پیشنهاد‌های علی اصغر سلحشور (٦٧٢)

بازدید
١,٠٩٣
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

شبهه دار، شبهه برانگیز

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توپی یا چانه گِلی، گِلمهر ( در باستان شناسی )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

سر زبان ها افتادن، رواج یافتن، مطرح شدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنسولگری

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تاریخ گذاری ( به ویژه در باستان شناسی )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

in press= forthcoming: در دست چاپ، زیر چاپ، در دست انتشار، آماده چاپ

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

forthcoming= in press: در دست چاپ، زیر چاپ

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

باستان شناختی archaeological site: محوطه باستان شناختی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی پاسخ نماندن، پاسخ داده شدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشکش کردن، هدیه دادن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیشکش کردن، هدیه دادن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

فرمانروایی، حکومت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیرتر، مسن تر، کهنسال تر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عادلانه، منصفانه، با انصاف، با رعایت انصاف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رسوخ کردن در اثر گذاشتن بر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مجمع خدایان یک دین خاص مجموعه خدایان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نامتنهاهی، نامحدود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عنوان کوتاه شده، عنوان خلاصه شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در باستان شناسی: لوح، لوحه، گلنوشته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در باستان شناسی و به ویژه تمدنهای ایلام و میانرودان به معنی: کمی پیش از شکل گیری نگارش یا آغاز نگارش و نوشتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سربند سرپوش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

fire altar: آتشدان fire temple: آتشکده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزم و مهمانی گرفتن سور دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

phiale به معنی پیاله ( کاسه کم عمق ) از پیاله پارسی گرفته شده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اندود شده برای مثال plastered wall: دیوار اندود شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

خوش ساخت ( درباره سازه ها و بناها ) well - built structure: سازه خوش ساخت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لرستان یکی از استان های ایران بزرگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کم شده تنزل یافته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

میان رودانی مربوط به میان رودان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

قائل شدن در نظر گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

excavate: کاوش کردن ( در باستان شناسی ) excavated: کاوش شده excavation: کاوش excavator: کاوشگر ( محوطه باستانی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پراکنش، انتشار، گسترش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

sapiens: هوشمند، خردمند Homo sapiens sapiens : انسان هوشمند هوشمند یا انسان خردمند خردمند ( در باستان شناسی مشخصه انسان دوره پارینه سنگی جدید )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای نمونه، مثلاً

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

فسیل شده، سنگواره شده، به صورت فسیل یا سنگواره درآمده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوره گذار، انتقالی

پیشنهاد
٠

توالی لایه نگارانه تسسل لایه نگارانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لایه نگاری ( در باستان شناسی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معتقد به باورمند به

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

زمینه سازی کردن بسترسازی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

نمایانگر، نشانگر، نشان دهنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خودهمذات پنداری یکی انگاری خود ( با دیگری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لازم است یاداوری شود که لازم به یاداوری است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آنالیز تجزیه و تحلیل تحلیل واکاوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همانطور که خاطر نشان شد همانطور که گفته شد همانطور که بیان شد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این واقعیت که این حقیقت که

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

claimed

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مربوط به ( زمان ) در ارتباط با در پیوند با

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنگتراشی حجاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Rome: رم ایتالیا، روم Roman: رومی Romans: رومیان، رومی ها