پیشنهاد‌های جلیل جعفری (١,٧٩٠)

بازدید
٢,٨٢١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To be aware that something bad will probably happen soon. آگاه بودن از اتفاق بدی که احتمالا رخ می دهد. انتظار اتفاق بدی را داشتن مثال: No one told ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم اشتباهی آدم نابجا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زادگاه زادبوم محیط طبیعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

عذاب حالت معذب چیزی درون آدم را خارخار می کند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دلیل خاص علت پیچیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

To accept a new but unpleasant situation that you cannot change. با شرایط ناگوار کنار آمدن رضا به داده دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مال نامشروع: هرکس به نحوی از انحا یا به طور کلی مالی یا وجهی تحصیل کند که طریق تحصیل آن فاقد مشروعیت قانونی باشد مرتکب عمل جرم تحصیل مال نامشروع شده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زمانی نامشخص بالاخره آخرش روزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Used to say that something is true and cannot be denied. پذیرفتن واقعیت/حقیقت مواجه شدن با چیزی رودررو شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مقاومت کسی را ( در برابر گریستن یا بغض ) شکستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زنجموره کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"such a good thing" is an acceptable phrase in written English that can be used to emphasize how great something is. For example, "Winning the lotter ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واکِرد جوابیه انگیزه محرک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Occurs at a smaller scale and takes place at the implementation end of public services when public officials meet the public. For example, in many sm ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

وسوسه انگیز خیره کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مفتضحانه کراهت بار منزجرکننده دل آشوب کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تروتمیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The Berlin U - Bahn is a rapid transit system in Berlin, the capital and largest city of Germany, and a major part of the city's public transport sys ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

To try very hard to achieve something. خود را به در و دیوار زدن برای انجام کاری یا رسیدن به چیزی

پیشنهاد
١

To get rid of someone or something or deal with something so that the matter is finished. شر کسی/چیزی را کم کردن خود را از کسی/چیزی خلاص کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

You can use it when referring to the idea of doing something completely, exhaustively, or leaving no stone unturned. به هر طریق ممکن هر طوری شده آسم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

In spite of something previously mentioned. به رغم لیکن علی رغم اما ولی از این گذشته بگذریم باری خلاصه القصه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پاگذر باریکه راه راه باریکه

پیشنهاد
٠

Used to say that someone does not mind what decision is made, would be pleased with any choice, or does not really care. فرق نکردن به حال کسی اهمیت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

صدای خش دار صدای عین سمباده صدای خراشناک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیلی سگ جون تر از این حرف ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به صورت کنایه: خیلی پوست کلفت تر از این حرف ها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Used to emphasize that something is good in a bad situation نکته خوب و مثبت چیزی در یک موقعیت بد خوبیش به اینه که. . . جای شکرش باقیه که. . . مثال: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A baby who dies before 28 weeks of pregnancy is referred to as a miscarriage, and babies who die at or after 28 weeks are stillbirths. سقط جنین مرده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

It is usually used to preface a quote. مقدمه ای برای ذکر نقل قول: به قول یارو گفتنی به قول گفتنی به قول مردم گفتنی به قول بچه ها به قول فلانی به قول ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسپری/افشانه آب گازدار ( سودا ) ، انفجاری، فشاری،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوچرخه ویلر ( از نوع دوچرخه های های خیلی قدیمی که یک چرخ شان بسیار بزرگ و چرخ پشتی آن بسیار کوچک بود ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قوانین انگلستان: A judge who exercises authority by virtue of office and not by deputation. قاضی منصف A member of the clergy, such as an archbishop ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روزها روزانه در روز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Used to say that one has little or no knowledge of something. اگه به من باشه، همین قدر بگم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

غیرعادی ناجور مریض

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Something that is indistinct is unclear and difficult to see, hear, or recognize. در ابهام قرار گرفتن مغشوش شدن درهم و برهم شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. to maintain, affirm, or defend against opposition or challenge. حفظ مقام، تثبیت موقعیت، دفاع از جایگاه 2. to give moral support or inspiration to ...

پیشنهاد
٠

If you are uncomfortable, you are slightly worried or embarrassed, and not relaxed and confident. آدم نگران/دستپاچه/ناآرام/معذب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خودی آشنا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زمخت رزمی جنگی نظامی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Heraldry consisting of a design or image depicted on a shield. تمثال یا نشان جنگی روی سپر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Apparently, according to others. ظاهرا از قرار معلوم این جوری میگن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

adverb. at, to, or towards the rear; away from something considered to be the front; backwards; behind. جهت مخالف فاصله گرفتن از جایی که مد نظر است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

غذاکده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به همین دلیل به همین خاطر در این صورت از این جهت یعنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

When someone says “haunted eyes" or that someone is “haunted" it means they're troubled. It means there's demons in their past that haven't left them ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The phrase "poor thing" is often used to express sympathy or pity towards someone or something. It can be used in a variety of situations, but it is ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیگار قاچاقی بازار سیاه سیگار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Used when introducing the next activity, performer etc. هنگامی که می خواهید به کار دیگری برسید به طرف مقابل خود می گویید: خب دیگه. . . من برم. . . ...