پیشنهادهای جلیل جعفری (١,٦٢٩)
مانع تراشی در کاری جلوگیری از پیشرفت در کاری ایجاد مشکل چوب لای چرخ گذاشتن
We define business frustrations as a series of specific recurring events in your business over which you feel you have little or no control. Every bu ...
The consequences of something are the results or effects of it. دور از شتر بخواب خواب آشفته نبین.
رضا به داده بده وز جبین گره بگشای
To be resilient and adaptable to harsh events or adversity in life, like the way a tree that can bend is better able to withstand heavy winds. منعطف ...
It means loving and respecting your skin. It means asking questions and sharing concerns. It means feeling strong and confident, and recognizing both ...
Diplomatic rank is a system of professional and social rank used in the world of diplomacy and international relations. مقام سیاسی عنوان سیاسی سمت س ...
Involving diplomats or the management of the relationships. سیاستمدار فرد دارای مدیریت روابط دارای نفوذ سیاسی
The word itself, valor, can be defined as personal bravery—when I think of valor I think of someone who not only speaks, but also acts with a just in ...
جگرآور شیردل
ندید بدید
مشهور شدن قهرمان شدن اسطوره شدن بر سر زبان ها افتادن در یادها/خاطره ها ماندن محبوب قلب ها شدن
بیش از حد تصور
If you are swamped by things or people, you have more of them than you can deal with. حریف کسی نشدن پیش کسی کم آوردن
حدسی یا تخمینی دانستن
در کل در مجموع
یادآور تداعی کننده
بیشتر از هر چیز
A “Social Call” can be an in - person visit or a phone conversation. با شخص خاصی دیدار کردن یا تماس تلفنی گرفتن.
The first dipped candles were made by the Romans from rendered animal fat called tallow. شمع پیه سوز
مدتی است مثال: We haven’t seen you in a while. مدتی است تو را ندیده ایم.
سر آمد بودن سر بودن بهتر بودن لنگه نداشتن
someone or something that is not important or appealing. کسی یا چیزی را به تخم نگرفتن
If you say that you are pressed for time or pressed for money, you mean that you do not have enough time or money at the moment. وقت زیادی نداشتن کم ...
Certainly, without doubt; emphatically. به طور قطع به یقین بی شک به حتم حتما
فکر همه جا را کردن
بچه ننه سوسول مامانی اواخواهر
مثل مرد
بخشی از یک آهنگ یا سخن
To become quiet or quieter : to become calmer or less noisy. ساکت تر آرام تر خلوت تر
To become quiet or quieter : to become calmer or less noisy. ساکت تر آرام تر خلوت تر
A railway network is the total of all railway lines in a given area. شبکه راه آهن شبکه ریلی خط ریلی شبکه حمل و نقل ریلی سچه
در حاشیه. . . نزدیک به. . .
به حرکت کردن واداشتن انگیزه دادن شیرک کردن دلیر کردن
اعیانی نظرگیر برازنده به روز آلامد روزآمد شکوهمند
عقلی کردن چاره اندیشی کردن چاره کار را در. . . دیدن
To annoy someone. باعث عصبانیت شدن کفری کردن کسی کفر کسی را درآوردن What really grinds my gears is when people talk behind your back. وقتی مردم پشت ...
To try to hit someone or something. زدن کسی یا چیزی با کتک زدن از خجالت کسی درآمدن
To do something as well as you can. کاری را به بهترین شکل انجام دادن سنگ تمام گذاشتن در کاری
از گوشه و کنار رفتن از بغل رفتن دزدکی جیم شدن
To put information into a computer by pressing the keys. وارد کردن اطلاعات در رایانه با استفاده از صفحه کلید داده دهی واردسازی داده ها دیتا اینتری و ...
مصدر است از باب استفعال به معنای: استنطاق کردن سخن از کسی بیرون کشیدن سخن گفتن کسی را خواستن گویا گردانیدن با هم سخن کردن | سخن کردن خواستن
With the right perspective, our anxiety around sickness, old age, and death can be a "wholesome fear" - - a fear with a positive quality that ultimat ...
Elite warriors seek the severest training, desiring to forge a “Kokoro Heart” and “Unbeatable Mind. ” They earn their “trident” of respect every day. ...
وادادن شانه خالی کردن تو زرد از آب درآمدن
کاغذباز دیوان سالار ( این واژه معمولا برای اشاره به شخصی به کار می رود که درون نهاد حکومت است ) .
If a person's activities or judgment are unsound, they are not good enough, acceptable, or able to be trusted. جرم گناه کوتاهی تقصیر غیرقابل اعتماد
یک ماده چرب، مومی یا بر پایه آب است که برای آراستن و حالت دادن مو به کار برده می شود. پماد به مو ظاهر براق و صاف داده و برخلاف واکس مو خشک نمی شود.
مشتاقانه حریصانه با شور و شوق با چابکی
چشم توی چشم شدن خیره شدن به نگاه کسی زل زدن به چشم های کسی