downgrade

/ˈdaʊnɡred//ˌdaʊnˈɡreɪd/

معنی: کم ارزش کردن، جمع و جور کردن، دست کم گرفتن
معانی دیگر: (کسی را) تنزل رتبه یا حقوق دادن، (ارزش، اهمیت یا احترام و غیره) تنزل دادن، (به خاطر داشتن ناخالصی و غیره) درجه بندی پایین تری دادن به، پایین آوردن، (به ویژه راه) سرازیری، سراشیبی، سرازیر، تحقیر کردن، کوچک شمردن، دون شمردن

جمله های نمونه

1. on the downgrade
در حال انحطاط،در حال تنزل

2. Police often downgrade the seriousness of violence against women in the home.
[ترجمه گوگل]پلیس اغلب شدت خشونت علیه زنان در خانه را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]پلیس اغلب جدیت خشونت علیه زنان در خانه را تنزل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We mustn't let management downgrade the importance of safety at work.
[ترجمه گوگل]ما نباید اجازه دهیم مدیریت اهمیت ایمنی در محل کار را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]ما نباید اجازه بدهیم که مدیریت اهمیت ایمنی در کار را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He tried to downgrade the latest research findings.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد آخرین یافته های تحقیقاتی را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد آخرین یافته های تحقیق را تنزل درجه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You can't downgrade the litte boy.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید پسر کوچک را پایین بیاورید
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی یه کم دور شو جمع کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The surprise downgrade of Italy's sovereign debt overnight by Standard and Poor's exposes the fatal flaws of pushing through draconian austerity measures on a nation experiencing economic weakness.
[ترجمه گوگل]کاهش غیرمنتظره بدهی دولتی ایتالیا یک شبه توسط استاندارد اند پورز، ایرادات مهلک ناشی از اعمال اقدامات سختگیرانه ریاضتی را بر روی کشوری که دچار ضعف اقتصادی است، آشکار می کند
[ترجمه ترگمان]تنزل رتبه بدهی مستقل ایتالیا در طول یک شب به وسیله استاندارد و ضعیف، نشان می دهد که نقض شدید اقدامات سختگیرانه ریاضت اقتصادی در کشوری که ضعف اقتصادی را تجربه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The downgrade was due mainly to lower growth in consumer spending.
[ترجمه گوگل]کاهش رتبه عمدتا به دلیل رشد کمتر در هزینه های مصرف کننده بود
[ترجمه ترگمان]تنزل رتبه عمدتا به دلیل رشد کم تر در هزینه های مصرف کنندگان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Error ADL Loader: Phone reported Downgrade not possible.
[ترجمه گوگل]خطای ADL Loader: تلفن گزارش داد کاهش درجه ممکن نیست
[ترجمه ترگمان]خطای بارکننده راه انداز: گزارش Phone ممکن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Continuous long and steep downgrade sections are often hazardous locations.
[ترجمه گوگل]بخش‌های کاهش‌یافته طولانی و شیب‌دار مداوم اغلب مکان‌های خطرناکی هستند
[ترجمه ترگمان]بخش های تنزل درجه و شیب پیوسته اغلب محل خطرناکی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The store's business has been on the downgrade for the past few years.
[ترجمه گوگل]کسب و کار این فروشگاه در چند سال گذشته رو به کاهش بوده است
[ترجمه ترگمان]کسب وکار این فروشگاه در چند سال گذشته در تنزل رتبه بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In Moody's case, the downgrade meant that the affected agencies lost their investment grade status.
[ترجمه گوگل]در مورد مودیز، کاهش رتبه به این معنی بود که آژانس‌های تحت تأثیر وضعیت درجه سرمایه‌گذاری خود را از دست دادند
[ترجمه ترگمان]در مورد مودی، تنزل رتبه به این معنا بود که موسسات آسیب دیده وضعیت تحصیلی خود را از دست داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The downgrade overshadowed further signs of optimism from surveys of corporate sentiment in Germany and Japan.
[ترجمه گوگل]کاهش رتبه، نشانه‌های خوش‌بینی بیشتری از نظرسنجی‌های مربوط به احساسات شرکت‌ها در آلمان و ژاپن را تحت الشعاع قرار داد
[ترجمه ترگمان]تنزل رتبه، نشانه های بیشتری از خوش بینی ناشی از بررسی احساسات شرکت در آلمان و ژاپن را تحت الشعاع قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Included in the downgrade were the senior issue ratings on debt issued by Fannie and Freddie, the giant mortgage-finance firms.
[ترجمه گوگل]در این کاهش رتبه‌بندی بدهی‌های ارشد صادر شده توسط Fannie و Freddie، شرکت‌های بزرگ تامین مالی وام مسکن، گنجانده شده است
[ترجمه ترگمان]در این تنزل رتبه یک رتبه ارشد در مورد بدهی صادر شده توسط Fannie و فردی، شرکت های مالی وام مسکن، قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He blamed out-of-control federal spending for the credit downgrade.
[ترجمه گوگل]او هزینه های خارج از کنترل فدرال را عامل کاهش اعتبار دانست
[ترجمه ترگمان]او هزینه های دولت فدرال را بابت تنزیل رتبه نسبت به تنزل رتبه مورد سرزنش قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کم ارزش کردن (فعل)
abase, belittle, debunk, downgrade

جمع و جور کردن (فعل)
downgrade

دست کم گرفتن (فعل)
downgrade, underrate, underestimate, minimize, understate

تخصصی

[عمران و معماری] سراشیبی - شیب منفی - شیب نزولی
[زمین شناسی] سراشیبی، شیب منفی، شیب نزولی

انگلیسی به انگلیسی

• downward slope; decline, regression (of morals, religion, etc.)
lower in grade, lower in status
if you downgrade something, you give it less importance than it had before.

پیشنهاد کاربران

تنزل دادن , کاهش دادن ؛ تنزل ( رتبه )
# My job's been downgraded to that of ordinary editor
# She's been downgraded from principal to vice - principal
# The store's business has been on the downgrade for the past few years
کم اهمیت کردن، کم اهمیت سازی، کم اهمیت پنداری
ضعف
/ VERB /
🔴reduce to a lower grade, rank, or level of importance
◀️"some jobs had gradually been downgraded from skilled to semi - skilled"
* similar :
Demote - lower - relegate - bust - minimize - decry - run down
...
[مشاهده متن کامل]

* Opposite :
Upgrade - Promote - praise - talk up
/ NOUN /
1.
🔴 an instance of reducing someone or something's rank, status, or level of importance
◀️"downgrades by debt - rating agencies outnumber upgrades by five to one"
2.
NORTH AMERICAN
🔴a downward gradient on a railway or road.
◀️"a steep downgrade for which he had to put the car in second"
در دنیای گیم هم downgrade کاهش افت کیفیت معنا میده

بپرس