تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حتماً. با توجه به معانی مختلف کلمه "snarl"، در زیر ترجمه های مناسب برای هر کاربرد به همراه مثال ارائه شده است. - - - به عنوان فعل ( Verb ) 1. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

place where junk is stored and sold

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لطفا با sewage : فاضلاب اشتباه نشه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متضاد : aboveboard ( پوست کنده، اشکارا، بی شیله پیله، بی شائبه، علنی، رک و راست، بدون پرده پوشی، روراست، صاف و پوست کنده، بی حیله، بی غل و غش، آشکار ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

let hair down

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

drawer : زیرشلواری هم معنی میده . i stewed my drawer : آنقدر استرس داشتم که عرق سرد ریختم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

drawer : زیرشلواری هم معنی میده . i stewed my drawer : آنقدر استرس داشتم که عرق سرد ریختم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک ساختار با knock به معنی : ( عامیانه ) نکوهش کردن، عیب جویی کردن، خرده گیری کردن 1. Don't knock it till you try it. فارسی: تا خودت امتحانش نکردی ...

پیشنهاد
٠

1. Don't knock it till you try it. فارسی: تا خودت امتحانش نکردی، ازش بدگویی نکن. موقعیت: وقتی دوستتان از خوردن یک غذای جدید خودداری می کند. 2. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

root : ( به ویژه با پوزه ) زمین را کندن، پوزه مالی کردن، کاویدن، کاوش کردن، جستجو کردن، ( فضولانه ) بررسی کردن، زیر و رو کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مجرای فاضلاب

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کرم حشرات

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

طبق درخواست شما "Per your request, I attached the documents. " "مطابق درخواست شما، مدارک را ضمیمه کردم. "

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلفظ: مَدِنِی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توپ بازی کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Here are sentences covering all major meanings and collocations of "endgame" : - - - 1. Endgame ( noun ) – The final stage of a game ( chess, vi ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Here are sentences covering all major meanings and collocations of "jockey" in English, : - - - 1. Jockey ( noun ) – A professional horse rider ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Here are sentences covering all major meanings and collocations of "jockey" in English, : - - - 1. Jockey ( noun ) – A professional horse rider ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Here are sentences covering all major meanings and collocations of "jockey" in English, : - - - 1. Jockey ( noun ) – A professional horse rider ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Here are sentences covering all major meanings and collocations of "jockey" in English, : - - - 1. Jockey ( noun ) – A professional horse rider ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Here are sentences covering all major meanings and collocations of "jockey" in English, along with their Persian translations ( without transliterati ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Here are sentences covering all major meanings and collocations of "jockey" in English, - - - 1. Jockey ( noun ) – A professional horse rider in ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

به نقل از جناب کتابدار در مدخل lay out 1. ( ترتیب دادن – فیزیکی ) : چیدن یا پهن کردن چیزی روی سطح صاف به صورت منظم. مثال: She laid out the tools on ...

پیشنهاد
٠

فرصتی که در طول زندگی یکبار پیش می آید opportunity of a lifetime winning the lottary was once in a lifetime opportunity برنده شدن در لاتاری یک فر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوبیدن - بشدت ضربه زدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. "Throw a bash" ( to host a party ) - Persian: "مهمانی برگزار کردن" - Example: They threw a huge bash for her birthday. → "برای تولدش یک مهما ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هواپیمای دو باله - بال بالایی و پایینی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Potpie ( پات پای / پای گلدانی ) یک غذای غربی است که معمولاً از ترکیب گوشت، سبزیجات و سس درون یک خمیر پخته می شود. دلیل نامگذاری آن به "pot" "pie" این ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از off shore یا سرمایه گذاری خارجی خارج کردن و به داخل کشور منتقل کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. Call someone's bluff حرف کسی را جدی گرفتن و او را وادار به اثبات ادعایش کردن - "When he threatened to quit, she called his bluff - and he backe ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. Cynical attitude نگرش بدبینانه - "His cynical attitude makes it hard to work with him. " نگرش بدبینانه اش همکاری با او را سخت می کند. - - - ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. Cynical attitude نگرش بدبینانه - "His cynical attitude makes it hard to work with him. " نگرش بدبینانه اش همکاری با او را سخت می کند. - - - ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

bet one's boot : روی چکمه های خود شرط بستن مترادف : "bet one's bottom dollar" در فارسی : آخرین دلار خود را شرط بستن - هست و نیست خود را شرط بستن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف : bet one's boot : روی چکمه های خود شرط بستن معنی "bet one's bottom dollar" در فارسی : آخرین دلار خود را شرط بستن - هست و نیست خود را شرط ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثل چشم حشرات که بیرون زده و ورقلمبیده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثل چشم حشرات که بیرون زده و ورقلمبیده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. Bug out ( leave quickly / escape ) فرار کردن / سریع در رفتن - "When the cops arrived, they bugged out immediately. " وقتی پلیس رسید، فوراً فرا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. Bug out ( leave quickly / escape ) فرار کردن / سریع در رفتن - "When the cops arrived, they bugged out immediately. " وقتی پلیس رسید، فوراً فرا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. Wiggle your fingers/toes - انگشتان دست/پایت را تکان بده. ( Move your fingers/toes slightly. ) 2. Wiggle out of ( a situation/responsibility ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. Wiggle your fingers/toes - انگشتان دست/پایت را تکان بده. ( Move your fingers/toes slightly. ) 2. Wiggle out of ( a situation/responsibility ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. Wiggle your fingers/toes - انگشتان دست/پایت را تکان بده. ( Move your fingers/toes slightly. ) 2. Wiggle out of ( a situation/responsibility ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

you won't get jumped :به تو حمله نمیشه - کسی به تو حمله نمی کنه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی تحت الفظی : مثل شست زخمی بیرون زدن همانطور که دوستان فرمودند : وصله ناجور - گاو پیشانی سفید

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

stick out like a sore thumb : معنی تحت الفظی : مثل شست زخمی بیرون زدن وصله ناجور - گاو پیشانی سفید

پیشنهاد
٠

معنی تحت الفظی : مثل شست زخمی بیرون زدن وصله ناجور - گاو پیشانی سفید

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. Robbed [Place/Business] English: "The thieves robbed a bank in downtown Tehran. " Persian: �سارقان از یک بانک در مرکز تهران سرقت کردند. � Englis ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. Robbed [Place/Business] English: "The thieves robbed a bank in downtown Tehran. " Persian: �سارقان از یک بانک در مرکز تهران سرقت کردند. � Englis ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترجمه خط به خط بدون جدولبندی: ۱. جانشینی ( در کار یا ورزش ) : - انگلیسی: "She's subbing for the teacher today. " - فارسی: �امروز به جای معلم تدر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

single intact egg in a carton with broken eggs image عکس یک تخم مرغ سالم در یک کارتن با تخم مرغ های شکسته

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

tub : طشت - وان lardy : پیه خوک، دارای پیه خوک - چربی خوک کنایه از چاقی - مانند طشت چربی