پیشنهاد‌های جلیل جعفری (١,٨٤٥)

بازدید
٣,٤١٩
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

A relationship with someone of the opposite sex; a girlfriend or boyfriend. رابطه با فردی از جنس مخالف؛ دوست دختر یا دوست پسر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وادی خاموشان عطار: ازین وادی خاموشان خبر خواه وگر داری خبر زیشان عِبَر خواه حافظ: عاقبت منزلِ ما وادیِ خاموشان است حالیا غُلغُله در گنبدِ افلاک انداز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

موی دماغ، دست و پا گیر، فردی که چوب لای چرخ کسی می گذارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

متجاهر، فَشَل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

A ploy is a clever plan that helps you get what you want. طرح و نقشه زیرکانه برای رسیدن به هدفی. یا به دست آوردن چیزی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترفند سیاسی، حقه سیاسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

to walk with intentionally heavy steps, especially as a way of showing that you are annoyed. راه رفتن با گام های محکم و سنگین که در مواقع خشم بروز م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرد اواخواهر ، اُبی ( oby ) پسری که شبیه دخترهاست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The raised fist, or the clenched fist, is a long - standing image of mixed meaning, often a symbol of solidarity, especially with a political movemen ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Used to say that something good or desirable is not likely to happen. همیشه آن چیزی که انتظار داری اتفاق نمی افتد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( of a person or action ) not wise or sensible; foolish. بی عقلی، بی خردی، خامی، حماقت، خریت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( of a person ) annoyingly proud of their intelligence or skill, and liable to overreach themselves. آب زیرکاه، مارمولک صفت، دارای هوش سیاه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنها شاخه مسیحیت که به تثلیث معتقد نیست. شاهدان یَهُوَه نهایت سعی خود را می کنند که در زندگی شان عیسی مسیح را سرمشق قرار دهند و مسیحی خوانده می شوند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To believe that someone is good, honest, sincere, etc. باور/ایمان داشتن به خوبی، صداقت، ارادت، کار و. . . کسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Believe in somebody to feel that you can trust someone and/or that they will be successful: باور/ایمان داشتن به توانایی/موفقیت کسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To follow a person or animal closely and secretly, often to try to catch or attack them. سایه به سایه کسی/چیزی رفتن به منظور گرفتن یا حمله کردن. To ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Able to be done by people. حاصل دست بشر In a way that is humane ( = showing kindness, care, and sympathy ) . انسان دوستانه، بشردوستانه. Within the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Bitterness or sharpness in a person's remarks or tone. کلام/سخن/لحن/بیان: برندگی، تندی، تیزی، تلخی، برش، سوزش، شدت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساختمان: رنگ آمیز، رنگ کار، رنگ زن، صباغ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Auxiliary police, also called volunteer police, reserve police, assistant police, civil guards, or special police, are usually the part - time reserv ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Cauliflower ear is an irreversible condition that occurs when the external portion of the ear is hit and develops a blood clot or other collection of ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A nice automobile. One of which can often be found in the African - American communities, often featuring loud bumpin' stereo systems, and 20" or lar ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گودی چشم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با حالت تعجب: نه بابا! دست بردار! جان من! بی خیال! بگو به خدا! مرگ من!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اضافه بنا، ساختمان الحاقی، توسعه، هر چیزی که به چیز دیگری اضافه شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رک گویی، صراحت بیان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To refuse to recognize or acknowledge; disown; disavow; repudiate. جلوی کسی را گرفتن، مانع کسی شدن، بازداشتن کسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Idiom UK old - fashioned. a friendly way of talking to a man: Look here, my boy, this simply won't do. SMART Vocabulary: related words and phrases. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

The phrase "It's good to be back" is commonly used when someone returns from a period of absence, such as a vacation, being released from jail, or le ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Buy or sell ( stolen goods ) . مال خری، خرید و فروش کالای دزدی، آب کردن مال دزدی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Someone who is always correct and very thick. ( عامیانه ) صمیمی، جون جونی، اخت، خودمانی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A rich man. خرپول، ثروتمند، پولدار، غنی، محتشم، مایه دار، دارای خدم و حشم بسیار، باشکوه و جلال، با شوکت و دبدبه، توانگر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Used to introduce a reason for what you have just said. بنا به دلیلی، دلیل آوردن برای گفته خود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خبرهایی هست، اتفاقی قرار است بیفتد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To defend oneself in a court of law. دفاعیه در دادگاه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

When one was young. در زمان جوانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To fill an amount of space or time. فضا و زمان زیادی اشغال کردن، جای زیادی گرفتن، وقت گیر بودن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودروجای روباز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرار از آتش، آتش گریز.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عین اجل معلق پیدا شدن/سر رسیدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Influence or power, especially in politics or business. اقتدار یا اعتبار به ویژه در سیاست یا تجارت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقطه آغاز، اولین مرحله، پیشینه, سابقه. The point in time or space at which something begins. نقطه آغاز یا شروع چیزی. The first part or earliest st ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تقدیر، قضا و قدر. حکم آسمان در این بیت حافظ: جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع که حکم آسمان این است اگر سازی وگر سوزی قسمت ازلی در این بیت ح ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقاره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Dull skin is skin that looks lacklustre, flat, or even grey, and may even feel rough or bumpy to the touch. What causes dull skin? It's the result of ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To relax and avoid hard work or strain. انجام تن آرامی و پرهیز از کار سخت یا تنش. بی خیالی، تمدد اعصاب.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کودکان خیابانی کودک خیابانی بر اساس ماده یک پیمان نامه حقوق کودک، به افرادی اطلاق می شود که زیر ۱۸ سال می باشند، در خیابان زندگی و کار می کنند. خانوا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Currency packaging includes several forms of packing cash for easy handling and counting. بسته بندی پول، پاکت یا هر چیزی که مخصوص حمل پول باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Used to describe someone who likes to take a lot of photographs. عشق عکاسی، کسی که زیاد عکاسی می کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Artistic Circles introduces some of the most inspirational stories of friendship, love, creativity and shared passions in the world of art. محافل هن ...