recipient

/rəˈsɪpiənt//rɪˈsɪpɪənt/

معنی: گیرنده، دریافت کننده، وصولکننده
معانی دیگر: دریافت کننده، گیرنده، وصول کننده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who receives or is eligible to receive something.
مشابه: object

- When the package is delivered, the recipient must sign the form stating that the package arrived in good condition.
[ترجمه گوگل] هنگام تحویل بسته، گیرنده باید فرمی را امضا کند که نشان دهد بسته در شرایط خوبی رسیده است
[ترجمه ترگمان] زمانی که بسته تحویل داده می شود، گیرنده باید فرم را امضا کرده و بیان کند که بسته به شرایط خوبی رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The recipient of the award also gets a cash prize.
[ترجمه گوگل] دریافت کننده جایزه نیز یک جایزه نقدی دریافت می کند
[ترجمه ترگمان] گیرنده این جایزه همچنین جایزه نقدی دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: receiving or eligible to receive.
مشابه: beneficial

جمله های نمونه

1. the recipient of a fulbright scholarship
دریافت کننده ی کمک هزینه ی آموزشی فولبرایت

2. this slip must be signed by the recipient
این برگه باید توسط دریافت کننده امضا شود.

3. She was not the intended recipient of the reward.
[ترجمه گوگل]او دریافت کننده مورد نظر پاداش نبود
[ترجمه ترگمان]او دریافت کننده این جایزه نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dad was always the grateful recipient of her snobbery.
[ترجمه گوگل]بابا همیشه قدردان فحاشی او بود
[ترجمه ترگمان]پدر همیشه از تشخص پرستی او سپاسگزار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was a recipient of the Civilian Service Award.
[ترجمه گوگل]او برنده جایزه خدمات ملکی بود
[ترجمه ترگمان]او برنده جایزه خدمات غیرنظامی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our 000th member will be the lucky recipient of a mystery gift.
[ترجمه گوگل]000 امین عضو ما گیرنده خوش شانس یک هدیه مرموز خواهد بود
[ترجمه ترگمان]هزارمین نفر ما، دریافت کننده شانس یک موهبت اسرار آمیز خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With a cash transfer the recipient of government assistance would attain a welfare level as shown by.
[ترجمه گوگل]با انتقال نقدی، دریافت‌کننده کمک‌های دولتی به سطح رفاهی می‌رسد که نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]با انتقال وجه نقد، دریافت کننده کمک های دولتی به سطح رفاه می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To be a recipient is normally to put oneself in a subordinate position.
[ترجمه گوگل]دریافت کننده بودن معمولاً به معنای قرار دادن خود در موقعیتی فرعی است
[ترجمه ترگمان]گیرنده بودن به طور معمول برای قرار دادن خود در یک موقعیت فرعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For a brief time she was a welfare recipient.
[ترجمه گوگل]برای مدت کوتاهی دریافت کننده رفاه بود
[ترجمه ترگمان]برای مدتی کوتاه، او یک دریافت کننده رفاهی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The organisers hope the recipient will be the only person that doesn't remember the Wiltshire Festival.
[ترجمه گوگل]برگزارکنندگان امیدوارند که دریافت کننده تنها کسی باشد که جشنواره ویلتشایر را به خاطر نمی آورد
[ترجمه ترگمان]سازمان دهندگان امیدوارند که گیرنده تنها کسی باشد که فستیوال ویلتشایر را به یاد نمی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Each should be designed for its recipient, but remember that other eyes may see it.
[ترجمه گوگل]هر کدام باید برای گیرنده خود طراحی شود، اما به یاد داشته باشید که چشمان دیگر ممکن است آن را ببینند
[ترجمه ترگمان]هر یک باید برای گیرنده آن طراحی شود، اما به خاطر داشته باشید که چشم های دیگر ممکن است آن را ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A chimpanzee is an easy recipient for human projections since humans can easily identify with the emotional expressions of chimpanzees.
[ترجمه گوگل]شامپانزه دریافت کننده آسانی برای فرافکنی انسان است، زیرا انسان به راحتی می تواند با بیان عاطفی شامپانزه ها همذات پنداری کند
[ترجمه ترگمان]شامپانزه دریافت آسان برای پیش بینی های انسانی است چون انسان ها می توانند به راحتی با حالات عاطفی شامپانزه ها آشنا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Rots also increased on recipient tubers when the donors were heavily infected but were free of gangrene lesions.
[ترجمه گوگل]پوسیدگی ها نیز در غده های گیرنده هنگامی که اهداکنندگان به شدت آلوده بودند اما فاقد ضایعات قانقاریا بودند، افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]rots زمانی که اهدا کنندگان به شدت آلوده شدند و عاری از gangrene بودند، بر روی سلول های گیرنده نیز افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Would the brain and the recipient body establish a harmonious relationship?
[ترجمه گوگل]آیا مغز و بدن گیرنده رابطه هماهنگ برقرار می کنند؟
[ترجمه ترگمان]آیا مغز و بدن گیرنده یک رابطه هماهنگ ایجاد می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گیرنده (اسم)
receiver, receptor, holder, catcher, recipient, grantee, getter, payee

دریافت کننده (اسم)
receiver, recipient, getter

وصول کننده (اسم)
recipient

انگلیسی به انگلیسی

• receiver, one who accepts, one who takes in
the recipient is the person or thing that receives something; a formal word.

پیشنهاد کاربران

برخوردار، رستیخوار، میزبان، بهره مند، کامیاب.
بهره ور
addressee
مخاطب
recipient ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: دریافت کننده
تعریف: حالت معنایی گروه اسمی جانداری که نتیجۀ فعل به او می رسد
شنونده
( حقوق ) پذیرند، قبول کننده
ذی نفع ، beneficiary

بپرس