پیشنهادهای Learner (٥,٧٥٥)
In، cess, - ant Cess : from Latin cessare Cess: to cease, to stop
"صف تک نفره" یا "ردیف یک به یک" EN: "Please walk in single file to avoid crowding. " FA: "لطفاً به صورت صف تک نفره راه بروید تا از شلوغی جلوگیری شو ...
تمرین وضعیت اضطراری - تمرین وضعیت آتش سوزی - هرج و مرج 1. Literal Meaning ( تمرین آتش سوزی ) - EN: "We had a surprise fire drill at school today ...
Here are natural English sentences using "screw with one's head" with Persian translations, covering different contexts: - - - 1. Psychological ...
Here are natural English sentences using "screw with one's head" with Persian translations, covering different contexts: - - - 1. Psychological ...
Here are natural English sentences using "screw with one's head" with Persian translations, covering different contexts: - - - 1. Psychological ...
1. Bunk ( noun ) = تختخواب ( غیررسمی/جمعی ) - EN: "The summer camp had rows of bunk beds for the kids. " - FA: "اردوی تابستانی تخت های دوطبقهٔ رد ...
1. Debunk Myth/Theory ( رد کردن افسانه/نظریه ) - EN: "Scientists debunked the myth that vaccines cause autism. " - FA: "دانشمندان افسانهٔ ارتباط ...
اصطلاح "mono" در پزشکی معمولاً به "مونونوکلئوز عفونی ( Infectious Mononucleosis ) ** اشاره دارد که یک بیماری ویروسی شایع است. در فارسی به آن "بیماری ...
اصطلاح "mono" در پزشکی معمولاً به "مونونوکلئوز عفونی ( Infectious Mononucleosis ) ** اشاره دارد که یک بیماری ویروسی شایع است. در فارسی به آن "بیماری ...
کلاه مکزیکی لبه پهن Spanish Origin: "Sombrero" = Hat ( specifically a wide - brimmed hat, like the traditional Mexican hat ) . Derived from: ...
هواکرد آبی - قایق پنکه ای
مخفی کردن - انبار کردن
اَبَر نو اَختَر super, stella nova stella nova : به لاتین ستاره جدید
سلولهای میله ای و مخروطی شبکیه چشم میله ها ( rods ) : مسئول دید در نور کم ( سیاه و سفید ) . مخروط ها ( cones ) : مسئول تشخیص رنگ و جزئیات.
سلولهای میله ای و مخروطی شبکیه چشم میله ها ( rods ) : مسئول دید در نور کم ( سیاه و سفید ) . مخروط ها ( cones ) : مسئول تشخیص رنگ و جزئیات.
عبارت "give someone the old heave - ho" یک اصطلاح غیررسمی و رنگارنگ در انگلیسی است که به معنی "اخراج کردن"، "کنار گذاشتن" یا "راندن کسی" است. در فارس ...
عبارت "give someone the old heave - ho" یک اصطلاح غیررسمی و رنگارنگ در انگلیسی است که به معنی "اخراج کردن"، "کنار گذاشتن" یا "راندن کسی" است. در فارس ...
عبارت "give someone the old heave - ho" یک اصطلاح غیررسمی و رنگارنگ در انگلیسی است که به معنی "اخراج کردن"، "کنار گذاشتن" یا "راندن کسی" است. در فارس ...
خالهای هدف
خال هدف
water jet
water pick
water pick : مسواک آبی : از آب برای پاک کردن ریزه های غذا از بین لثه ها استفاده می کند
water jet : مسواک آبی
۱. بی خیال شدن / نادیده گرفتن ( رایج ترین معنی ) - مثال: - "He blew off the meeting. " "او جلسه را بی خیال شد. " ( عمداً شرکت نکرد ) - "Don’t ...
: down comforter "Down" در اینجا به پرهای نرم و سبک زیرین پرندگان ( مثل اردک/غاز ) اشاره دارد. پتوی پر ( رایج ترین ترجمه ) مثلاً: "I bought a ne ...
"Down" در اینجا به پرهای نرم و سبک زیرین پرندگان ( مثل اردک/غاز ) اشاره دارد. پتوی پر ( رایج ترین ترجمه ) مثلاً: "I bought a new down comforter. " ...
بی خیال - گمشو - بی خیال شو - گمشو دیگه
1. تاتو ( خالکوبی ) – رایج ترین معنی - انگلیسی: "He has colorful tats on his arms. " - فارسی: "او روی بازوهایش خالکوبی های رنگی دارد. " - توجه: ...
1. تاتو ( خالکوبی ) – رایج ترین معنی - انگلیسی: "He has colorful tats on his arms. " - فارسی: "او روی بازوهایش خالکوبی های رنگی دارد. " - توجه: ...
تاب برداشتن - کج و معوج کردن
اختلاف - تفاوت - عدم توافق
Latin: "pro - " ( forward ) "tegere" ( to cover/protect ) → "protegere" ( to shield ) . Related words : Protect ( English ) , prot�ger ( French ) , ...
belle : به فرانسوی یعنی زیبا زیباترین دختر مهمانی و مجلس رقص
اول از همه به دستگاهی که چشم پزشک ها چشم بیماران را در آن می بینند هم می گویند - - - 1. Slit ( noun ) = A narrow cut or opening EN: "There was a ...
1. Flip through = To quickly browse or skim ( a book, magazine, etc. ) EN: "She flipped through the magazine while waiting at the doctor’s office. " ...
1. Flip through = To quickly browse or skim ( a book, magazine, etc. ) EN: "She flipped through the magazine while waiting at the doctor’s office. " ...
1. To dabble = To take part in an activity casually or superficially EN: "She dabbles in painting but doesn’t take it seriously. " FA: "او گاهی نقا ...
آب بازی کردن - بازی بازی کاری را انجام دادن
نوعی نژاد سگ شکاری با گوشهای افتاده
The word "racy" in English has a few meanings, often related to being lively, bold, or slightly risqu�. 1. Racy story / رمان یا داستان جذاب و کمی ...
گل و گشاد نشستن، ( روی صندلی یا زمین یا تختخواب و غیره ) ولوشدن، خزیدن، با زحمت حرکت کردن، تقلاکنان کاری را انجام دادن، پخش و پلا شدن، بدون حساب و کت ...
gentry, - fy, - er
gentry, - fy, - ation
gentry, - fy
antonym : imperceptible : نامحسوس
English: The mountain has a precipitous cliff that’s dangerous to climb. Persian: این کوه یک صخره شیب دار دارد که بالا رفتن از آن خطرناک است. Engl ...
English: The economic crisis precipitated the fall of the government. Persian: بحران اقتصادی، سقوط دولت را تسریع کرد. English: His sudden resignat ...