پیشنهادهای جلیل جعفری (١,٦٢٩)
Being supervised or attended to by someone. تحت نظارت یا مراقبت کسی بودن
درشکه یا سورتمه سه اسبه
آوارگی خانه به دوشی
مریض بیمار ناخوش احوال
مریض بیمار ناخوش احوال
قاطی کردن حقایق/مطالب/وقایع
بی سیرت کردن طنز: چراغ کسی را قرمز کردن ( به نقل از دیالوگ بهروز وثوقی در فیلم ممل آمریکایی! )
A pedigree animal is descended from animals which have all been of a particular breed, and is therefore considered to be of good quality. گاو اصیل د ...
A. An intense emotion of affection, warmth, fondness, and regard towards a person or thing. عشقی، جونی، جیگر، نازی، ناناز. B. ( As modifier ) love ...
پیشکار کارگزار
Be unable or unwilling to spend time on. عدم تمایل یا عدم توانایی برای وقت گذاشتن بر کاری Dislike or disapprove of. دوست نداشتن یا ناپسند شمردن.
بارونِس ( بارون زن ) بارون یا معادل مؤنث آن بارونِس از القاب اشرافی غرب اروپا است و به واسال هایی گفته می شد که زمین و املاک خود را مستقیماً از پادش ...
To wave goodbye to someone as they leave. تکان دادن دست در هوا به نشانه خداحافظی. To move one's hand as a way of telling someone that one does not ...
Expressing distaste or annoyance. صوتی برای ابراز بی میلی یا آزردگی. نوچ کردن فِش کردن
هر کس و ناکسی ننه قمر بی سر و پا
An expression of dismay, resignation, frustration, or annoyance ( sarcastic ) . بیانی است برای ابراز ناراحتی، سرافکندگی، ناامیدی و آزردگی. ای داد و ...
بی سروپا
ردا شنل عبا قبا
A police officer who is conducting an interview. مامور بازجویی
If someone does not take kindly to something, they do not like it. با دلخوری با اخم و تخم با ترش رویی
Because one is a kind and generous person. از سر سخاوت از روی کرم با گشاده دستی
A reason, especially in law, to allow someone to do something out of sympathy for their suffering: The question was whether the court should release ...
Street interviews are one of the fastest and the most accurate forms of real - time data collection. In this form of data collection, respondents are ...
Be ambitious. جاه طلب بودن
Thinking small is when someone is always thinking of themselves - their immediate needs, their comforts , well being and their own emotions. It's all ...
From the beginning for a second or subsequent time. بار دیگر/دوباره از اول تا آخر از نو به طور کامل
Be impossible for ( someone ) to understand. هرگز درک نکردن هرگز نفهمیدن مثال: This line of reasoning defeats me, I must confess. ترجمه پیشنهادی: ...
لفظ قلم حرف زدن کتابی حرف زدن
A hardware store is a shop where articles for the house and garden such as tools, nails, and pans are sold. ابزار یراقی
An intermediate landing is a small platform that is built as part of stairs between main floor levels and is typically used to allow the stairs to ch ...
در پاسخ به کمک کسی: خدا خیرتون بده. خدا حفظتون کنه.
The love of God is the benevolent disposition or inclination in God that stirs him to bestow both physical and spiritual benefits upon those created ...
A gentle person is someone nice, agreeable, and lacking in harshness. A kind individual does not make sudden moves or statements. They are amiable, r ...
To gradually become more and more angry, anxious, or emotional about something until you can no longer hide your feelings. عصبانیت، نگرانی یا هیجان ...
A period of difficulty or hardship that someone is facing or has recently faced. سنت ابتلا آزمایش سختی مشقت
عدالت مطلقه
عدالت کامل
گاهی هر از چندی در فرصتی در مجالی گهگداری
To discuss ( something ) with someone in order to make a decision or reach an agreement. با کسی به منظور تصمیم گیری یا رسیدن به توافق بحث و گفتگو ک ...
To be aware that something bad will probably happen soon. آگاه بودن از اتفاق بدی که احتمالا رخ می دهد. انتظار اتفاق بدی را داشتن مثال: No one told ...
آدم اشتباهی آدم نابجا
زادگاه زادبوم محیط طبیعی
عذاب حالت معذب چیزی درون آدم را خارخار می کند
دلیل خاص علت پیچیده
To accept a new but unpleasant situation that you cannot change. با شرایط ناگوار کنار آمدن رضا به داده دادن
مال نامشروع: هرکس به نحوی از انحا یا به طور کلی مالی یا وجهی تحصیل کند که طریق تحصیل آن فاقد مشروعیت قانونی باشد مرتکب عمل جرم تحصیل مال نامشروع شده ...
در زمانی نامشخص بالاخره آخرش روزی
Used to say that something is true and cannot be denied. پذیرفتن واقعیت/حقیقت مواجه شدن با چیزی رودررو شدن
مقاومت کسی را ( در برابر گریستن یا بغض ) شکستن
زنجموره کردن