پیشنهادهای علی اصغر سلحشور (٥١٥)
تأثیرگذار
به این معنی که
مکتب
خاطر نشان کردن اشاره کردن بیان کردن ابراز داشتن
الگو
منعطف، انعطاف پذیر
جامع تر
تاثیرگذار و کارامد
جهان شمول، فراگیر، همگانی
دقیق تر
حیطه
به شدت، به طور جدی، به صورت فعال
نقش برجسته
خاطر نشان ساختن
Achaemnian : هخامنشیان achaemenids: هخامنشی ها Achaemenid: هخامنشی
نظر افکندن، اندیشیدن
داده
پدیدار شدن، نمایان شدن، آشکار شدن
ترجمان، بازگردان
گستره
بازنمایی نادرست
طبق سنت بر اساس عرف موجود
پژوهش علمی
تاریخگذاری
مشارکت، تعامل، برهمکنش
مقوله
جامع تر
بازتاب دادن، انعکاس دادن
خلق کردن، آفریدن
بلند و مرتفع
مناسک آیینی
بیان، زبان به عنوان نمونه: visual vocabulary: بیان بصری یا musical vocabulary: زبان موسیقیایی
in regard to: با توجه به regarding: با توجه به concerning: با توجه به with respect to: با توجه به given: با توجه به
شناخته شدن، مشخص شدن
موسوم به
دربردارنده دارای دارنده
نوآوری ابداع ابتکار
متقدم، قدیمی
حفره
دست افزار، دست ساخته
با to به معنای متمایل به
ضمیمه، پیوست
گام بردارنده، قدم زننده، در حال پیاده روی
غامض، گیج کننده، مبهم
جدانشدنی بخش ناپذیر
گزاره
کمینه گرا
با هم توامان با همدیگر
راستی آزمایی
فرهیخته