تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔹 ریشه شناسی ( Etymology ) کلمه armoire: - از فرانسوی کهن: armoire → به معنی "کمد یا قفسه نگهداری اشیاء" - از لاتین متأخر: armarium → به معنی "قف ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی: زانوها خم می شوند یا توان نگه داشتن بدن را از دست می دهند. 🔸 معنی در فارسی محاوره ای: زانوها سست می شن زیر پا خالی می شه از حال می ری ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی: زانوها خم می شوند یا توان نگه داشتن بدن را از دست می دهند. 🔸 معنی در فارسی محاوره ای: زانوها سست می شن زیر پا خالی می شه از حال می ری ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

intravenous یا "IV line" از ترکیب دو بخش اصلی تشکیل شده است: IV: مخفف عبارت Intravenous است، که به معنی "داخل وریدی" یا "درون رگ" می باشد. این واژه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسم "IV line" از ترکیب دو بخش اصلی تشکیل شده است: IV: مخفف عبارت Intravenous است، که به معنی "داخل وریدی" یا "درون رگ" می باشد. این واژه از دو بخش ت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام یک بازی روانی هم هست بنام بازی روانی عیب بازی "همه چیز را دست کم بگیر" ( Blemish ) ویژگی ها: فرد تمام دستاوردها و موفقیت های خود یا دیگران را ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔹 1. Triangulate در زمینه روانشناسی یا روابط فردی: معنی: در روابط فردی یا روانشناسی، triangulate به معنای وارد کردن یک شخص سوم به یک وضعیت یا تضاد ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔸 noun ( informal, political ) انگلیسی: the act of saying bad things about someone ( especially in politics ) فارسی: تهمت زنی، بدگویی، افترا ( به ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The word "muddle" comes from uncertain but likely Low German or Middle Dutch origins, and is related to the concept of mud or mess. 🔹 Root Breakdo ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The phrase "muddle up" comes from the root word "muddle, " which has uncertain but likely Middle Dutch or Low German origins. 🔹 Root word: muddle ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از ریشه لاتین lapis lapis ( Latin noun ) = stone ⟶ مثل "lapidary" ( سنگ تراش )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔹 Root breakdown: di - ( Latin prefix ) = apart, in different directions ⟶ مثل "disperse" ( پراکنده کردن ) lapis ( Latin noun ) = stone ⟶ مثل "lap ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کینه، دشمنی، نیت بد یا خصومت پنهان ill : بد - بیمار will : خواست - نیت 🔹 معنی در فارسی: وقتی کسی نسبت به دیگری حس منفی، نیت بد یا میل به آسیب زدن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرصت طلب یا آدم نون به نرخ روز خور 🔸 بسته به لحن و شدت معنی، ممکنه این تعبیرها هم شنیده بشن: آدم زرنگِ سوءاستفاده چی همیشه به نفع خودش می چرخه ت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چاه فاضلاب یا چاه توالت 🔸 در زبان محاوره ای رایج در ایران، ممکن است این طور هم گفته شود: چاه دستشویی چاه توالت خونه چاه فاضلاب خونه مثال محاوره ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The word "crummy" ( meaning bad, unpleasant, or of poor quality ) comes from the root word: 🔹 crumb ( ریزه نان، خرده نان ) 🔸 ریشه شناسی ( Etymolo ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "sounding board" به معنای "سنگ صبور" یا "مکان یا فردی برای آزمایش افکار و ایده ها" است. این واژه از مفهوم اولیه اش، که در اصل به یک سطح مقاوم ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضرب المثل : "Our sounding board was in the same boat. " کسی که به حرف هایمان گوش می داد، خودش هم در همان وضعیت قرار داشت. sounding board = کسی که ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. ( literal ) چلاندن، فشردن مثلا لباس برای بیرون آوردن مایع to wring out something ( like clothes ) to remove liquid 🔹 She rang out the wet towel ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این ها جملات یا عباراتی هستند که به ظاهر بی طرف یا عادی اند، اما پیام پنهان و خاصی برای یک گروه خاص ( اغلب افراطی یا متعصب ) دارند: 1. "Law and Orde ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمات با ریشه : sequi ### 1. Sequence - Root: *sequi* ( "to follow" ) - Definition ( EN ) : A particular order in which related events, movements ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمات با ریشه : sequi ### 1. Sequence - Root: *sequi* ( "to follow" ) - Definition ( EN ) : A particular order in which related events, movements ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمات با ریشه : sequi ### 1. Sequence - Root: *sequi* ( "to follow" ) - Definition ( EN ) : A particular order in which related events, movements ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمات با ریشه : sequi ### 1. Sequence - Root: *sequi* ( "to follow" ) - Definition ( EN ) : A particular order in which related events, movements ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١١

کلمات با ریشه : sequi ### 1. Sequence - Root: *sequi* ( "to follow" ) - Definition ( EN ) : A particular order in which related events, movements ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Here’s a detailed list of words with the root "sequi" ( from Latin *sequi*, meaning "to follow" ) , including their root words, English definitions, ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Here’s a detailed list of words with the root "sequi" ( from Latin *sequi*, meaning "to follow" ) , including their root words, English definitions, ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

واژهٔ cauldron در اصل به معنای دیگ بزرگ فلزی است که برای پخت وپز روی آتش استفاده می شود. اما به صورت استعاری و اصطلاحی هم در انگلیسی کاربرد دارد. در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژهٔ cauldron در اصل به معنای دیگ بزرگ فلزی است که برای پخت وپز روی آتش استفاده می شود. اما به صورت استعاری و اصطلاحی هم در انگلیسی کاربرد دارد. در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

⬤ گرتا تونبرگ – نماد تغییرات اقلیمی و محیط زیست فعال سوئدی نوجوان که به نماد جهانی جنبش اقلیمی تبدیل شد. او poster child برای نسل جوانی شد که خواست ...

پیشنهاد
٠

�قانون برای من نیست، فقط برای توست� یا �من از قانون معافم، ولی تو باید رعایتش کنی� این جمله به شکلی انتقادی یا طعنه آمیز استفاده می شود، زمانی که کس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثل ترامپ و برادر بزرگترش و انیشتین که منطقه طاسی سرشان را با بقیه موهای سرشون می پوشانند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سطح بالاتر قسمت گران تر / باکیفیت تر بازار بخش بالایی ( از یک طیف، مقیاس یا محدوده ) مثال ها: This phone is in the higher end of the market. این ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

higher end : سطح بالاتر قسمت گران تر / باکیفیت تر بازار بخش بالایی ( از یک طیف، مقیاس یا محدوده ) مثال ها: This phone is in the higher end of the ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

lower - end : سطح پایین تر قسمت ارزان تر / کم کیفیت تر بازار بخش پایین ( از یک محدوده یا مقیاس ) مثال ها: In the lower end of the market, product ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سطح پایین تر قسمت ارزان تر / کم کیفیت تر بازار بخش پایین ( از یک محدوده یا مقیاس ) مثال ها: In the lower end of the market, products are cheaper. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Monarchy = پادشاهی یا سلطنت Constitutional = مشروط به قانون اساسی ( یعنی قانون اساسی اختیارات پادشاه را محدود کرده است )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The antonym of multilateralism is unilateralism. Multilateralism refers to the practice of involving multiple countries or parties in decision - ma ...

پیشنهاد
١

اصطلاح "to take one's eye off the ball" به تاریخچه ای ورزشی برمی گردد، به ویژه از دنیای ورزش هایی مانند بیس بال و فوتبال ( soccer ) . در این ورزش ها، ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Re - : A prefix of Latin origin meaning "again" or "back, " implying a return to a previous state or position. Patr - : From the Latin root "patria ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح "Windrush Generation" به گروهی از مهاجران اشاره دارد که بین سال های ۱۹۴۸ تا اوایل دهه ۱۹۷۰ از کشورهای حوزه کارائیب ( مثل جامائیکا، ترینیداد و ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ir, remedy, able, ness

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ir, remedy, ale, ly

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ir, remedy, able

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔹 1. Structure ( Morphology ) remediate = remedy - ate remedy ( noun/verb ) : From Latin remedium, meaning "cure, medicine, or relief" → re - ( ag ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔹 1. Structure ( Morphology ) : besmirch = be - smirch be - ( prefix ) : A common Old English prefix meaning "to make, to cause, to affect" — often ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"Scapegoating" به معنای مقصر جلوه دادن کسی به طور ناعادلانه یا انتقال مسئولیت یا تقصیر به فرد یا گروهی خاص است، به ویژه زمانی که آن شخص یا گروه به طو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"Scapegoating" به معنای مقصر جلوه دادن کسی به طور ناعادلانه یا انتقال مسئولیت یا تقصیر به فرد یا گروهی خاص است، به ویژه زمانی که آن شخص یا گروه به طو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلمه "commensurable" از همان ریشه هایی ساخته شده که "commensurate" دارد، و به معنای "قابل مقایسه یا قابل اندازه گیری به طور متناسب" است. در اینجا ریش ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "clean as a whistle" یک اصطلاح انگلیسی است که به معنای بسیار تمیز، بی عیب و نقص یا کاملاً پاک است. این عبارت معمولاً برای توصیف چیزی استفاده می ...