پیشنهادهای علی اصغر سلحشور (٥٩٤)
cosmology: کیهان شناسی cosmological: کیهان شناختی، کیهان شناسانه، مرتبط با کیهان شناسی
انفصال، ناپیوستگی، انفکاک
از سر خود بیرون کردن، خیال نداشتن ( درمورد شورش و خیانت )
چیندار، پلیسه دار
پیرامونی، بیرونی ( نسبت به مرکز )
نمایشی، مرتبط با هنر تئاتر
صخره نگاره، سنگ نگاره
منعقد شدن ( درباره نطفه )
all encompassing= all pervasive: فراگیر، همه جانبه
نامتعارف، نامعمول
Keeled= carinated: زورقی
عیش و نوش، خوشگذرانی، کامجویی در بزم
jar: خمره، خم، سبو Jug: پارچ، کوزه
طعمه، صید ( جانوری که توسط شکارچی یا صیاد شکار شده است )
متعلق به خانواده بز بزسان
برگزارکننده بزم میزبان بزم و مهمانی
از نو سامان دادن، سازماندهی دوباره کردن، دوباره ساماندهی کردن، دوباره سازماندهی کردن
فجایع، بلایا
به نابودی کشاندن، تباه کردن، در هم کوبیدن
دارای شامه تیز
الگو گرفتن، الگوبرداری
شبهه دار، شبهه برانگیز
توپی یا چانه گِلی، گِلمهر ( در باستان شناسی )
سر زبان ها افتادن، رواج یافتن، مطرح شدن
کنسولگری
تاریخ گذاری ( به ویژه در باستان شناسی )
in press= forthcoming: در دست چاپ، زیر چاپ، در دست انتشار، آماده چاپ
forthcoming= in press: در دست چاپ، زیر چاپ
باستان شناختی archaeological site: محوطه باستان شناختی
بی پاسخ نماندن، پاسخ داده شدن
پیشکش کردن، هدیه دادن
پیشکش کردن، هدیه دادن
فرمانروایی، حکومت
پیرتر، مسن تر، کهنسال تر
عادلانه، منصفانه، با انصاف، با رعایت انصاف
رسوخ کردن در اثر گذاشتن بر
مجمع خدایان یک دین خاص مجموعه خدایان
نامتنهاهی، نامحدود
عنوان کوتاه شده، عنوان خلاصه شده
در باستان شناسی: لوح، لوحه، گلنوشته
در باستان شناسی و به ویژه تمدنهای ایلام و میانرودان به معنی: کمی پیش از شکل گیری نگارش یا آغاز نگارش و نوشتن.
سربند سرپوش
fire altar: آتشدان fire temple: آتشکده
بزم و مهمانی گرفتن سور دادن
phiale به معنی پیاله ( کاسه کم عمق ) از پیاله پارسی گرفته شده است
اندود شده برای مثال plastered wall: دیوار اندود شده
خوش ساخت ( درباره سازه ها و بناها ) well - built structure: سازه خوش ساخت
لرستان یکی از استان های ایران بزرگ
کم شده تنزل یافته