پیشنهاد‌های جلیل جعفری (١,٧٩٠)

بازدید
٢,٨٤٣
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

دیده شدن به چشم آمدن آفتابی شدن به منصه ظهور رسیدن وجود داشتن

پیشنهاد
٠

The phrase "at some time in the past" is correct and usable in written English. You can use this phrase to refer to something that happened or existe ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

برای خالی نبودن عریضه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

برای خالی نبودن عریضه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To deal with and attempt to overcome problems and difficulties. برای رفع و رجوع مشکل و معضلی فکری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A medical note documents a patient's healthcare visit and comprises part of his or her secure electronic health record ( EHR ) chart. خلاصه پرونده پ ...

پیشنهاد

از موضوع قدرت برخوردن کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Incapable of clear thought; confused. مبهم مه آلود مغشوش درهم و برهم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدون دریافت وثیقه بدون ضمانت بدون گرفتن هزینه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

An amount of people or things that can be carried in one van. خودروی ون پر از سرنشین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اهالی تئاتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مانع تراشی در کاری جلوگیری از پیشرفت در کاری ایجاد مشکل چوب لای چرخ گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

We define business frustrations as a series of specific recurring events in your business over which you feel you have little or no control. Every bu ...

پیشنهاد
٠

The consequences of something are the results or effects of it. دور از شتر بخواب خواب آشفته نبین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رضا به داده بده وز جبین گره بگشای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To be resilient and adaptable to harsh events or adversity in life, like the way a tree that can bend is better able to withstand heavy winds. منعطف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

It means loving and respecting your skin. It means asking questions and sharing concerns. It means feeling strong and confident, and recognizing both ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Diplomatic rank is a system of professional and social rank used in the world of diplomacy and international relations. مقام سیاسی عنوان سیاسی سمت س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Involving diplomats or the management of the relationships. سیاستمدار فرد دارای مدیریت روابط دارای نفوذ سیاسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The word itself, valor, can be defined as personal bravery—when I think of valor I think of someone who not only speaks, but also acts with a just in ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جگرآور شیردل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ندید بدید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشهور شدن قهرمان شدن اسطوره شدن بر سر زبان ها افتادن در یادها/خاطره ها ماندن محبوب قلب ها شدن

پیشنهاد
٠

بیش از حد تصور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

If you are swamped by things or people, you have more of them than you can deal with. حریف کسی نشدن پیش کسی کم آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حدسی یا تخمینی دانستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

در کل در مجموع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یادآور تداعی کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بیشتر از هر چیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A “Social Call” can be an in - person visit or a phone conversation. با شخص خاصی دیدار کردن یا تماس تلفنی گرفتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The first dipped candles were made by the Romans from rendered animal fat called tallow. شمع پیه سوز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مدتی است مثال: We haven’t seen you in a while. مدتی است تو را ندیده ایم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سر آمد بودن سر بودن بهتر بودن لنگه نداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

someone or something that is not important or appealing. کسی یا چیزی را به تخم نگرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

If you say that you are pressed for time or pressed for money, you mean that you do not have enough time or money at the moment. وقت زیادی نداشتن کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Certainly, without doubt; emphatically. به طور قطع به یقین بی شک به حتم حتما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فکر همه جا را کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بچه ننه سوسول مامانی اواخواهر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مثل مرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بخشی از یک آهنگ یا سخن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

To become quiet or quieter : to become calmer or less noisy. ساکت تر آرام تر خلوت تر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To become quiet or quieter : to become calmer or less noisy. ساکت تر آرام تر خلوت تر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

A railway network is the total of all railway lines in a given area. شبکه راه آهن شبکه ریلی خط ریلی شبکه حمل و نقل ریلی سچه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در حاشیه. . . نزدیک به. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به حرکت کردن واداشتن انگیزه دادن شیرک کردن دلیر کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اعیانی نظرگیر برازنده به روز آلامد روزآمد شکوهمند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عقلی کردن چاره اندیشی کردن چاره کار را در. . . دیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To annoy someone. باعث عصبانیت شدن کفری کردن کسی کفر کسی را درآوردن What really grinds my gears is when people talk behind your back. وقتی مردم پشت ...

پیشنهاد
٠

To try to hit someone or something. زدن کسی یا چیزی با کتک زدن از خجالت کسی درآمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

To do something as well as you can. کاری را به بهترین شکل انجام دادن سنگ تمام گذاشتن در کاری