تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١١

سیصد هزار نفر ترجمه کردند ( در نهایت ) و هر کدام سیصد هزار بار لایک خورده! بد نیست قبل از پیشنهاد برابرنهاد ابتدا به پیشنهاد دیگران نگاهی بیندازیم، ه ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٩

دوستان لطفا قبل از ارایه هر برابرنهاد یا پیشنهادی بد نیست قبلی ها را بخوانیم تا برای مثال این قدر �ستون فقرات� تکرار نشود. تقریبا در هر پیشنهادی یک س ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٨

در رستوران معمولا منظور چنین جایی است و در زبان فارسی معادل خاصی برایش نداریم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٧

هر کلمه معانی بی شمار و بلکه بی پایانی دارد و بسته به حال و هوای متن یا جمله ممکن است معنای جدیدی از دل آن بیرون بیاید. قرار نیست وقتی من معنی مورد ن ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٧

اداره، محل کار.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

این معانی عجیب و غریب را از قوطی کدام عطاری درمی آورید!؟ retail همان مغازه، فروشگاه و یا به قول امروزی ها همان سوپری، بوتیک یا. . . است. زنجیره اش ب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

از تو چه پنهان.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

لبخند پت و پهن یا به پهنای صورت، نیشی تا بناگوش.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

چهارده بار معنی محافظت یا محافظت کردن برای این کلمه پیشنهاد شده! این در حالی است که تمامی معنای این کلمه در مدخل اصلی آمده و هیچ نیازی به هیچ پیشنهاد ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

پرداختن به چیزی یا موضوعی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

عامیانه: مُک ( دقیقاً، تمام، کمال، درست ، سر راست ) .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

پر شر و شور

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

_ How’s Nina’s car running? - Barely. ماشین نینا در چه وضعیه؟_ جون می کنه_

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

شتاب کن!

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

وقتی در ابتدای جمله و پس از آن ویرگول باشد: وانگهی، یکی از اون، با این حال، با این همه، اینها به کنار، گذشته از این، افزون بر این.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

رسمی: خلاصه، القصه، مخلص کلام، کوتاه اینکه. غیررسمی: درد سرت ندم، جونم برات بگه.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

پتیاره

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کسی که پدرش از کار زیاد درآمده!

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در ابتدای جمله و با حرف اول بزرگ: همان وقت، بی درنگ.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در ابتدای جمله: اینجا بود که. . . همان وقت. . . در این هنگام. . . افزون بر این. . .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جاخوش کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پشت سر هم، یک بند، یک ریز، پیاپی، همه وقت،

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بگذریم، به هر حال.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این عبارت اول بار در سال 1421 ثبت و ضبط شد و به معنای the next day و the preceding day ( فردا و دیروز ) بود ولی امروزه به معنای مدت کوتاهی قبل که شام ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بی نظیر، معرکه، محشر، همه چیز تمام.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در حکم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ای وای من!، ای داد و بیداد!، عجب!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سرمه ای

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مدتی است مثال: We haven’t seen you in a while. مدتی است تو را ندیده ایم.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بگویی نگویی، بگی نگی، بفهمی نفهمی، ای همچین.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به هیچ گرفتن، به تخم گرفتن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در کل در مجموع

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Used to در جملات مثبت به کار می رود: I'm used to getting up early for work همیشه برای سر کار رفتن صبح زود بیدار می شوم. Use to به طور مشخص با did و ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زیر سیبیلی رد کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مارموز، موزمار.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بی عیب و نقص، کامل، همه چیز تمام، بی کم و کاست. مثال: It’s wonderful ترجمه پیشنهادی: حرف نداره ( در موقعیت محاوره ) ( که به معنای کامل بودن و . . ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دیده شدن به چشم آمدن آفتابی شدن به منصه ظهور رسیدن وجود داشتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برای لباس: امروزی، خوش دوخت،

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خشک و انعطاف ناپذیر، خشک مغز.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تا، آنچنان، به قدری، به همین دلیل/علت، به منظور، برای اینکه. ( در مکالمه ممکن است به دلیل شباهت تلفظ با sow به معنی افشاندن/بذرافشانی اشتباه گرفته ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

متوجه موقعیت بودن/شدن، به رسم ادب گفتن/انجام دادن ( که حالت تعارف دارد و واقعیت ندارد ) ، رعایت حال کسی را کردن، مراعات کردن. ( این پیشنهادها ماحصل ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آشنا شدن، عادی شدن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

More important than any other considerations. شاه بیت، حرف حساب، حرف اصلی، بیت الغزل.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

لابد شاید احتمالا مثال: This would be Revolver Muzzle, back from Anhalter station, having collected E. R. این لابد ریولور موزل است که از ایستگاه آنه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

باز هم، این بار هم، برای چندمین بار. سنایی: کین سخن باز هم از آن نمطست نه چو دیگر سخن حدیث بطست خاقانی: جام می تا خط بغداد ده ای یار مرا باز هم در ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در جملات دارای بار منفی: از هر نظر به هیچ وجه اصلا از بیخ بالکل

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

وارفتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گریه بی اختیار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی اعصاب

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

حالی کردن