پیشنهاد‌های جلیل جعفری (١,٦٢٩)

بازدید
١,٥٩١
تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه آلمانی قابل شمارش و مذکر ( با تلفظ باکس بویتل ) به معنی شیشه شراب شکم دار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وظیفه همسری، وظیفه شوهرداری.

پیشنهاد
٠

به خاطر کسی، به خاطر خشنودی کسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حقوق بخور و نمیر، آب باریکه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سُر و مُر و گُنده، لُپ های گل انداخته.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کنار آمدن، تن دادن، به هر سازی رقصیدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک بام و چند هوایی، هُرهُری مسلکی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آشنا شده با، خو کرده با، انس گرفته با.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

British English old - fashioned to start behaving badly by refusing to accept any control or rules. پشت پا زدن به روال یا روند چیزی، سر باز زدن، امت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جوان، پسر. توسط یک فرد مسن به عنوان خطاب برای پسر یا مرد جوان استفاده می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دیرندل یا دریندل: نام لباس سنتی زنانه اتریشی است. دامن مزبور در آلمان و سوئیس نیز مرسوم است. پوشش دامنی بلند با سینه بندی محکم، یقه باز با آستین کوتا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لباس ملی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی اعصاب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

امکان، امید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کامله زن، زن کامل ( از نظر رفتار و موقعیت و جلب احترام دیگران ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ابنای بشر، انسان،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق انتظار، همانطور که انتظار می رود/می رفت. ( این واژه قید است و بار مثبت داره و معمولا بعدش اتفاق خوبی می افتد )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کثیف، دل به هم زن، چرک، چندش انگیز،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جدی، مهم، چشمگیر، نظرگیر، درخور توجه، دیدنی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مزه یا بوی گوشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مطابق معمول، طبق عادت مالوف.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

بگویی نگویی، بگی نگی، بفهمی نفهمی، ای همچین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ویراستار نسخه نهایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریشه شناسی: عبارت no man's land در زبان انگلیسی میانه ( از ۱۱۰۰ تا ۱۴۵۰ یا ۱۵۰۰ ) نام زمینی در شمال لندن بوده که در آنجا حکم اعدام به اجرا درمی آمده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

خشک و انعطاف ناپذیر، خشک مغز.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اُمُل، دُگم، دارای مغز زنگ زده، بَدچُس، سگ اخلاق، متحجر، بَدسِگال.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به لینک زیر در آبادیس مراجعه کنید:

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

You can use it when you are referring to a situation that will only occur after a certain condition is met.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شتر دیدی ندیدی، کوچه علی چپ، خود را به آن راه زدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بر کسی سلطه یا تسلط داشتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

عمومی: دلسوز، باعاطفه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چِکا یا کمیسیون بایستار سرنام کمیسیون فوق العاده مبارزه با ضدانقلاب و خرابکاری، نخستین سازمان امنیتی روسیه بود که در ۵ دسامبر ۱۹۱۷ به دستور ولادیمیر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وقوع اتفاقی در احتمال خیلی نزدیک، چیزی نمانده که . . . ، کم مانده که بگویند. . . ،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پرداختن به چیزی یا موضوعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Ability to make decisions and take action توانایی تصمیم گیری و اقدام عملی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

رسمی: خلاصه، القصه، مخلص کلام، کوتاه اینکه. غیررسمی: درد سرت ندم، جونم برات بگه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

A person who insists on exactness or completeness in the observance of something. پا پِی، پی جو. مترداف با: disciplinarian, enforcer, fanatic, nitp ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

غیر منطقی، بی معنی و غیر منطقی این عبارت را می توان در مواقعی به کار برد که پذیرش پیشنهاد یا تاییدیه موضوعی پوچ یا حتی خنده دار به نظر آید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ریشه این کلمه در لاتین trivialis است. از معانی دیگر آن به بی نتیجه، بی تاثیر، بی فایده، غیرضروری، بی خود و. . . اشاره می توان کرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موضوعی را سبک و سنگین کردن، متناسب با توان خود عمل کردن، مصلحت اندیشی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

If you think something out, you consider all the aspects and details of it before doing anything or making a decision. تمام جوانب کار یا تصمیمی را د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

An affectionate form of address to a boy or man. صفت است و شکل خودمانی صدا زدن یا خطاب کردن در بین آقایان یک چیزی مثل رفیق، داداش، برادر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Used to در جملات مثبت به کار می رود: I'm used to getting up early for work همیشه برای سر کار رفتن صبح زود بیدار می شوم. Use to به طور مشخص با did و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موجب آزار و عصبانیت کسی شدن to annoy or bother ( someone ) very much مترداف با: to drive ( someone ) mad

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

God Knows is a phrase used to express one's own lack of knowledge or understanding of a subject ( akin to the phrase "I don't know" ) or to express t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

چهارده بار معنی محافظت یا محافظت کردن برای این کلمه پیشنهاد شده! این در حالی است که تمامی معنای این کلمه در مدخل اصلی آمده و هیچ نیازی به هیچ پیشنهاد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

و اما/ نیز/ هم/ از سوی دیگر/در نهایت/ حال آنکه/ بسته به نوع جمله یکی از موارد بالا را می توان استفاده کرد. مثال: As for the War Ministry, it did not ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

وقتی در ابتدای جمله و پس از آن ویرگول باشد: وانگهی، یکی از اون، با این حال، با این همه، اینها به کنار، گذشته از این، افزون بر این.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خط خرچنگ قورباغه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ـ جاکاغذی ـ جعبه ای چندطبقه برای گذاشتن کاغذ یا پرونده بر روی میز ( فرهنگ معین ) ـ جعبه روباز که برای قرار دادن پرونده یا نامه ها جهت اقدام روی میز ...