lightness

/ˈlaɪtnəs//ˈlaɪtnes/

معنی: سبکی
معانی دیگر: درخشانی، شید مندی، نور داری، روشنی، روشنایی، کم رنگی، (رنگ) روشنی، بازی، کم وزنی، ملایمت، نرمی، کم فشاری، سرخوشی، سرور، سرحالی، کمی، آهستگی، چابکی، خوشدلی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the quality or state of being illuminated.

(2) تعریف: paleness.
اسم ( noun )
(1) تعریف: the quality or condition of having little weight.

(2) تعریف: ease of movement; agility; grace.

(3) تعریف: freedom from troubles or burdens.

- I feel a lightness since he left.
[ترجمه گوگل] از زمانی که او رفت احساس سبکی می کنم
[ترجمه ترگمان] از وقتی رفت احساس سبکی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: cheerfulness or gaiety of manner.

(5) تعریف: frivolity or lack of seriousness.
متضاد: seriousness
مشابه: levity

- His constant lightness is irritating.
[ترجمه گوگل] سبکی مداوم او آزاردهنده است
[ترجمه ترگمان] سب ک His آزاردهنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. That gave one sense of lightness.
[ترجمه گوگل]که به یک حس سبکی می داد
[ترجمه ترگمان]این احساس سبکی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Such lightness of conduct is not to be permitted in church.
[ترجمه گوگل]چنین رفتار سبکی در کلیسا مجاز نیست
[ترجمه ترگمان]چنین سبکی در کلیسا مجاز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The lightness of the sky showed that the rain was really over.
[ترجمه گوگل]روشنی آسمان نشان می داد که باران واقعاً تمام شده است
[ترجمه ترگمان]روشنایی آسمان نشان می داد که باران واقعا تمام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She danced with a grace and lightness that were breathtaking.
[ترجمه گوگل]او با لطافت و سبکی که نفس گیر بود می رقصید
[ترجمه ترگمان]با ظرافت و ظرافتی که نفس نفس می زد می رقصید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The toughness, lightness, strength, and elasticity of whalebone gave it a wide variety of uses.
[ترجمه گوگل]چقرمگی، سبکی، استحکام و خاصیت ارتجاعی استخوان نهنگ کاربردهای متنوعی به آن داده است
[ترجمه ترگمان]چقرمگی، سبک، قدرت و الاستیسیته استخوان وال به طور وسیعی از آن استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I admire her lightness/sureness of touch as a cook.
[ترجمه گوگل]من سبکی / اطمینان از لمس او را به عنوان یک آشپز تحسین می کنم
[ترجمه ترگمان]من سبک او را تحسین می کنم که به اندازه یک آشپز به من دست بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is country style with a grace and lightness that makes a welcome change from the usual heavy stripped pine.
[ترجمه گوگل]این سبک کانتری با ظرافت و سبکی است که تغییری خوشایند نسبت به کاج معمولی و سنگین ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]این سبک روستایی با لطف و سبکی است که باعث می شود یک تغییر خوشایند از چوب کاج خشک معمولی انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A lightness enters the story at this point, as a woman comes to cheer the old nurse.
[ترجمه گوگل]در این مرحله، وقتی زنی برای تشویق پرستار پیر می آید، سبکی وارد داستان می شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که زنی برای تشویق پرستار پیر می آید، سبکی در داستان وارد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was a lightness to his gestures, a ready smile on his lips.
[ترجمه گوگل]سبکی در حرکاتش بود، لبخندی آماده روی لبانش
[ترجمه ترگمان]حرکاتش سبک بود و لبخند گرمی بر لبانش نقش بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Still, even there lightness would occasionally break through.
[ترجمه گوگل]با این حال، حتی در آنجا سبکی گاهی اوقات از بین می رود
[ترجمه ترگمان]با این وجود، حتی سبکی نیز می توانست در آن نفوذ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They also found the filigree lightness necessary for the Octet scherzo.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین سبکی فیلیگرنی را که برای Octet scherzo ضروری است، یافتند
[ترجمه ترگمان]هم چنین ظرافتی که برای قاعده هشتایی ضروری است، پیدا کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The lightness and wit of Brooke-Rose's novels do, however, invite comparison with those of Muriel Spark.
[ترجمه گوگل]با این حال، سبکی و شوخ طبعی رمان های بروک-رز باعث مقایسه با رمان های موریل اسپارک می شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، روشنی و لطافت رمان های بروک - رز از مقایسه با آن هایی که موریل Spark را در بر می گیرد، دعوت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Edward Carrington had a heavy certainty that the lightness was more genuine on her part than on his.
[ترجمه گوگل]ادوارد کارینگتون کاملاً مطمئن بود که سبکی از طرف او بیشتر واقعی است تا او
[ترجمه ترگمان]رز ماری مطمئن بود که این سبکی بیش از او است که به او تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The third, Lightness plays an important role in visual perception.
[ترجمه گوگل]سوم، سبکی نقش مهمی در ادراک بصری دارد
[ترجمه ترگمان]سوم، Lightness نقش مهمی در ادراک بصری بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سبکی (اسم)
frivolity, legerity, levity, flippancy, lightness, portability, nimbleness

تخصصی

[کامپیوتر] روشنایی .
[نساجی] روشنی رنگ

انگلیسی به انگلیسی

• condition of being illuminated; being light in color; state of being light in weight; gracefulness, agility; freedom from pressure; happiness, cheerfulness; facetiousness

پیشنهاد کاربران

Softness of action or effect.
نرم خویی، ملایمت، ملاطفت، مهربانی، رافت، خوش خلقی.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : light / enlighten / lighten
✅️ اسم ( noun ) : light / enlightenment / lighter / lighting / lightness / lightning
✅️ صفت ( adjective ) : light / lighted / lightning / enlightening / enlightened
✅️ قید ( adverb ) : _
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه ( در معنای سبک، سبکی و. . . ) اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : lighten
✅️ اسم ( noun ) : lightness
✅️ صفت ( adjective ) : light
✅️ قید ( adverb ) : lightly
بی خیال ( جدی نبودن )
lightness ( مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ )
واژه مصوب: روشنی 2
تعریف: نسبت نور بازتابیده از سطح رنگی به نور بازتابیده از سطح سفید
روشنایی، روشنایی رنگ، روشنی رنگ

بپرس