پیشنهادهای علی اصغر سلحشور (٦٧٢)
جان گرفتن، از زندگی خلاص شدن
گردن نهادن، تسلیم شدن
به هر روی، در هر صورت
هم رتبه، هم درجه
با لجبازی
رحم کردن
سالخوردگی، کهولت
با اخلاص، با خلوص نیت
بدون اینکه حادثه یا رویدادی گزارش شود
مهاجرنشینان برای مثال Greek colonists : مهاجرنشینان یونانی
مشخص شدن، نمایان شدن، معلوم شدن، آشکار شدن
هم قطار، هم دسته، هم ردیف
با مشقت بسیار، با دردسر فراوان، پر زحمت
نومیدانه، از روی ناامیدی
hands free: بدون دخالت دست، بدون به کار بردن دست ها riding hands free: سوارکاری بدون دخالت دست
به کرات، بارها و بارها، به دفعات
ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست
بدون حفاظ، بی حفاظ
دو معنای متفاوت اصلی نخل یا برگ نخل کف دست
آغاز کردن یا شروع کردن ( برای مثال آغاز و شروع درگیری و زدوخورد )
توانگرتر
در ارتش خدمت کردن در ارتش انجام وظیفه کردن
یکجانشین، غیرکوچ نشین، نامتحرک
بستر، محیط، بافت
همسفره
برای سودرسانی برای انتفاع برای سود رساندن
گنجینه ( در ارتباط با فرهنگ و تمدن )
در آنِ واحد، در عین حال
cosmology: کیهان شناسی cosmological: کیهان شناختی، کیهان شناسانه، مرتبط با کیهان شناسی
انفصال، ناپیوستگی، انفکاک
از سر خود بیرون کردن، خیال نداشتن ( درمورد شورش و خیانت )
چیندار، پلیسه دار
پیرامونی، بیرونی ( نسبت به مرکز )
نمایشی، مرتبط با هنر تئاتر
صخره نگاره، سنگ نگاره
منعقد شدن ( درباره نطفه )
all encompassing= all pervasive: فراگیر، همه جانبه
نامتعارف، نامعمول
Keeled= carinated: زورقی
عیش و نوش، خوشگذرانی، کامجویی در بزم
jar: خمره، خم، سبو Jug: پارچ، کوزه
طعمه، صید ( جانوری که توسط شکارچی یا صیاد شکار شده است )
متعلق به خانواده بز بزسان
برگزارکننده بزم میزبان بزم و مهمانی
از نو سامان دادن، سازماندهی دوباره کردن، دوباره ساماندهی کردن، دوباره سازماندهی کردن
فجایع، بلایا
به نابودی کشاندن، تباه کردن، در هم کوبیدن
دارای شامه تیز
الگو گرفتن، الگوبرداری