تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

شانس آوردن بر خلاف انتظارها ظاهر شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

تعریف و تمجید کسی را برای دیگری کردن To talk about good qualities of someone to someone else توصیه یا سفارش کسی را به دیگری کردن Recommend

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

درست به موقع توم زامانی ( به ترکی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

پهنه عرصه صحنه گستره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاملا مطلع بودن Be closely informed about I am very well abreast of the politics and general knowledge of our country ( because I keep abreast of ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

فشرده درس خواندن/ مطالعه کردن British To study intensively So basically, I just used to attend my school, mug up some stuff for my exams and pass ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تا حدی، تا حدودی از یه جهت ، از جهتی از یه منظری یه جورایی - To a limited extent or degree - In one aspect She is married in case you are wonde ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دیده بان، ناظر، مدافع Gaurdian Defender Protector • the watchdog for human rights : دیده بان حقوق بشر • Media watchdog groups • the watchdog rep ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

همون معادل ضرب المثل فارسی : عجله کار شیطونه Doing things too quickly results in poor endings

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

To set a precedent الگویی برای اتفاقات مشابه در آینده شدن دب قویماخ ( ترکی ) ??Creating a new norm Mr. President's violation of law would set a ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

واضح، آشکار، ساده، مثل روز روشن Very obvious Very clear Very easy to see • They telling us plain as day

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Also; on the run To be on the lam To go on the lam فراری fugitive در حال فرار ( از دست قانون یا پلیس ) in escape status Escape or hide from th ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Very angry Furious

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

در معرض نابودی، فروپاشی یا مرگ قرار داشتن در شرایط یا موقعیت متزلزل/ نامساعد/خطرناک/نابسامان/نامتعادل بودن در موقعیت نامعلوم یا نامشخصی قرار گرفتن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

پا پیش گذاشتن پیشقدم شدن Take action Take the initiative

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

محفظه اتاقک حصار فضای بسته فضای محصور ضمیمه ، پیوست

پیشنهاد
١

Also: stand the test of time کارایی/محبوبیت/ارزش/بقا/ کارکرد خود را در طول زمان حفظ کردن To last, continue, run, endure for a very long time

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

۱ - مجموعه یا توده ای متشکل از اجزای نامتناجس که رابطه ای بین آنها وجود ندارد. مانند جمعی از مردم که در یک رستوران در حال غذا خوردن هستند. a sum of ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

۱ - قانون اساسی، اساسنامه، نظام نامه ۲ - ساختار ، شاکله

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

محصول فکری، نتیجه اندیشه و تفکر یک فرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

۱ - چراغ فانوس دریایی The bright rotating light on the top of a lighthouse ( pharos ) is called beacon ۲ - آتشی که بر بالای تپه ای برای علامت، راهنم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

ارتباط، پیوند Link Connection Causal nexus = causal link = رابطه علت و معلولی At the nexus of = in the middle of Second Avenue is a nexus for t ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خیلی راحت ( و بدون دلیل قانع کننده ای ) without thinking about با کوچکترین بهانه ای/ دلیلی at the slightest provocation در جا در یک آن immediate ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

بر عهده کسی بودن، مسئولیت چیزی را عهده دار بودن Be incumbent on It was incumbent on the alternative media to . spread the truth مسئول - متصدی - م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

قاپیدن To pull forcibly and violently Grab forcefully Take violently Snatch Seize Wrench To gain/obtain with difficulty or by force She stood b ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Yob is the direct opposite of a good boy

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دانش آموزی که از مدرسه فرار کرده A student who stays out of school illegally and without permission

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

فعل: غلبه کردن، چیره شدن، مستولی شدن، غالب شدن Defeat Outwit Beat Get the better of To do better than Outdo To gain victory over an opponent Sh ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

نامیزان ناجور ناهماهنگ نامتعادل درست کار نمیکنه تنظیم نیست از تنظیم خارج شده برنامه اش به هم خورده ( قارشئب به ترکی ) . Our kitchen scale is ou ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

۱ - ( با زرنگی ) در رفتن ، طفره رفتن، ۲ - آدم مارمولکی که با زرنگی و حیله گری کاراشو پیش میبره ، موزمار weasel Sometimes you can't weasel out of th ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

ای کاش که. . To express a strong wish or desire . I would that it were the otherwise

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

خون گیری برای آزمایش خون The procedure of taking blood from a vein for laboratory testing . It's hard to find some people's veins to draw blood I ...

پیشنهاد
٦

عصبی یا نگران شدن، ترسیدن To become frightened, worried, or nervous I break out in a cold sweat the minute I get to . the dentist's office Some pe ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

۱ - کلاس پیشرفته که توسط استاد برجسته ( مثلا موسیقی ) برای دانش جویان مستعد برگزار می شود She spent the remainder of her life teaching master class ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

علوم پرورشی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

۱ - شوخ طبعی ( با بار مثبت ) something that lightens the mood People want moments of levity, and simple pleasures in this emotionally . and financi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

وول خوردن، پیچ و تاب خوردن Wriggle The road squiggled across the state line

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Long ago گذشته های دور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

خنده دار، Comic, comical, funny, laughable,

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

بازگشت به روال سابق، Undoing and returning to the previous state کاهش مالیات، قیمت ( و برگرداندن آن به روال قبلی ) . . . , Reducing taxes, prices ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱ - مبری از خطا یا گناه، معصوم، بی گناه Free from error Free from sin - sinless Faultless ۲ - بی نقص، کامل، بی عیب و ایراد Perfect

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

short for coiffure آرایش یا مدل مو Fancy hairdo Impeccably coifed housewives

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مراسم، مهمانی یا جشن بسیار رسمی A formal social event

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Creased Tousled Unkempt Disheveled Ruffled Extremely disorderly

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

آرایش مو، مدل مو The style of cutting and arranging hair

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثل روز روشن، پرواضح، بدیهی، مسلم • Truism is different than factual statements and they are opinions not facts. • Obvious truth It is almost co ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

۱ ) بجنب! راه بیفت! ۲ ) دست بکار شدن، شروع کردن to get started, to begin انجام دادن get on with something, perform, do With my wife off to work a ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ژله ای که بعنوان دسر سرو می شود A fruit flavored, bright colored dessert made from gelatine

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بالا بردن دستها به نشانه عصبانیت، آزردگی خاطر، بی صبری، ناامیدی ، تسلیم To raise both hands in the air in anger, frustration, despair, impatience, d ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

- مطمئن بودن از بابت ( عملکرد، درستی، صداقت ) کسی یا چیزی - اطمینان خاطر داشتن - وقتی دلت قرصه از بابت کسی یا چیزی - باور و اعتقاد داشتن I’m ...