ترجمه‌های جلیل جعفری (٣٠)

بازدید
١٠٥
تاریخ
٣ هفته پیش
متن
It consisted of 148 standing committees and 3adhoc committees.
دیدگاه
٠

این انجمن/گروه/کمیسیون و. . . شامل 148 کمیته دائمی و 3 کمیته موقت بود. ( در این جمله It به معنای کمیته نیست بلکه ضمیر عطف است و ارجاع به چیزی دارد که ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Don't forget, belt up before you drive off.
دیدگاه
٠

تادت نره قبل از حرکت کمربند ایمنی رو ببندی.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
How do we decide who is to drive off first?
دیدگاه
٠

چه جوری تصمیم بگیریم کی اول پشت فرمون بشینه؟

تاریخ
١ ماه پیش
متن
I heard a car drive off.
دیدگاه
٠

صدای دور شدن ماشینی را شنیدم.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Are you discontented with your job?
دیدگاه
٠

از کارت راضی نیستی؟

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
I'm afraid I'm a bit of a wimp when it comes to climbing up ladders.
دیدگاه
٠

از بخت بد موقع بالا رفتن از پله ها تا حدودی می ترسم.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
I'm afraid it's a bit of a trek to the station.
دیدگاه
٠

متاسفانه تا ایستگاه باید مسیر کوتاهی را پیاده رفت.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
He was a bit of a dodgy character.
دیدگاه
٠

یه ریزه آب زیرکاهه.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
She has always been a bit of a rebel.
دیدگاه
٠

همیشه بفهمی نفهمی سر ناسازگاری داشته.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Sorry - the place is a bit of a mess .
دیدگاه
٠

ببخشید اینجا یه مقداری خرتوخره.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
I have a bit of a fever.
دیدگاه
٠

بگی نگی تب دارم

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Frankie's a bit of a clown.
دیدگاه
٠

فرانکی به دلقک ها می زنه

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
"Joan of Arc" was her first meaty role as an actress.
دیدگاه
٠

اولین نقش جدی این بازیگر زن �ژاندارک� بود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
The myth of male superiority was losing its potency.
دیدگاه
٠

قصه برتری مردی که داشت از مردانگی ساقط می شد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Tell the boy to stop messing around upstairs.
دیدگاه
٠

به پسره بگو این قدر طبقه بالا ورجه وورجه نکنه.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
He volunteered as a correspondent for the war.
دیدگاه
٠

او دواطلبانه خبرنگار جنگ شد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Our correspondent in South Africa sent this report.
دیدگاه

گزارش خبرنگار ما از آفریقای جنوبی.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
I'm not a very good correspondent, I'm afraid.
دیدگاه
٠

متاسفانه من خبرنگار زیاد خوبی نیستم.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
And now, over to our Rome correspondent . . .
دیدگاه
٠

و حالا، با خبرنگارمان در رم گفتگو می کنیم. . .

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
He's not very skilled in business dealings.
دیدگاه
٠

از چم و خم کاسبی سررشته چندانی ندارد.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
What business are you in?
دیدگاه
٠

کار و کاسبیت چیه؟

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
a rock-ribbed conservative
دیدگاه
٠

محافظه کار متعصب

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Ted got a job as a bartender.
دیدگاه
٠

تد توی مشروب فروشی ساقی شده.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
I needed to study, but Bill talked me into going to a movie.
دیدگاه
٠

من درس داشتم، منتها بیل گیر داد که بریم فیلم ببینیم.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Alec liked sailing more than I. I got seasick.
دیدگاه
٠

الک بیشتر از من قایقرانی را دوست داشت. من دریازده می شدم.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
When I get seasick, I throw up my food.
دیدگاه
٠

دریازده که می شم هر چی خورده باشم میارم بالا.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
'I feel seasick already,' she moaned.
دیدگاه
٠

زن نالید و گفت: هنوز هیچی نشده دارم دریازده می شم.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
I don't like creamer, I prefer natural milk instead.
دیدگاه
٠

با خامه حال نمی کنم، به جاش خوراکم شیر طبیعیه.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
However did Mina manage to bluff her way into that job?
دیدگاه
٠

راستی مینا موفق شد اون شغل رو به دست بیاره؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
the road to happiness
دیدگاه
٠

راه سعادت