پیشنهادهای علی اصغر سلحشور (٥١٥)
بازاندیشی، تفکر دوباره
ترجمان، بازگردان
مناسک مذهبی، مناسک آیینی
تبر دستی
نشانه ای
tradition
practice
دقیق تر
لحن و آوا
الگوی زمان - مکان
sedimented
نوگرایی
دوباره صحه گذاشتن، دوباره تاکید کردن
جامع تر
فروپاشی و از هم گسیختگی
ترسیم کردن
قابلیت استفاده دوباره، قابلیت بازیافت
قدمت و کهنگی
جامع تر
نظر افکندن، اندیشیدن
ترفند
غیر مسئله ساز
توانایی و استعداد
خلق و ایجاد
ایجاد و آفرینش
خاطر نشان ساختن
اقتباس و بهره گیری
روندگرایی، فرایندی
فرا روندگرایی، فرا فرایندی
بازبینی و اصلاح
تأثیرگذار
داده
همسو کردن
انکار همعصری ( یکی از دیدگاه های یوهانس فابیان، انسان شناس آلمانی )
تاریه قومی
تاریخ یک قوم و نژاد
مسبَک
موجودات دو رگه و ترکیبی
بندهشن
Achaemnian : هخامنشیان achaemenids: هخامنشی ها Achaemenid: هخامنشی
انفکاک
از نو بنیان نهادن، دوباره ساختن
غیر قابل شناسایی، غیر قابل تشخیص
مقوله
متقدم، قدیمی
الگو
خلق کردن، آفریدن
تحرک بخشیدن، تحریک و تشویق کردن
گمراه و کافر
به این معنی که