تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پذیرفتن اشتباه خود با شرمندگی یا تحمل تحقیر پس از اشتباه یا شکست ریشه ی این اصطلاح به قرن ۱۹ آمریکا برمی گردد. کلاغ ( crow ) پرنده ای است که مردم مع ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی galvanize در اصل معنایی کاملاً فیزیکی و علمی داشته، اما به مرور در زبان انگلیسی معنای استعاری ( مجازی ) پیدا کرده، و امروزه بیشتر به معنای تحر ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

for someone to finally understand something, often after some confusion or delay. Word - for - word breakdown: the penny → سکه ی یک پنی to drop → ...

پیشنهاد
٠

معنی تحت الفظی : بینی کسی را از مفصل درآوردن to upset, offend, or annoy someone, especially by seeming to ignore or disrespect them. ### Example: ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"Glad - handing" ( noun/verb ) refers to the act of giving excessively friendly, often insincere greetings—such as enthusiastic handshakes, smiles, a ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"Glad - hander" ( noun ) refers to someone who gives excessively friendly, often insincere greetings, especially to gain favor or appear likable. # ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Friendly Greeting ( Often Insincere ) A warm, enthusiastic handshake or welcome that may be exaggerated or fake, especially in politics or bu ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

compos mentis means "of sound mind" – someone who is mentally healthy and able to make decisions. compos mentis یعنی دارای سلامت عقل، کسی که از نظر ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

### 📌 chilling effect فارسی: اثر بازدارنده / اثر ترس آور / اثر سرکوب گر - - - ### 📖 تعریف انگلیسی: A situation where people are discouraged o ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

### 1. To move back or away from a place or position فارسی: عقب رفتن از یک مکان یا موقعیت Example: The troops receded from the front line. نیروها ا ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمهٔ "recede" در انگلیسی به طور کلی به معنی عقب رفتن یا کاهش یافتن است، اما بسته به زمینه، معانی خاصی پیدا می کند. ### 1. To move back or away fro ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمهٔ "smolder" در انگلیسی ( همچنین به صورت بریتانیایی: smoulder ) بسته به بافت، چند معنی دارد — هم فیزیکی و هم استعاری. ### 1. To burn slowly with ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمهٔ "smolder" در انگلیسی ( همچنین به صورت بریتانیایی: smoulder ) بسته به بافت، چند معنی دارد — هم فیزیکی و هم استعاری. ### 1. To burn slowly with ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمهٔ "smolder" در انگلیسی ( همچنین به صورت بریتانیایی: smoulder ) بسته به بافت، چند معنی دارد — هم فیزیکی و هم استعاری. ### 1. To burn slowly with ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

کلمهٔ "smolder" در انگلیسی ( همچنین به صورت بریتانیایی: smoulder ) بسته به بافت، چند معنی دارد — هم فیزیکی و هم استعاری. ### 1. To burn slowly with ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

### 1. To hold tightly ( especially due to fear, urgency, or emotion ) Farsi: محکم گرفتن، چسبیدن، چنگ زدن Example: She was clutching her purse in f ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

### 1. To hold tightly ( especially due to fear, urgency, or emotion ) Farsi: محکم گرفتن، چسبیدن، چنگ زدن Example: She was clutching her purse in f ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هسته اصلی یک مسئله - جزئیات مهم و عملی یک موضوع - جزئیات اصلی و مهم ### ۱. ترکیب کلمات ساده با بار معنایی خاص "Nitty" از "nit" می آید که به معنی ت ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

### 1. To offer help or information معنی: داوطلب شدن، پیش قدم شدن برای کمک یا دادن اطلاعات فارسی: جلو آمدن برای کمک / اطلاع دادن Several witnesses ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

tri, part, - ite have three parts : سه جانبه

پیشنهاد
٠

### ✅: "Pull the rug out from under someone" - - - ### 🔍 Meaning in English: To suddenly and unexpectedly take away help, support, or an opportu ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

The difference between "depravity" and the archaic term "pravity" lies in their usage, etymology, and nuance: - - - ### 1. Depravity ( فساد اخلاق ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

The difference between "depravity" and the archaic term "pravity" lies in their usage, etymology, and nuance: - - - ### 1. Depravity ( فساد اخلاق ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

The difference between "depravity" and the archaic term "pravity" lies in their usage, etymology, and nuance: - - - ### 1. Depravity ( فساد اخلاق ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

### ۱. قابل خرید/فروش ( برای کالاها و خدمات ) - مثال: "The new iPhone is now on the market. " - ترجمه: �آیفون جدید اکنون در بازار موجود است. � - ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

### ۱. عدم فروش ( متوقف شدن عرضه کالا/خدمات ) - مثال: "This product is off the market due to safety issues. " - ترجمه: �این محصول به دلایل ایمنی ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شماره تلفن که در دفتر تلفن ذکر نشده است

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شماره تلفن که در دفتر تلفن ذکر نشده است

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

### 1. To Remove by Scraping ( پاک کردن، کَندن ) - Example: "She scratched off the old sticker. " - فارسی: او استیکر قدیمی را پاک کرد. ### 2. T ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

### ریشهٔ واژهٔ "Bedlam" ( بی نظمی و آشوب ) واژهٔ "Bedlam" ( تلفظ: /ˈbɛdləm/ ) در انگلیسی امروزی به معنای "آشوب، هرج ومرج، یا صحنه ای پر از سر و صد ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

### ریشهٔ واژهٔ "Bedlam" ( بی نظمی و آشوب ) واژهٔ "Bedlam" ( تلفظ: /ˈbɛdləm/ ) در انگلیسی امروزی به معنای "آشوب، هرج ومرج، یا صحنه ای پر از سر و صد ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

talk the talk : حرف زدن - صحبت کردن walk the walk : عمل کردن معنی عبارت : عمل کردن به چیزی که می گویی ### Origins of "Talk the Talk and Walk the ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

talk the talk : حرف زدن - صحبت کردن walk the walk : عمل کردن معنی عبارت : عمل کردن به چیزی که می گویی ### Origins of "Talk the Talk and Walk the ...

پیشنهاد
٠

talk the talk : حرف زدن - صحبت کردن walk the walk : عمل کردن معنی عبارت : عمل کردن به چیزی که می گویی ### Origins of "Talk the Talk and Walk the ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

pent meanings : 1. Shut in; confined; imprisoned حبس شده، زندانی، محدود شده Example: The prisoners were pent in a dark cell. زندانیان در سلولی ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

pent meanings : 1. Shut in; confined; imprisoned حبس شده، زندانی، محدود شده Example: The prisoners were pent in a dark cell. زندانیان در سلولی ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

pent meanings : 1. Shut in; confined; imprisoned حبس شده، زندانی، محدود شده Example: The prisoners were pent in a dark cell. زندانیان در سلولی ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد

1. Shut in; confined; imprisoned حبس شده، زندانی، محدود شده Example: The prisoners were pent in a dark cell. زندانیان در سلولی تاریک حبس شده بود ...

پیشنهاد
٠

### ✅: "Pull the rug out from under someone" - - - ### 🔍 Meaning in English: To suddenly and unexpectedly take away help, support, or an opport ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

### ✅: "Pull the rug out from under someone" - - - ### 🔍 Meaning in English: To suddenly and unexpectedly take away help, support, or an opport ...

پیشنهاد
٠

### ✅: "Pull the rug out from under someone" - - - ### 🔍 Meaning in English: To suddenly and unexpectedly take away help, support, or an opport ...

پیشنهاد
٠

### ✅: "Pull the rug out from under someone" - - - ### 🔍 Meaning in English: To suddenly and unexpectedly take away help, support, or an opport ...

پیشنهاد
٠

"Pull the rug out from under someone" ### 🔍 Meaning in English: To suddenly and unexpectedly take away help, support, or an opportunity from someo ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کاپیتولاسیون : capitulation از این ریشه است

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کاپیتولاسیون

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1. To surrender, especially after negotiation or under agreed conditions – Persian: تسلیم شدن ( اغلب پس از مذاکره یا با شروطی ) – This is the prim ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1. To surrender, especially after negotiation or under agreed conditions – Persian: تسلیم شدن ( اغلب پس از مذاکره یا با شروطی ) – This is the prim ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کاپیتولاسیون

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1. To surrender, especially after negotiation or under agreed conditions – Persian: تسلیم شدن ( اغلب پس از مذاکره یا با شروطی ) – This is the prim ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

### ۱. ریشه تاریخی: - در گذشته، "spitball" به توپ های کوچکی گفته می شد که دانش آموزان با جویدن کاغذ و تف کردن آن ( ! ) درست می کردند تا با نی یا انگ ...