تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تب طوطی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تلفظ: وَسکیولایدِس

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"Vascul - " ( from Latin vasculum, diminutive of vas = vessel ) → Refers to blood vessels. " - itis" ( Greek suffix ) → Inflammation. Literal Me ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Key Notes: - Hatch ( an egg ) → سر از تخم درآوردن / جوجه درآوردن - Hatch ( a plan/scheme ) → طراحی کردن / کشیدن نقشه - Hatchling → جوجه تازه مت ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

بزن قدش! نوبت توئه tag : بازی گرگم به هوا کسی که گرگه یه بازیکن را می گیره و می گه : تگ ، نوبت توئه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

antonym : prove, , confirm, validate, verify

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آبداری

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Key Meanings of "Cut Someone Off": 1. قطع کردن حرف ( Interrupt ) 2. قطع حمایت مالی ( Stop financial support ) 3. قطع ارتباط ( Disconnect ) 4. بست ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Key Meanings of "Cut Someone Off": 1. قطع کردن حرف ( Interrupt ) 2. قطع حمایت مالی ( Stop financial support ) 3. قطع ارتباط ( Disconnect ) 4. بست ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Key Meanings of "Cut Someone Off": 1. قطع کردن حرف ( Interrupt ) 2. قطع حمایت مالی ( Stop financial support ) 3. قطع ارتباط ( Disconnect ) 4. بست ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

زمین دو بر

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

antonym : lowbrow : عامه پسند - سطحی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

خیره شدن به جلو

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ریشه شناسی واژهٔ �ballpark� ۱. منشأ ورزشی ( بیسبال ) واژهٔ �ballpark� در اصل به �زمین بیسبال� ( ورزشگاه مخصوص بیسبال ) اشاره دارد و از ترکیب دو ک ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

ریشه شناسی واژهٔ �ballpark� ۱. منشأ ورزشی ( بیسبال ) واژهٔ �ballpark� در اصل به �زمین بیسبال� ( ورزشگاه مخصوص بیسبال ) اشاره دارد و از ترکیب دو ک ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ریشه شناسی واژهٔ �ballpark� ۱. منشأ ورزشی ( بیسبال ) واژهٔ �ballpark� در اصل به �زمین بیسبال� ( ورزشگاه مخصوص بیسبال ) اشاره دارد و از ترکیب دو ک ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ریشه شناسی واژهٔ �ballpark� ۱. منشأ ورزشی ( بیسبال ) واژهٔ �ballpark� در اصل به �زمین بیسبال� ( ورزشگاه مخصوص بیسبال ) اشاره دارد و از ترکیب دو ک ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1. English: That estimate is in the right ballpark. Persian: این تخمین در محدودهٔ تقریبی درست است. 2. English: Can you give me a ballpark figure ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1. English: That estimate is in the right ballpark. Persian: این تخمین در محدودهٔ تقریبی درست است. 2. English: Can you give me a ballpark figure ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1. English: That estimate is in the right ballpark. Persian: این تخمین در محدودهٔ تقریبی درست است. 2. English: Can you give me a ballpark figure ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

1. English: That estimate is in the right ballpark. Persian: این تخمین در محدودهٔ تقریبی درست است. 2. English: Can you give me a ballpark figure ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حذف رقیب - کنار زدن رقیب - به حاشیه راندن کسی در موقعیت های رقابتی ( ورزشی، کاری، عاطفی و . . . )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حذف رقیب - کنار زدن رقیب - به حاشیه راندن کسی در موقعیت های رقابتی ( ورزشی، کاری، عاطفی و . . . )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

shell, lac lac : لاک، لاک الکل، چیز لاک والکل زده، لاک زدن معانی دیگر: ( از ریشه ی فارسی ) ، لاک ( ماده ی انگم مانندی که از بدن برخی حشرات به ویژه l ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

shell, lac lac : لاک، لاک الکل، چیز لاک والکل زده، لاک زدن معانی دیگر: ( از ریشه ی فارسی ) ، لاک ( ماده ی انگم مانندی که از بدن برخی حشرات به ویژه l ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

shell, lac lac : لاک، لاک الکل، چیز لاک والکل زده، لاک زدن معانی دیگر: ( از ریشه ی فارسی ) ، لاک ( ماده ی انگم مانندی که از بدن برخی حشرات به ویژه l ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تیم بیس بال نیویورک به نام متز

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ریشه های **پارکور** ( Parkour ) به **فرانسه** برمی گردد، اما این رشته ارتباط نزدیکی با مفاهیم و اصطلاحات انگلیسی نیز دارد. ### ریشه شناسی واژه **"P ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد

ambly : ضعیف - کند - مبهم opia : چشم amblyoscope : دستگاه درمان تنبلی چشم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد

lazy eye

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ad, alter, ate, ed

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شیری که با آب رقیق شده - شیر تقلبی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ad, alter, ate

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

un, ad, alter, ate, ed

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Here are 10 common English sentences using different collocations of "see past" along with their Persian translations : - - - 1. See past someo ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"Siphoning" ( سیفون کردن / مکش با لوله ) به فرآیند انتقال مایع از یک ظرف به ظرف دیگر با استفاده از لوله و ایجاد خلاء جزئی گفته می شود.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( سیفون کردن / مکش با لوله ) به فرآیند انتقال مایع از یک ظرف به ظرف دیگر با استفاده از لوله و ایجاد خلاء جزئی گفته می شود.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( شراب جعبه ای / شراب باکسی ) نوعی شراب است که در بسته های پلاستیکی یا مقوایی به جای بطری شیشه ای عرضه می شود.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه "billowy" در فارسی به معنی "پف دار"، "مواج"، یا "انبوه و پرحجم ( مانند ابر یا دود ) " است. مثال ها: "Billowy clouds" → "ابرهای پف دار" یا "اب ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

don't fiddle with your tie! با کراوات خودت ور نرو!

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Here are 10 common sentences using different collocations of "shatter" in English with their Persian translations : - - - 1. Shatter a window ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Here are 10 common sentences using different collocations of "shatter" in English with their Persian translations : - - - 1. Shatter a window ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Here are 10 common sentences using different collocations of "shatter" in English with their Persian translations : - - - 1. Shatter a window ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

از کسی تعریف کردن از کسی خوب گفتن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جناب angel ✅ "Family man" ( مرد خانوادگی ) ✅ "Breadwinner" ( نان آور خانواده ) ✅ "Hardworking man" ( مرد سختکوش ) ✅ "Provider" ( تأمین کننده معاش ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

عکس آب چلان لباس و تی زمین شویی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

( شخص یا دستگاه که می چلاند ) آب چلان عکس دوم mop wringer است که تی زمین شویی را آبگیری می کند

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

dis, infect, ant infect : عفونی کردن - آلوده کردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1. Business/Finance Nexus English: "Singapore is a global nexus of trade and finance. " Persian: "سنگاپور یک کانون جهانی تجارت و مالی است. " 2. ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

amblyopia : تنبلی چشم