pedestrian survey٢١:٥٢ - ١٤٠٢/٠٣/١٣بررسی پیمایشی. معادل آن Foot survey ( در باستان شناسی کاربرد زیادی دارد ) .
گزارش0 | 0
impression١٦:٤٠ - ١٤٠٢/٠٣/١٢Seal impression: اثر مهر، نقش مهر
گزارش0 | 0
empire٠٦:٥٨ - ١٤٠٢/٠٣/٠٩شاهنشاهی ( درباره حکومت های ایران باستان ) Achaemenid Empire: شاهنشاهی هخامنشی
گزارش0 | 0
crown١٢:٠٣ - ١٤٠٢/٠٣/٠٧تاج و تخت سلطنت پادشاهی
گزارش0 | 0
sanctity١٧:١٧ - ١٤٠٢/٠٣/٠١برابرهای فارسی: پاکی، سپندینگی
گزارش0 | 0
charge at١٨:١٨ - ١٤٠٢/٠٢/١٩یورش بردن به حمله کردن به
گزارش0 | 0
surrounding١٨:٠٨ - ١٤٠٢/٠٢/١٩محاصره کردن ( دشمن )
گزارش0 | 0
hold٠٩:٤٩ - ١٤٠٢/٠٢/١٩به خود مشغول کردن
گزارش0 | 0
keep eyes on٠٩:٤٣ - ١٤٠٢/٠٢/١٩چشم برنداشتن مراقب بودن زیر نظر داشتن
گزارش0 | 0
with regard to١٣:١٨ - ١٤٠٢/٠٢/١٨در پیوند با مرتبط با در ارتباط با
گزارش2 | 0
baggage train١٣:٠١ - ١٤٠٢/٠٢/١٨کاروان تدارکات ( ارتش، سپاه، لشکر )
گزارش0 | 0
in miniature١٢:٠٦ - ١٤٠٢/٠٢/١٨در مقیاس کمتر در اندازه کوچک تر
گزارش0 | 0
bring down٢٠:٥٢ - ١٤٠٢/٠٢/١٧واژگون یا سرنگون کردن/ شدن ( درباره وسایل نقلیه مانند خودرو، اتوبوس و غیره )
گزارش0 | 0
solution٢٠:٤٠ - ١٤٠٢/٠٢/١٧گشایش
گزارش0 | 0
tyre١٥:٥١ - ١٤٠٢/٠٢/١٦شهر صور ( در لبنان )
گزارش0 | 0
in front١٢:٤٣ - ١٤٠٢/٠٢/١٦روبرو، مقابل برای مثال enemt in front: دشمن مقابل
گزارش0 | 0
flight١١:٤٦ - ١٤٠٢/٠٢/١٦گریز، فرار ( از میدان نبرد )
گزارش0 | 0
no sense١١:٣٦ - ١٤٠٢/٠٢/١٦بدون مفهوم بی مفهوم بی معنا بی معنی
گزارش0 | 0
notable١٠:٥٧ - ١٤٠٢/٠٢/١٦سرشناس، شاخص، برجسته ( در مورد افراد و اشخاص )
گزارش2 | 1
determined١٢:٠٣ - ١٤٠٢/٠٢/١٤با عزم و اراده
گزارش0 | 0
come to grips١١:٠٤ - ١٤٠٢/٠٢/١٤روبرو شدن، رویارو شدن ( مثلا با ارتش دشمن )
گزارش0 | 0
manoeuvre١٨:٢١ - ١٤٠٢/٠٢/١٣تحرکات نظامی
گزارش0 | 0
halving١٨:٢١ - ١٤٠٢/٠٢/١٣دو نیم کردن
گزارش0 | 0
flanked١٠:٤٢ - ١٤٠٢/٠٢/١٣در دو طرف در دو سو در دو سمت
گزارش0 | 0
in that١٥:٥٧ - ١٤٠٢/٠٢/١١از این رو به این علت که بدین جهت که
گزارش0 | 0
bring about١٥:٤٩ - ١٤٠٢/٠٢/١١به راه انداختن ( جنگ و نبرد )
گزارش0 | 0
fell ill١٥:٣٦ - ١٤٠٢/٠٢/١١ناخوش شدن مریض شدن بیمار شدن
گزارش0 | 0
late١٥:٣٢ - ١٤٠٢/٠٢/١١دیر وقت دیر هنگام
گزارش0 | 0
reconcile١٢:٠٥ - ١٤٠٢/٠٢/١٠تطبیق، انطباق
گزارش0 | 0
recruiting١٠:٥٩ - ١٤٠٢/٠٢/١٠سربازگیری به خدمت گرفتن سرباز
گزارش0 | 0
unnamed١٧:٥٨ - ١٤٠٢/٠٢/٠٩نامشخص، نامعلوم، شناسایی نشده، نام برده نشده
گزارش0 | 0
oblique intent١٧:٣٣ - ١٤٠٢/٠٢/٠٩نیت یا هدف سربسته و نا آشکار، نیت نامشخص و نامعلوم
گزارش0 | 0
probable١٦:٢٨ - ١٤٠٢/٠٢/٠٩باورپذیر
گزارش2 | 0
equipment١٢:٠٣ - ١٤٠٢/٠٢/٠٩تسلیحات و سازوبرگ ( در پیوند با رزم و جنگ )
گزارش5 | 0
larger١١:٣٦ - ١٤٠٢/٠٢/٠٩فزون تر فراون تر بیشتر
گزارش2 | 1
upraised١٠:٥٧ - ١٤٠٢/٠٢/٠٩بالا آمده برافراشته
گزارش0 | 0
bow case١١:٢٢ - ١٤٠٢/٠١/٢١کمان دان
گزارش0 | 0
full strength١٨:٢٣ - ١٤٠٢/٠١/٠٩بیشترین توانایی بالاترین قدرت ممکن با بیشترین نیرو و توان
گزارش0 | 0