تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

سردرگمی، درهم برهمی، رفت و آمد بی هدف، بی نظمی و اغتشاش Moving about in a confused manner There was a great deal of milling and a . good deal of ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Bone tired Fatigued Extremely tired Shot Whacked out Exhausted

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Bone weary Fatigued Exhausted

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پارکت، کف پوش چوبی A patterned flooring made of wooden blocks

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

پیرسینگ بینی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

طرحی روی پارچه که از شکل اسکلت نوعی ماهی گرفته شده. A geometric pattern similar to a herring fish bone structure. This pattern consists of columns i ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

اعضای خانواده بویژه پدر و مادر One's close family especially mother and fother

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

در واقع، در واقعیت، در عمل، عملا، در میدان عمل آنچه در واقیعت به وقوع می پیوندد In reality Facts on the ground Realities on the ground

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کهن، قدیمی، باستانی، دیرین Ancient, very old, aged , existed for ages Age - old traditions and costumes

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

قنداق کردن To wrap infants up gently in a light blanket to help them sleep longer and feel calm, secure, and snug like they did in their mother's wo ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

در صدر اخبار بودن در کانون توجه بودن مورد توجه ویژه بودن جایگاه مهم/برجسته/ویژه داشتن/یافتن اهمیت پیدا کردن I have never seen such an openness to ta ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Crazy

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - مردن To die ۲ - رابطه را به هم زدن، قطع رابطه کردن To discontinue a relationship

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پشمی مبهم، در هم برهم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ترکیب، مخلوط A mixture of things

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

قوت عمده مردم یک منطقه یا کشور a necessary commodity for which demand is constant

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

( کره, کرم، لوسیون و . . ) را به مقدار زیاد روی ( نان، پوست، . . ) پخش کردن، مالیدن Spread or apply a lot of something Spread thickly slather yo ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

چاشنی Something that adds flavor to food

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

برای انجام کار یا گرفتن خدمات نیازی به ترک ماشینتون ندارین. A drive - through shop or restaurant is one where you can buy things without leaving your

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تاید لباسشویی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

حقایق و واقعیات در مقابل ذهنیات و تصورات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

اختصاص دادن بودجه، بودجه بندی Budget allication

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دمپایی انگشتی تغیرر ناکهانی در مسیر یا عقیده و نظر A sudden reversal in stanse, attitude or direction

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دلسرد کردن To discourage

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

گلاویز شدن to havd a fistfight مشاجره لفظی شدید و طولانی کردن To argue heavily at length

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مجذوب شدن، پر از شور و شعف شدن To fill with delight To be charmed I was enraptured by his charming voice

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

هشداری که از قبل داده می شود We got heads up before being attacked

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

باریکلا!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی که از مردان متفر است A oerson who dislikes men مرد گریز مرد ستیز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Backmasking

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

معکوس سازی یا برگردان آهنگ یا موسیقی و ارسال پیام های سری توسط آن Is revesing the song to send secret messages Revese music A recorfing technick in ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

آستانه ای، در مرز in threshold or border ما بین In between Transitional in the liminal state between life and death

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تلویحا اشاره کردن به طور ضمنی اشاره کردن به صورت تدریجی و پوشیده بیان کردن to introduce ( something, such as an idea ) gradually or in a subtle, i ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Fact checking checking the validity of a suspect story .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

لرزان، متزلزل ( مثل پاهای لرزان ناشی از ضعف یا بیماری ) unstable , wobbly، shaky , trembling کج و کوله، نامیزان Askew Crooked Twisted to one si ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

مات و مبهوت کردن، متحیر ساختن Amaze astonish surprise confuse Bewild Perplex Puzzle Japan has confounded the world by avoiding the sort of mass de ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

تمایل, کشش یا علاقه طبیعی A natural liking , attraction ارتباط، خویشی، همبستگی the cultural affinity for masks helped explain some of this succes ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ادامه دادن با وجود سختی to continue on through difficult times Employees with colds, worried about the stigma of missing work, throw a mask on and ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

نماد، سمبل An emblem in the culture wars

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نازیبا، a gentler way to say ugly unattractive Unpleasent to look at those cloths seemed unsightly and uncomfortable

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

نفس نفس زدن، به سختی نفس کشیدن he huffed and puffed as he made his way up the upstairs داد و بیداد کردن، توپ تشر زدن ( آتلئب توشماخ به ترکی ) He ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

وارد صحبت/بحث دیگران شدن و نظر خود را بیان کردن، در بحث مشارکت کردن تطابق داشتن، هماهنگ و موزون بودن To add or offer your opinion to a conversation ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

تجهیزات، ساز و کار، دم و دستگاه Equipment the apparatus used for scuba diving includes goggles, flippers, and a breathing tank a surgeon's appara ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

هنرمند ( خواننده، نوازنده، هنرپیشه، . . ) خیابانی Street performer a person who entertains in a public place for donations

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ذوق زده، هیجان زده Filled with energitic and intense excitement and enthusiasm Very excited

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Mushy Cheesy Tacky Cloying Kitschy Sappy Overly sentimental

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

شفته، خمیری, چسبونکی soft and pulpy sticky, doughy The cookie was stake and mushy بیش از حد احساساتی excessively/overly sentimental Corny Mushy r ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

تقدیر و مشیت الهی Fate , destiny, nemesis

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که همیشه موفقیت و خوشحالی دیگران رو میخواد someone who wants another person to be happy, successful, etc. a person who wishes well to another p ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دندان های جرم گرفته کثیف