پیشنهادهای علی اصغر سلحشور (٥٣٠)
طعمه، صید ( جانوری که توسط شکارچی یا صیاد شکار شده است )
متعلق به خانواده بز بزسان
برگزارکننده بزم میزبان بزم و مهمانی
از نو سامان دادن، سازماندهی دوباره کردن، دوباره ساماندهی کردن، دوباره سازماندهی کردن
فجایع، بلایا
به نابودی کشاندن، تباه کردن، در هم کوبیدن
دارای شامه تیز
الگو گرفتن، الگوبرداری
شبهه دار، شبهه برانگیز
توپی یا چانه گِلی، گِلمهر ( در باستان شناسی )
سر زبان ها افتادن، رواج یافتن، مطرح شدن
کنسولگری
تاریخ گذاری ( به ویژه در باستان شناسی )
in press= forthcoming: در دست چاپ، زیر چاپ، در دست انتشار، آماده چاپ
forthcoming= in press: در دست چاپ، زیر چاپ
باستان شناختی archaeological site: محوطه باستان شناختی
بی پاسخ نماندن، پاسخ داده شدن
پیشکش کردن، هدیه دادن
پیشکش کردن، هدیه دادن
فرمانروایی، حکومت
پیرتر، مسن تر، کهنسال تر
عادلانه، منصفانه، با انصاف، با رعایت انصاف
رسوخ کردن در اثر گذاشتن بر
مجمع خدایان یک دین خاص مجموعه خدایان
نامتنهاهی، نامحدود
عنوان کوتاه شده، عنوان خلاصه شده
در باستان شناسی: لوح، لوحه، گلنوشته
در باستان شناسی و به ویژه تمدنهای ایلام و میانرودان به معنی: کمی پیش از شکل گیری نگارش یا آغاز نگارش و نوشتن.
سربند سرپوش
fire altar: آتشدان fire temple: آتشکده
بزم و مهمانی گرفتن سور دادن
phiale به معنی پیاله ( کاسه کم عمق ) از پیاله پارسی گرفته شده است
اندود شده برای مثال plastered wall: دیوار اندود شده
خوش ساخت ( درباره سازه ها و بناها ) well - built structure: سازه خوش ساخت
لرستان یکی از استان های ایران بزرگ
کم شده تنزل یافته
میان رودانی مربوط به میان رودان
قائل شدن در نظر گرفتن
excavate: کاوش کردن ( در باستان شناسی ) excavated: کاوش شده excavation: کاوش excavator: کاوشگر ( محوطه باستانی )
پراکنش، انتشار، گسترش
sapiens: هوشمند، خردمند Homo sapiens sapiens : انسان هوشمند هوشمند یا انسان خردمند خردمند ( در باستان شناسی مشخصه انسان دوره پارینه سنگی جدید )
برای نمونه، مثلاً
فسیل شده، سنگواره شده، به صورت فسیل یا سنگواره درآمده
دوره گذار، انتقالی
توالی لایه نگارانه تسسل لایه نگارانه
لایه نگاری ( در باستان شناسی )
معتقد به باورمند به
زمینه سازی کردن بسترسازی کردن
نمایانگر، نشانگر، نشان دهنده
خودهمذات پنداری یکی انگاری خود ( با دیگری )