تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

flea, bag

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پونز - معنی استعاری : اصل مطلب - جزییات اصلی English: Let's get down to brass tacks—how much will this project cost? Persian: بیایید سر اصل مطلب بر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پونز - معنی استعاری : اصل مطلب - جزییات اصلی English: Let's get down to brass tacks—how much will this project cost? Persian: بیایید سر اصل مطلب بر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

English: This book serves as a great jumping - off point for learning about ancient history. Persian: این کتاب نقطه شروع خوبی برای یادگیری تاریخ باس ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

: Don't treat me like I'm unimportant or act superior to me از بالا به پایین با من رفتار نکن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

she's getting the gist : او اصل مطلب را داره می گیره get the gist : گرفتن اصل مطلب

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

Unprovoked : بیخود و بی دلیل

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Grain Alcohol ( الکل گندم / الکل غلات ) ۱. معنی و تعریف: - Grain Alcohol به اتانول ( الکل اتیلیک ) خالص تولیدشده از تخمیر غلات ( مانند گندم، ذرت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ground : پایه، اساس

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

ریشه شناسی ( اتیمولوژی ) کلمه "corroborate" ۱. ریشه لاتین کلمه "corroborate" از لاتین گرفته شده است: - corroborare ( به معنی "تقویت کردن، محکم ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

coatroom

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

cloakroom

پیشنهاد
١

خودت را از خجالت زدگی و شرمساری نجات بده 1. "Just apologize now and save yourself the embarrassment later. " - Persian: همین الان عذرخواهی کن و ب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

booty : باسن - غنیمت call : تماس تلفنی booty call : بعنوان بیان غیرمستقیم . . . . . . .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

is this cellphone modern? yes it is . does my son think so ? not necessarily آیا این گوشی تلفن جدیده؟ بله . آیا پسرم هم اینطور فکر می کنه؟ نه لزوما

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"beefcake" به دلیل ترکیب معنایی "عضلات قوی" ( مانند گوشت گاو ) و "جذابیت بصری" ( مانند کیک ) به مردان عضلانی اطلاق میشود. این اصطلاح بیشتر در گفتار غ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بفرمایش دوستان : مرد عضلانی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

سراشیبی لغزنده� یا �مسیر قهقرایی� به یک فرآیند یا موقعیتی اشاره دارد که در آن یک اقدام یا تصمیم کوچک و به ظاهر بی اهمیت، میتواند به تدریج به پیامدهای ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

فریب دادن یا جلب کردن به سمت پایین The hunter used bait to lure the animal down. → "شکارچی با طعمه حیوان را به پایین کشاند. " She tried to lure hi ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فریب دادن یا جلب کردن به سمت پایین The hunter used bait to lure the animal down. → "شکارچی با طعمه حیوان را به پایین کشاند. " She tried to lure hi ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

fond, le, er fond : خواهان، مشتاق، عاشق، شیفته، علاقمند، مایل، خاطرخواه، انس گرفته معانی دیگر: دوست دار، دل باخته، ( بیش از حد ) پرعشق و محبت، صمیمان ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

fond , le fond : خواهان، مشتاق، عاشق، شیفته، علاقمند، مایل، خاطرخواه، انس گرفته معانی دیگر: دوست دار، دل باخته، ( بیش از حد ) پرعشق و محبت، صمیمانه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت "up to snuff" به معنای "در حد استاندارد" یا "قابل قبول" است و ریشهٔ جالبی در تاریخ دارد. دلیل این معنی به تاریخچهٔ استفاده از تنباکوی انفیه ( s ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

sniff : بو کشیدن - معنی استعاری : جستجو کردن - کنجکاوی کردن snuff : کشیدن از بینی ( مثل تنباکو ) - معنی استعاری : خاموش کردن / نابود کردن ( در "snuf ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

sniff : بو کشیدن - معنی استعاری : جستجو کردن - کنجکاوی کردن snuff : کشیدن از بینی ( مثل تنباکو ) - معنی استعاری : خاموش کردن / نابود کردن ( در "snuf ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

sniff : بو کشیدن - معنی استعاری : جستجو کردن - کنجکاوی کردن snuff : کشیدن از بینی ( مثل تنباکو ) - معنی استعاری : خاموش کردن / نابود کردن ( در "snuf ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Dis Associate قطع رابطه - قطع همکاری

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Dissociate

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

depraved : فاسد deprived : محروم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

depraved : فاسد deprived : محروم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

he just croaked : او همین الان مُرد - درگذشت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

he just croaked : او همین الان مُرد - درگذشت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

cover your ears cause it has no muffler : گوشهایت را بگیر چون اون صداخفه کن نداره

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

:you're boning me "You’re tricking/deceiving me" or "You’re messing with me": "دارید سر کارم می گذارید!" "دارید مسخره ام می کنید!" English: "Yo ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

:you're boning me "You’re tricking/deceiving me" or "You’re messing with me": "دارید سر کارم می گذارید!" "دارید مسخره ام می کنید!" English: "Yo ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

:you're boning me "You’re tricking/deceiving me" or "You’re messing with me": "دارید سر کارم می گذارید!" "دارید مسخره ام می کنید!" English: "Yo ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کورس ( Coors ) یک برند معروف آبجو آمریکایی است که به عنوان یکی از محبوب ترین نوشیدنی های سرد ( به ویژه آبجوهای لایت و لاگر ) شناخته می شود. 🔹 معر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کورس ( Coors ) یک برند معروف آبجو آمریکایی است که به عنوان یکی از محبوب ترین نوشیدنی های سرد ( به ویژه آبجوهای لایت و لاگر ) شناخته می شود. 🔹 معر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوره

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. Cold - Activated Bottle English: This cold - activated bottle changes color when you chill it. Persian: این بطری حساس به سرما با سرد شدن تغییر ر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. Cold - Activated Bottle English: This cold - activated bottle changes color when you chill it. Persian: این بطری حساس به سرما با سرد شدن تغییر ر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A good manager separates the wheat from the chaff when hiring. یک مدیر خوب هنگام استخدام، سره را از ناسره جدا می کند. ( گندم را از کاه ) The exam ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"Pat" : ( به فارسی: دست زدن آرام/کوبیدن ملایم ) اشاره به حرکات سریع و سطحی با کف دست دارد She patted the dog’s head. → او آرام به سر سگ دست زد. pa ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

piping : فلوت زنی، نی لبک زنی، آهنگ ویژه ی نی یا نی لبک , صدای زیر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"piping hot" از صدای سوت کشیدن ( piping ) غذا یا مایعات بسیار داغ گرفته شده است. در فارسی، "خیلی داغ" یا "از تنور درآمده" همین حس فوران گرما را منتقل ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. To Persuade Someone to Lower Their Price - Persian: چانه زدن ( چانه زدن برای پایین آوردن قیمت ) - Example: "I managed to talk him down to 50 ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. To Persuade Someone to Lower Their Price - Persian: چانه زدن ( چانه زدن برای پایین آوردن قیمت ) - Example: "I managed to talk him down to 50 ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. To Persuade Someone to Lower Their Price - Persian: چانه زدن ( چانه زدن برای پایین آوردن قیمت ) - Example: "I managed to talk him down to 50 ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Dash : دو سرعت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Dash : دو سرعت