پیشنهاد‌های جلیل جعفری (١,٦٢٩)

بازدید
١,٥٨٧
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A 180 - degree turn; a direct reversal of direction or orientation, as from front to back or left to right. نیم دور زدن 180 درجه چرخیدن عقب گرد کردن ...

پیشنهاد
١

To provide somebody/something with something that they need or want, especially in large quantities. نیاز کسی را برطرف کردن خواسته کسی را اجابت کردن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

شک نکنید بله حتما

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

دیگران را کنار یا پس زدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

راستی. . . واقعا. . . می گم. . . ببینم. . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

In a way that is annoying to someone. کاری که باعث رنجش و ناراحتی کسی شود They were late again, ( much ) to our annoyance. دوباره دیر کردند و کلی ب ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بزرگترین کاخ در برلین آلمان است که در منطقه شارلوتنبرگ از ناحیه ( شارلوتنبورگ - ویلمرسدرف ) واقع شده است. این کاخ در اواخر قرن ۱۷ میلادی به دستور فرد ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خود را لوس کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

شرحه شرحه کردن تکه و پاره کردن ریزریز کردن سلاخی کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همگی با هم همزمان با یکدیگر همه یک صدا به اتفاق دسته جمعی همه یکدست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درجا فی الفور بی درنگ فوری بدون معطلی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قر دادن قروغربیله

پیشنهاد
٠

If you keep an eye on something or someone, you watch them carefully, for example to make sure that they are satisfactory or safe, or not causing tro ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیش کسی یا چیزی ایستادن پیش کسی یا چیزی رفتن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بخت بلند بخت یاری خوش اقبالی اقبال خوش

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

یقین کردن مطمئن شدن خاطرجمع شدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لابد شاید احتمالا مثال: This would be Revolver Muzzle, back from Anhalter station, having collected E. R. این لابد ریولور موزل است که از ایستگاه آنه ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A person who wishes or pretends to be something. کسی که آرزو دارد یا تلاش می کند کسی یا چیزی بشود کسی که قرار است بعد از این در کاری به جایی برسد بر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To discuss, examine, describe, or explain something in a detailed or careful way. چیزی را با دقت و با جزییات بررسی و تشریح کردن و مورد مداق قرار داد ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فونیاسوفوبیا For some, it's a real source of anxiety. In fact, it's called foniasophobia when one has a paralyzing fear of being murdered by a serial ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مامور، کننده کار، مجری و اجرا کننده جنایت یا خشونت.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تکان دهنده دردسرآفرین رعب آور

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم: مأخوذ به حیا متواضع باحیا ساده افتاده سر به زیر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

کله گنده آدم با نفوذ مشهور متخصص

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در ابتدای جمله: اینجا بود که. . . همان وقت. . . در این هنگام. . . افزون بر این. . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

bring together ( forces ) again in order to continue fighting سازماندهی مجدد نیروها برای ادامه نبرد a mass meeting of people making a political prote ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To defend or support a particular idea or a person who is being criticized or attacked. دفاع یا حمایت کردن از ایده یا فردی خاص که مورد انتقاد یا تها ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شکلک درآوردن ریشخند کردن ادا درآوردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

You are acting or progressing in a way that is likely to result in failure. راه ترکستان در پیش گرفتن راه ناکجاآباد مسیر اشتباه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Meaning that you are in the same bad situation as they are عامیانه: وضعیت بد مشابه دیگران

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

To include different types of things عامیانه: قروقاطی بودن خرتوخر بودن دیگ درهم جوش بودن حالتی که در آن سگ صاحبش را نشناسد

پیشنهاد
٠

To make known something that somebody wants to keep secret . فاش کردن راز کسی پته کسی را روی آب انداختن دست کسی را رو کردن آخر چیزی را لو دادن ( مان ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تا، الا مثال: Unless you call me to say you're not coming, I'll see you at the theatre پیشنهاد اول: تا زنگ نزنی و نگی که نمیای، من توی تئاتر منتظرتم. ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To agree with another person that you are going to do something or that something is going to happen. قرار و مدار گذاشتن با کسی برای انجام کاری تواف ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To say something as an excuse or explanation. بهانه کردن توجیه آوردن شانه خالی کردن عذر آوردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصویر خیالی لرزان

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مگر اینکه الا اینکه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پری چراغ جادو ( در فرهنگ عامیانه غرب ) غول چراغ جادو ( در فرهنگ عامیانه شرق )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قانون حمایت از نظامیان سابق ( بازنشسته/از کار افتاده/مستعفی )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از سوراخ موش درآمدن آفتابی شدن سر قرار آمدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

You can use it to describe a situation where someone is left with something after a period of time or after a process has taken place. For example, " ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تضعیف موذیان قدرت حاکمه کاهش تدریجی اثربحشی فرسودن پایه های قدرت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A place where people await transportation via bus, train, or other forms of mass transit at a regional hub outside the public right - of - way. This ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

با اینکه با آنکه دوستان در این عبارت fact به معنی واقعیت یا حقیقت نیست بلکه همان وجود است که البته وجودش حشو قبیح است و در ترجمه جایی ندارد. معادل ه ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A scheduled meeting held in accordance with the approved calendar/schedule of meetings. جلسه برنامه ریزی/هماهنگ شده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Force someone to be specific and make their intentions clear. به زور از کسی اقرار یا نیت گرفتن Restrict the actions or movement of an enemy by firin ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شکل اختصاری

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی گدار به آب نزدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

In order to be extremely careful to avoid a particular risk, even if the risk is small: The airline said that out of an abundance of caution they wo ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

Interjection. screw you. ( slang, idiomatic, mildly vulgar ) less offensive version of fuck you. quotations ▼ You'll just lie in your bed all day rat ...