پیشنهادهای جلیل جعفری (١,٦٢٩)
واژه آلمانی قابل شمارش و مذکر ( با تلفظ باکس بویتل ) به معنی شیشه شراب شکم دار.
وظیفه همسری، وظیفه شوهرداری.
به خاطر کسی، به خاطر خشنودی کسی.
حقوق بخور و نمیر، آب باریکه.
سُر و مُر و گُنده، لُپ های گل انداخته.
کنار آمدن، تن دادن، به هر سازی رقصیدن.
یک بام و چند هوایی، هُرهُری مسلکی.
آشنا شده با، خو کرده با، انس گرفته با.
British English old - fashioned to start behaving badly by refusing to accept any control or rules. پشت پا زدن به روال یا روند چیزی، سر باز زدن، امت ...
جوان، پسر. توسط یک فرد مسن به عنوان خطاب برای پسر یا مرد جوان استفاده می شود
دیرندل یا دریندل: نام لباس سنتی زنانه اتریشی است. دامن مزبور در آلمان و سوئیس نیز مرسوم است. پوشش دامنی بلند با سینه بندی محکم، یقه باز با آستین کوتا ...
لباس ملی
بی اعصاب
امکان، امید.
کامله زن، زن کامل ( از نظر رفتار و موقعیت و جلب احترام دیگران ) .
ابنای بشر، انسان،
طبق انتظار، همانطور که انتظار می رود/می رفت. ( این واژه قید است و بار مثبت داره و معمولا بعدش اتفاق خوبی می افتد )
کثیف، دل به هم زن، چرک، چندش انگیز،
جدی، مهم، چشمگیر، نظرگیر، درخور توجه، دیدنی.
مزه یا بوی گوشت
مطابق معمول، طبق عادت مالوف.
بگویی نگویی، بگی نگی، بفهمی نفهمی، ای همچین.
ویراستار نسخه نهایی
ریشه شناسی: عبارت no man's land در زبان انگلیسی میانه ( از ۱۱۰۰ تا ۱۴۵۰ یا ۱۵۰۰ ) نام زمینی در شمال لندن بوده که در آنجا حکم اعدام به اجرا درمی آمده ...
خشک و انعطاف ناپذیر، خشک مغز.
اُمُل، دُگم، دارای مغز زنگ زده، بَدچُس، سگ اخلاق، متحجر، بَدسِگال.
به لینک زیر در آبادیس مراجعه کنید:
You can use it when you are referring to a situation that will only occur after a certain condition is met.
شتر دیدی ندیدی، کوچه علی چپ، خود را به آن راه زدن.
بر کسی سلطه یا تسلط داشتن.
عمومی: دلسوز، باعاطفه.
چِکا یا کمیسیون بایستار سرنام کمیسیون فوق العاده مبارزه با ضدانقلاب و خرابکاری، نخستین سازمان امنیتی روسیه بود که در ۵ دسامبر ۱۹۱۷ به دستور ولادیمیر ...
وقوع اتفاقی در احتمال خیلی نزدیک، چیزی نمانده که . . . ، کم مانده که بگویند. . . ،
پرداختن به چیزی یا موضوعی
Ability to make decisions and take action توانایی تصمیم گیری و اقدام عملی
رسمی: خلاصه، القصه، مخلص کلام، کوتاه اینکه. غیررسمی: درد سرت ندم، جونم برات بگه.
A person who insists on exactness or completeness in the observance of something. پا پِی، پی جو. مترداف با: disciplinarian, enforcer, fanatic, nitp ...
غیر منطقی، بی معنی و غیر منطقی این عبارت را می توان در مواقعی به کار برد که پذیرش پیشنهاد یا تاییدیه موضوعی پوچ یا حتی خنده دار به نظر آید.
ریشه این کلمه در لاتین trivialis است. از معانی دیگر آن به بی نتیجه، بی تاثیر، بی فایده، غیرضروری، بی خود و. . . اشاره می توان کرد.
موضوعی را سبک و سنگین کردن، متناسب با توان خود عمل کردن، مصلحت اندیشی.
If you think something out, you consider all the aspects and details of it before doing anything or making a decision. تمام جوانب کار یا تصمیمی را د ...
An affectionate form of address to a boy or man. صفت است و شکل خودمانی صدا زدن یا خطاب کردن در بین آقایان یک چیزی مثل رفیق، داداش، برادر.
Used to در جملات مثبت به کار می رود: I'm used to getting up early for work همیشه برای سر کار رفتن صبح زود بیدار می شوم. Use to به طور مشخص با did و ...
موجب آزار و عصبانیت کسی شدن to annoy or bother ( someone ) very much مترداف با: to drive ( someone ) mad
God Knows is a phrase used to express one's own lack of knowledge or understanding of a subject ( akin to the phrase "I don't know" ) or to express t ...
چهارده بار معنی محافظت یا محافظت کردن برای این کلمه پیشنهاد شده! این در حالی است که تمامی معنای این کلمه در مدخل اصلی آمده و هیچ نیازی به هیچ پیشنهاد ...
و اما/ نیز/ هم/ از سوی دیگر/در نهایت/ حال آنکه/ بسته به نوع جمله یکی از موارد بالا را می توان استفاده کرد. مثال: As for the War Ministry, it did not ...
وقتی در ابتدای جمله و پس از آن ویرگول باشد: وانگهی، یکی از اون، با این حال، با این همه، اینها به کنار، گذشته از این، افزون بر این.
خط خرچنگ قورباغه
ـ جاکاغذی ـ جعبه ای چندطبقه برای گذاشتن کاغذ یا پرونده بر روی میز ( فرهنگ معین ) ـ جعبه روباز که برای قرار دادن پرونده یا نامه ها جهت اقدام روی میز ...