی سرقت است
[ترجمه ترگمان]این یک چک بد یک جور دزدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Crimes such as petty larceny and simple battery are the kinds that are most likely to be tried in JP court.
[ترجمه گوگل]جرایمی مانند سرقت جزئی و باطری ساده از انواعی هستند که به احتمال زیاد در دادگاه JP محاکمه می شوند
[ترجمه ترگمان]جرائمی مانند سرقت و باتری ساده انواع هستند که به احتمال زیاد در court JP محاکمه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Your friend belongs to the accomplice of larceny.
[ترجمه گوگل]دوست شما متعلق به همدست سرقت است
[ترجمه ترگمان]دوستت تعلق داره به همدست دزدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The man was imprisoned for larceny.
[ترجمه گوگل]این مرد به جرم سرقت به زندان افتاد
[ترجمه ترگمان]اون مرد برای دزدی زندونی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was put in jail for grand larceny.
[ترجمه گوگل]او را به جرم سرقت بزرگ به زندان انداختند
[ترجمه ترگمان]اون به خاطر سرقت بزرگ به زندان افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Have you over been arrested for larceny?
[ترجمه گوگل]آیا بیش از حد به جرم سرقت دستگیر شده اید؟
[ترجمه ترگمان]تا حالا به جرم دزدی دستگیر شدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The man was put in jail for grand larceny.
[ترجمه گوگل]این مرد به جرم سرقت بزرگ به زندان افتاد
[ترجمه ترگمان] اون مرد برای دزدی به زندان افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A new kind of shunt current electric larceny fault detection means for the high voltage power metering system' electric energy meter current coil by short circuit is proposed in this paper.
[ترجمه گوگل]نوع جدیدی از ابزار تشخیص خطای سرقت الکتریکی جریان شنت برای سیم پیچ جریان کنتور انرژی الکتریکی سیستم اندازه گیری ولتاژ بالا با اتصال کوتاه در این مقاله پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]نوع جدیدی از تشخیص خطای سرقت و خطای سرقت، برای ولتاژ بالا و سیم پیچ جریان انرژی الکتریکی به وسیله مدار کوتاه در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This article proposed shunt current electric larceny fault detection model for electric energy meter′ current coil of the high voltage power metering system.
[ترجمه گوگل]این مقاله مدل تشخیص خطای سرقت الکتریکی جریان شنت را برای سیم پیچ جریان کنتور انرژی الکتریکی سیستم اندازه گیری برق ولتاژ بالا پیشنهاد می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک مدل تشخیص خطای مجاز در برابر سرقت، برای سیم پیچ جاری جریان برق ولتاژ بالا را پیشنهاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He wanted to be accused of larceny, because he left comfortable in prison.
[ترجمه گوگل]او می خواست به سرقت متهم شود، زیرا او در زندان راحت رفت
[ترجمه ترگمان]او می خواست به سرقت سرقت شود، زیرا در زندان احساس راحتی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There is a good deal of staff larceny which is siphoning off revenue.
[ترجمه گوگل]مقدار زیادی سرقت از کارکنان وجود دارد که باعث کاهش درآمد می شود
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از کارکنان مورد سرقت قرار دارند که سود را کم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرقت (اسم)
steal, abduction, theft, robbery, stealing, larceny, thievery, lift, heist, housebreaking

دزدی (اسم)
filch, abstraction, theft, robbery, stealing, larceny, embezzlement, peculation, burglary, thievery, lift, nip, spoliation

دستبرد (اسم)
rapine, robbery, larceny, defalcation

تخصصی

[حقوق] سرقت، دزدی

انگلیسی به انگلیسی

• robbery, theft (law)
larceny is the crime of theft; a legal term.

پیشنهاد کاربران

🔴 law : the act of stealing something : theft
[noncount]
◀️He was arrested and charged with larceny.
[count]
◀️He has been accused of several larcenies.
سرقت

بپرس