پیشنهادهای علی اصغر سلحشور (٥٩٧)
واحدها یا دسته های نظامی ( جمع cohort )
از قرار معلوم
advertisement = Propaganda: تبلیغات، تبلیغ
هراسناک، هراس انگیز
تکان دهنده، دلخراش، دلهره آور
بدون هیچ دردسری، بی دردسر، بدون مزاحمت
عامدانه
یورش یا حمله ناگهانی ( درباره نبرد و جنگ )
بی سوار، بدون سوار، بدون سوارکار
شایان توجه، چشمگیر
زیر نظر، زیر سلطه
در پیوند با، مرتبط با
هرگز، هیچگاه
و نیز
آشکار برای نمونه out - and - out treachery: خیانت آشکار
( به پیشروی ) ادامه دادن
زیر سلطه، در کنترل
به تأسی از، به تبعیت از، به پیروی از
عهدشکن
با قصد و نیت، هدفمند
به بیراهه کشاندن، منحرف کردن، اغفال کردن، گمراه کردن، از راه به در کردن
خیانتکارانه
شبیخون
جان گرفتن، از زندگی خلاص شدن
گردن نهادن، تسلیم شدن
به هر روی، در هر صورت
هم رتبه، هم درجه
با لجبازی
رحم کردن
سالخوردگی، کهولت
با اخلاص، با خلوص نیت
بدون اینکه حادثه یا رویدادی گزارش شود
مهاجرنشینان برای مثال Greek colonists : مهاجرنشینان یونانی
مشخص شدن، نمایان شدن، معلوم شدن، آشکار شدن
هم قطار، هم دسته، هم ردیف
با مشقت بسیار، با دردسر فراوان، پر زحمت
نومیدانه، از روی ناامیدی
hands free: بدون دخالت دست، بدون به کار بردن دست ها riding hands free: سوارکاری بدون دخالت دست
به کرات، بارها و بارها، به دفعات
ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست
بدون حفاظ، بی حفاظ
دو معنای متفاوت اصلی نخل یا برگ نخل کف دست
آغاز کردن یا شروع کردن ( برای مثال آغاز و شروع درگیری و زدوخورد )
توانگرتر
در ارتش خدمت کردن در ارتش انجام وظیفه کردن
یکجانشین، غیرکوچ نشین، نامتحرک
بستر، محیط، بافت
همسفره