پیشنهاد‌های جلیل جعفری (١,٩٥٣)

بازدید
٣,٩٥٨
پیشنهاد
٠

If you smoke out an animal or person that is hiding, you force them to leave the place where they are by filling it with smoke. کسی یا چیزی از مخفی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سکس مرگی، کسی که دارد از نکردن می میرد، تشنه سکس، کسی که مدتی است سکس نکرده، تمایل قوی به ارضای جنسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توی کف شهوت بودن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To depart or walk away with long steps, especially in a hasty, vigorous, or determined manner. راهی شدت یا قدم برداشتن با قدم های بلند به خصوص باعجل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوکتل روسی این نوشیدنی با ریختن ودکا و لیکور قهوه بر روی تکه های یخ در لیوان شیشه ای ساده و هم زدن درست می شود. طرز تهیه: ۵۰ میلی ودکا ۲۰ میلی لیکو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

An occasion when a few people are invited to see a show of paintings before the rest of the public. تماشای اختصاصی آثار نمایشگاه نقاشی بدون حضور عام ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To think about and consider so that a decision can be made : to study. تحقیق/مطالعه/ پژوهش کردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خدا به داد برسه!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

In a way that seems to be dishonest or shows that you are guilty about something synonym furtively. محیلانه، شیادانه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

If you describe someone or something as marvelous, you are emphasizing that they are very good. تاکید گذاشتن بر خیلی خوب بودن کسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلاه جنگی فلزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لحن سرزنش آمیز یا ملامتگر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A black or white jacket worn with a bow tie at formal occasions in the evening compare tailcoat. کت و شلوار رسمی به رنگ مشکی یا سفیدبه همراه پاپیون.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To have or find many things to do. از کار زیاد فرصت سر خاراندن پیدا نکردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیاره شگفت انگیز ( فرانسوی: La Plan�te sauvage‎ ) یک پویانمایی در سبک علمی–تخیلی به کارگردانی رنه لالوکس است که در سال ۱۹۷۳ منتشر شد. از بازیگران آن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

You can use it to describe an idea or plan that you believe is brilliant or outstanding. فکر بکر

پیشنهاد
٠

This common gesture means something is a secret, and you shouldn't talk about it. ضربه زدن به سمتی از بینی خود: به معنای رازداری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1 : menacing or threatening in appearance. ظاهری خوفناک/تهدیدکننده 2 : irritably sullen and churlish in mood or manner : crabbed. عبوس، تندخو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The difficulty or problem. مشکل اینجاست، مساله این است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Political violence is violence which is perpetrated in order to achieve political goals. خشونت سیاسی با هدف دستیابی به اهداف سیاسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در هر شرایطی، در هر حالتی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To be sure about ( someone or something ) : to trust ( someone or something ) . به کسی/چیزی اعتماد کردن، باور کردن.

پیشنهاد
١

کسی را تا سرحد مرگ ترساندن، زهره کسی را ترکاندن،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مشکلش چیه؟، چی بهتر از این؟، از این بهتر؟.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Said to mean that someone is very quiet, shy or nervous. `If you remember, at college I wouldn't say boo to a goose. آدم آرام و خجالتی یا عصبی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

“Within a year” means anytime within a one year time frame. In other words, the event could occur in six months or a week, it doesn't mean it will ta ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The phrase "May the best man win" is used before a competition to say that you hope the most deserving person wins. حق به حق دار می رسد. مثال: My b ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

You can use it to describe a gathering of people where a celebration will take place. جشن گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پرشمار، پرتعداد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( informal ) to say that something is definitely true. I think I put the keys back in the drawer, but I couldn't swear to it ( = I'm not completely ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Shaking to indicate "No" . با حرکت دادن سر جواب منفی یا نه دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Expressing the hope that one has been understood, especially when one has spoken in a way that is imprecise or unclear. ابراز امیدواری به اینکه شخص ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خیلی عادی گفتن، یکهو گفتن، بدون ابهام گفتن، مستقیم سر اصل مطلب رفتن، بی مقدمه گفتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جلوی کسی درآمدن، کم نیاوردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A very brief, passing look, sight, or view. a momentary or slight appearance. نگاه اجمالی، نگاه گذرا، دیدن در یک آن، در چشم بر هم زدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

It is used to emphasize that someone should continue to pursue something and that they should not be deterred by failure. پشتکار داشتن، پیگیر بودن، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Mix up in a confused or untidy way. خرتوخر، بازار شام، هر کی به هرکی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To show something to a lot of people so that they know that you have it. دوره افتادن و چیزی را به کسانی نشان دادن. مثال: She was flashing her enga ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A situation in which two people or things that are not suited to each other are together. همنشینی بد، انطباق ناهمگون، فیل و فنجان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Abnormal gait may be caused by diseases in different areas of the body. راه رفتن غیرطبیعی در بروز اثر بیماری در نواحی مختلف بدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مدال کمپین: جایزه نظامی نیروهای مسلح ایالات متحده است که اولین بار در ۶ نوامبر ۱۹۴۲ با فرمان اجرایی ۹۲۶۵صادر شده توسط رئیس جمهور فرانکلین دلانو روزول ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Dealing with a problem in a temporary and unsatisfactory way. حل موقتی و نامناسب مشکل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بازوبند، اسلینگ شانه. وسیله ای که برای تأمین پشتیبانی از اندام فوقانی نزدیک به تنه استفاده می شود. همچنین به عنوان زاویه بازو شناخته می شود، وسیله ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A woman who is refined, polite, and well - spoken. زنی باصفا، مودب و خوش صحبت، زن تمام عیار. کامله زن. مثال: She may be poor and have little educat ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ریخت و پاش، به هم ریختگی، آشفتگی، خرابکاری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

If you describe someone as remote, you mean that they behave as if they do not want to be friendly or closely involved with other people. آدم دیرآشن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( usually plural ) an area where many people have died ( usually by massacre or genocide during war or violent civil disturbance ) . قتلگاه، محل کشت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Restore equality in a situation. برقراری/اجرای عدالت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

An ability to understand or know something without needing to think about it or use reason to discover it, or a feeling that shows this ability. نوع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Similar to, or resembling, a toad. وزغی، شبیه به وزغ.