تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

بدنام کردن, بهتان زدن defame, disparage از ریشه vile To spread/utter nasty, slanderous , or negative stories about someone whether true or not In r ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

جلوگیری کردن: fend off - ward off the government’s massive effort to stave off bankruptcies پیشگیری کردن: Every winter he tried to stave off a col ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

جدایی، انفصال Severance package/deal/agreement : پاداش پایان خدمت، یا حقوق بیمه بیکاری Money and benefits that an employer pays for retired or laid ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

همون کمر شکن تو فارسی Backbraking life expenses

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

آدم افاده ای که خودش رو برتر از بقیه می دونه و با دیده تحقیر به اونها نگاه می کنه. A person who thinks is better than others and looks down on them, ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

فراتر رفتن Rise above

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

پارتی شبانه برای دخترای کوچیک یا نوجوان که شب رو خونه میزبان می مونن. Also: pajama party - sleepover party A n overnight party for preteen or teena ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

1 - boring unexciting humdrum dull tedious uneventful monotonous repeatative routine ordinary commonplace run - of - the - mill 2 - دنیوی ، خاکی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ستودن formal I commend you for the good job you do for the community

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

در یک ستون یا ردیف که یکی پشت سر دیگری است. A line or row of people or things arranged one behind the other The couple began to walk single file i ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

۱ - شانه به شانه هم، side by side Three men would pass walking abreast That brief pause brought him abreast of her ۲ - مطلع و آگاه informed. Being ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مستند خبری کوتاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

منقرض نشده، باقی مانده، حفظ شده، موجود، به جا مانده Not extinct, lost or destroyed , still in existence the only extant photographs taken by prisone ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Perch Dismount Seat Settle Rest on something in a delicate way

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

۱ - سگ ۲ - آدم احمق یا بی عرضه fool, stupid, incompetent

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بحث و جدل یا رویارویی نهایی و مهم برای حل و فصل یک مسئله یا مشاجره ای که مدتها ادامه داشته an important argument that is intended to end a disagreem ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بولیز بدون آستین Sleeveless blouse

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مثل اردک راه رفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

صدای ناشی از به هم خوردن متوالی و سریع دو شی به یکدیگر A continuous low pitched sound of some machines, animals, and birds Chattering class : ( a ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیچ و تاب دادن/ خوردن، با پیچ و تاب تکان یا حرکت دادن به طرفین، وول خوردن A man who passed Tom's house wriggling his jaw from side to side Wriggle ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

آچار چرخ A tire changing tool to remove tire from the wheel rim The tall teenage was carrying what looked like . a tire iron in one hand

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

آویزان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

گنده، muscular and heavily built Her lower lip wad split and hung in two beefy flaps

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بسیار بد، نفرت انگیز، Extremely bad, awful appalling، detestable, unpleasant If you feel certain you are about to watch an execrable movie, you wil ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Dated slang حیرت انگیز، برجسته، چشمگیر، عالی، قابل ملاحظه، A remarkable, astonishing, or excellent person or thing . This week’s book podcast is a ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

بسیار مستقل، فرد با افکار یا رفتارهای نامتعارف Very independent with unorthodox toughts and actions A maverick mining engineer Samuel Maverick's ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

شدید، سوزناک، سوزان sharp, acute، severely intense and critical searing leg pain Searing heat searing critique of the senator Searing views

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Tousled Unkempt Knotted hair Rumpled Creased Ruffled Extremely disorderly Untidy, wrinkled disordered clothing or hair Their dirty, bloody and dis ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Disheveled Tousled Knotted hair

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بسیار ناراحت و آزرده خاطر İntensly annoyed and frustrated , Greatly irritated

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

مد زودگذر چیری که برای مدت کوتاهی رواج پیدا میکنه و مد میشه Temprarily in fashion

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

پر فیس و افاده و گستاخ Arrogant and conceited A person with an inflated ego

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ارزیابی, بررسی Assessment Evaluation

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

تصنعی، ساختگی، متظاهرانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

مداوم، بی وقفه Without interruption

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ادای احترام، تکریم، بزرگداشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

قوه تشخیص، قضاوت و تصمیم گیری در مورد مسائل مختلف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

عجیب، زیرکانه، a person that is adorably strange and whimsically cute. Odd Witty

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

طنزی که گوینده آن قیافه ای خشک و سرد بر چهره دارد ( خود گوینده طنز به هیچ عنوان احساسات خود را بروز نمی دهد و نمی خندد ) . Something humorous is bei ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تقلید و بزرگنمایی طنزآلود سبک یا اثر فرد مشهور ، تقلید کمیک یک فرد یا اثر آنها imitates the style of a well - known person or represents a familiar ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - متدین، معتقد، پایبند به عقاید دینی devout Reardon is a prayerful Catholic girl who is also appealingly droll and self - possessed دعا گو dispose ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

خشنود، شادمان، خوشحال pleased I was chuffed, and very relieved to read his . newest book I'm chuffed to bits to be joining the most delicious sho ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

درآوردن ( لباس ) فرم کوتاه شده do ( take ) off متضاد آن don می باشد؛ مخفف do ( put ) on She took a chair and doffed his mask Donning and doffing ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

دارای چین رو چروک wrinkled Marked by lines Raised his face to the brightening sky

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کج، یه وری، Not straight or level, tilted He looked at him, head cocked Her head was cocked at a strenuous angle

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

یه وری not level, cocked Tilted to the side, lopsided His glasses knocked askew and he pushed them back into place The gate hung askew because the ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنگ یا نبردی شدیدی که در زمان و مکان از قبل تعیین شده ای صورت می گیرد. A fierce battle in a predetermined time and place دعوای شدید بین تعداد زیادی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

به بیرون پاشیدن، پرتاب شدن to gush rapidly and suddenly ناگهانی سرعت گرفتن To move or act with a sudden increase in speed The coffee spurted out o ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوعی رقص آمریکایی A kind of tap dance The elderly man limping, throwing his elbows . out in a kind of buck and wing

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلاه بزرگ و گشاد متصل به لباس مانند خرقه A loose large hood attached to a pice of clothing The elderly man's longish white hair hung around his vaca ...