پیشنهاد‌های علی اصغر سلحشور (٥٩٧)

بازدید
٩٦١
تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

واحدها یا دسته های نظامی ( جمع cohort )

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

از قرار معلوم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

advertisement = Propaganda: تبلیغات، تبلیغ

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هراسناک، هراس انگیز

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تکان دهنده، دلخراش، دلهره آور

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بدون هیچ دردسری، بی دردسر، بدون مزاحمت

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عامدانه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یورش یا حمله ناگهانی ( درباره نبرد و جنگ )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بی سوار، بدون سوار، بدون سوارکار

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شایان توجه، چشمگیر

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

زیر نظر، زیر سلطه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در پیوند با، مرتبط با

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هرگز، هیچگاه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

و نیز

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آشکار برای نمونه out - and - out treachery: خیانت آشکار

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( به پیشروی ) ادامه دادن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زیر سلطه، در کنترل

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به تأسی از، به تبعیت از، به پیروی از

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عهدشکن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با قصد و نیت، هدفمند

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به بیراهه کشاندن، منحرف کردن، اغفال کردن، گمراه کردن، از راه به در کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خیانتکارانه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شبیخون

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جان گرفتن، از زندگی خلاص شدن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گردن نهادن، تسلیم شدن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به هر روی، در هر صورت

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هم رتبه، هم درجه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با لجبازی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رحم کردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سالخوردگی، کهولت

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با اخلاص، با خلوص نیت

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بدون اینکه حادثه یا رویدادی گزارش شود

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مهاجرنشینان برای مثال Greek colonists : مهاجرنشینان یونانی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٢

مشخص شدن، نمایان شدن، معلوم شدن، آشکار شدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هم قطار، هم دسته، هم ردیف

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با مشقت بسیار، با دردسر فراوان، پر زحمت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نومیدانه، از روی ناامیدی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

hands free: بدون دخالت دست، بدون به کار بردن دست ها riding hands free: سوارکاری بدون دخالت دست

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کرات، بارها و بارها، به دفعات

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدون حفاظ، بی حفاظ

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو معنای متفاوت اصلی نخل یا برگ نخل کف دست

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آغاز کردن یا شروع کردن ( برای مثال آغاز و شروع درگیری و زدوخورد )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توانگرتر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در ارتش خدمت کردن در ارتش انجام وظیفه کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکجانشین، غیرکوچ نشین، نامتحرک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بستر، محیط، بافت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همسفره