پیشنهادهای جلیل جعفری (١,٦٢٩)
A 180 - degree turn; a direct reversal of direction or orientation, as from front to back or left to right. نیم دور زدن 180 درجه چرخیدن عقب گرد کردن ...
To provide somebody/something with something that they need or want, especially in large quantities. نیاز کسی را برطرف کردن خواسته کسی را اجابت کردن ...
شک نکنید بله حتما
دیگران را کنار یا پس زدن
راستی. . . واقعا. . . می گم. . . ببینم. . .
In a way that is annoying to someone. کاری که باعث رنجش و ناراحتی کسی شود They were late again, ( much ) to our annoyance. دوباره دیر کردند و کلی ب ...
بزرگترین کاخ در برلین آلمان است که در منطقه شارلوتنبرگ از ناحیه ( شارلوتنبورگ - ویلمرسدرف ) واقع شده است. این کاخ در اواخر قرن ۱۷ میلادی به دستور فرد ...
خود را لوس کردن
شرحه شرحه کردن تکه و پاره کردن ریزریز کردن سلاخی کردن
همگی با هم همزمان با یکدیگر همه یک صدا به اتفاق دسته جمعی همه یکدست
درجا فی الفور بی درنگ فوری بدون معطلی
قر دادن قروغربیله
If you keep an eye on something or someone, you watch them carefully, for example to make sure that they are satisfactory or safe, or not causing tro ...
پیش کسی یا چیزی ایستادن پیش کسی یا چیزی رفتن
بخت بلند بخت یاری خوش اقبالی اقبال خوش
یقین کردن مطمئن شدن خاطرجمع شدن
لابد شاید احتمالا مثال: This would be Revolver Muzzle, back from Anhalter station, having collected E. R. این لابد ریولور موزل است که از ایستگاه آنه ...
A person who wishes or pretends to be something. کسی که آرزو دارد یا تلاش می کند کسی یا چیزی بشود کسی که قرار است بعد از این در کاری به جایی برسد بر ...
To discuss, examine, describe, or explain something in a detailed or careful way. چیزی را با دقت و با جزییات بررسی و تشریح کردن و مورد مداق قرار داد ...
فونیاسوفوبیا For some, it's a real source of anxiety. In fact, it's called foniasophobia when one has a paralyzing fear of being murdered by a serial ...
مامور، کننده کار، مجری و اجرا کننده جنایت یا خشونت.
تکان دهنده دردسرآفرین رعب آور
آدم: مأخوذ به حیا متواضع باحیا ساده افتاده سر به زیر
کله گنده آدم با نفوذ مشهور متخصص
در ابتدای جمله: اینجا بود که. . . همان وقت. . . در این هنگام. . . افزون بر این. . .
bring together ( forces ) again in order to continue fighting سازماندهی مجدد نیروها برای ادامه نبرد a mass meeting of people making a political prote ...
To defend or support a particular idea or a person who is being criticized or attacked. دفاع یا حمایت کردن از ایده یا فردی خاص که مورد انتقاد یا تها ...
شکلک درآوردن ریشخند کردن ادا درآوردن
You are acting or progressing in a way that is likely to result in failure. راه ترکستان در پیش گرفتن راه ناکجاآباد مسیر اشتباه
Meaning that you are in the same bad situation as they are عامیانه: وضعیت بد مشابه دیگران
To include different types of things عامیانه: قروقاطی بودن خرتوخر بودن دیگ درهم جوش بودن حالتی که در آن سگ صاحبش را نشناسد
To make known something that somebody wants to keep secret . فاش کردن راز کسی پته کسی را روی آب انداختن دست کسی را رو کردن آخر چیزی را لو دادن ( مان ...
تا، الا مثال: Unless you call me to say you're not coming, I'll see you at the theatre پیشنهاد اول: تا زنگ نزنی و نگی که نمیای، من توی تئاتر منتظرتم. ...
To agree with another person that you are going to do something or that something is going to happen. قرار و مدار گذاشتن با کسی برای انجام کاری تواف ...
To say something as an excuse or explanation. بهانه کردن توجیه آوردن شانه خالی کردن عذر آوردن
تصویر خیالی لرزان
مگر اینکه الا اینکه
پری چراغ جادو ( در فرهنگ عامیانه غرب ) غول چراغ جادو ( در فرهنگ عامیانه شرق )
قانون حمایت از نظامیان سابق ( بازنشسته/از کار افتاده/مستعفی )
از سوراخ موش درآمدن آفتابی شدن سر قرار آمدن
You can use it to describe a situation where someone is left with something after a period of time or after a process has taken place. For example, " ...
تضعیف موذیان قدرت حاکمه کاهش تدریجی اثربحشی فرسودن پایه های قدرت
A place where people await transportation via bus, train, or other forms of mass transit at a regional hub outside the public right - of - way. This ...
با اینکه با آنکه دوستان در این عبارت fact به معنی واقعیت یا حقیقت نیست بلکه همان وجود است که البته وجودش حشو قبیح است و در ترجمه جایی ندارد. معادل ه ...
A scheduled meeting held in accordance with the approved calendar/schedule of meetings. جلسه برنامه ریزی/هماهنگ شده
Force someone to be specific and make their intentions clear. به زور از کسی اقرار یا نیت گرفتن Restrict the actions or movement of an enemy by firin ...
شکل اختصاری
بی گدار به آب نزدن
In order to be extremely careful to avoid a particular risk, even if the risk is small: The airline said that out of an abundance of caution they wo ...
Interjection. screw you. ( slang, idiomatic, mildly vulgar ) less offensive version of fuck you. quotations ▼ You'll just lie in your bed all day rat ...