پیشنهادهای learner (٦,٣٥٥)
torrid zone : منطقه حاره
easter egg hunt : بازی یافتن تخم مرغ های پنهان کرده شده "We organized an Easter egg hunt for the kids in the garden. " "برای بچه ها در باغ یک باز ...
easter egg hunt : بازی یافتن تخم مرغ های پنهان کرده شده "We organized an Easter egg hunt for the kids in the garden. " "برای بچه ها در باغ یک باز ...
آیفون صوتی
آیفون تصویری
آیفون صوتی
آیفون تصویری
audio door phone : audio intercom : آیفون صوتی video door phone : video intercom : آیفون تصویری Door entry system ( general term for both types ) ...
عبارت "nodding off" به حالت چرت زدن یا خواب آلودگی شدید اشاره دارد، معمولاً وقتی کسی به طور ناخواسته در حالتی نشسته ( مثل سر کلاس، پشت فرمان، یا هنگا ...
عبارت "nodding off" به حالت چرت زدن یا خواب آلودگی شدید اشاره دارد، معمولاً وقتی کسی به طور ناخواسته در حالتی نشسته ( مثل سر کلاس، پشت فرمان، یا هنگا ...
سرهم بندی شده ( بدون ظرافت یا برنامه ریزی دقیق ) . دست وپا شکسته ( با راه حل های موقت و غیرحرفه ای ) . کلیشه ای و تکراری ( مثل جوک های بی مزه یا ...
1. Airtight Container ( ظرف دربسته/هواگیری شده ) English: "Store the cookies in an airtight container to keep them fresh. " Persian: "کلوچه ها را د ...
1. "He comes across like a know - it - all. " Persian: او طوری رفتار می کند که انگار همه چیز را می داند. 2. "She came across like she didn’t care. ...
batter : مکرر ضربه زدن ram : فرو بردن، کوبیدن battering ram : قلعه شکن
بصورت مخفف intel هم می آید به معنی : ( گرداوری اطلاعات معمولا به طور سری ) خبرگیری ( سری ) ، آگهگیری، اداره ی اطلاعات ( و جاسوسی ) ، اداره ی آگهگیری، ...
مخفف intelligence : ( گرداوری اطلاعات معمولا به طور سری ) خبرگیری ( سری ) ، آگهگیری، اداره ی اطلاعات ( و جاسوسی ) ، اداره ی آگهگیری، جاسوسان، ماموران ...
عدرخواهی می کنم . لگد می زند
از ورزش های رزمی که فرد بالا می پرد و با چرخش یک مشت می زند
مراجعه به microbrew
steam : بخار roll : غلت زدن - چرخیدن steamroll : با غلتک بخار جاده صاف کردن - له و لورده کردن - سرکوب کردن
steam : بخار roll : غلت زدن - چرخیدن steamroll : با غلتک بخار جاده صاف کردن - له و لورده کردن - سرکوب کردن
steam : بخار roll : غلت زدن - چرخیدن steamroll : با غلتک بخار جاده صاف کردن - له و لورده کردن - سرکوب کردن
steam : بخار roll : غلت زدن - چرخیدن steamroll : با غلتک بخار جاده صاف کردن - له و لورده کردن - سرکوب کردن
�آبجوسازی کوچک� یا �آبجوسازی محلی/صنعتی کوچک مقیاس� توضیح: به کارخانه های آبجوسازی مستقل که در مقیاس محدود و معمولاً با روش های سنتی تر فعالیت می کن ...
کسی که از یه میخونه به میخونه دیگه میره
stark - raving : کاملا دیوانه - - - 1. Raving Mad ( کاملاً دیوانه / به شدت عصبانی ) - English: "He was stark raving mad after the argument. " ...
a short, thick, highly seasoned sausage that is shaped like a frankfurter. : کالباس پر ادویه
English: "The old train blew its steam whistle before departing. " Persian: "قطار قدیمی قبل از حرکت سوت بخارش را کشید. " English: "Factory workers r ...
kick it up a notch : یه درجه بالاتر بردن - یه درجه افزایش دادن
تفاوت اصلی بین "Buckle Up" و "Buckle Down" این دو اصطلاح اگرچه از نظر ظاهری شبیه هستند، اما معنا و کاربرد کاملاً متفاوتی دارند: - - - 1. Buckl ...
تفاوت اصلی بین "Buckle Up" و "Buckle Down" این دو اصطلاح اگرچه از نظر ظاهری شبیه هستند، اما معنا و کاربرد کاملاً متفاوتی دارند: - - - 1. Buckl ...
برای انجام کاری کمرت را سفت ببندی . عزمت را جزم کنی
با آدم پولدار ازدواج کنی که ثروتمند بشی
Here are 10 common English sentences using collocations with "rant", - - - 1. "He went on a long rant about politics. " Persian: او یک سخنرانی ...
Here are 10 common English sentences using collocations with "rant", - - - 1. "He went on a long rant about politics. " Persian: او یک سخنرانی ...
Here are 10 common English sentences using collocations with "rant", - - - 1. "He went on a long rant about politics. " Persian: او یک سخنرانی ...
Epaulet : اِپُل سر شانه
Breakdown of "Inconsistent": in - con - sist - ent 1. "in - " ( prefix ) = "not" ( negation ) - Turns the word into its opposite. - Example: c ...
Yes! Let's break down the word "inconsistency" into its root parts and explain each one: Root Structure: in - con - sist - ency 1. "in - " ( pr ...
Here’s a comprehensive list of collocations with "blotch" in English, along with their Persian translations and example sentences: - - - 1. Blot ...
Here’s a comprehensive list of collocations with "blotch" in English, along with their Persian translations and example sentences: - - - 1. Blot ...
Here’s a comprehensive list of collocations with "blotch" in English, along with their Persian translations and example sentences: - - - 1. Blot ...
Here’s a comprehensive list of collocations with "blotch" in English, along with their Persian translations and example sentences: - - - 1. Blot ...
putty in one's hand : معنی کلمه به کلمه: - "Putty" = خمیر چسبنده ( مثل خمیر بتونه یا خمیر بازی ) - "In one's hand" = در دستِ کسی ترجمه تحت ال ...
putty in one's hand : معنی کلمه به کلمه: - "Putty" = خمیر چسبنده ( مثل خمیر بتونه یا خمیر بازی ) - "In one's hand" = در دستِ کسی ترجمه تحت ال ...
putty in one's hand : معنی کلمه به کلمه: - "Putty" = خمیر چسبنده ( مثل خمیر بتونه یا خمیر بازی ) - "In one's hand" = در دستِ کسی ترجمه تحت ال ...
Here are some natural synonyms for "take a stab at", which means to try or attempt something, often for the first time or in a casual way: 1 Give i ...
"تیمپانی" یا "نفخ شدید دام" ( بیماری گاو/دام ها با التهاب معده ناشی از تجمع گاز hoof : سم حیوان hooves : سم ها ی حیوان
Prefix: "dis - " Meaning: "apart" or "in different directions" Example: Disconnect, Disagree Root: " - sect" From Latin "secare" ( to cut ) Li ...
ریشه : در اواخر پاییز ( معمولاً اواخر سپتامبر یا اکتبر ) ، اروپا دوره ای کوتاه از هوای گرم و آرام را تجربه می کرد که به آن "goose summer" می گفتند، ...