unclean

/ənˈkliːn//ˌʌnˈkliːn/

معنی: الوده، پلید، غیر سالم، ناپاک، نجس
معانی دیگر: کثیف، ناسترده، شوخگن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: uncleanness (n.)
(1) تعریف: dirty, soiled, or foul.
متضاد: clean, pure
مشابه: dirty, grubby, smutty

(2) تعریف: morally impure; unchaste.
متضاد: clean, pure
مشابه: impure

(3) تعریف: impure or unfit for consumption, copulation, or ceremonial use, according to biblical laws.
متضاد: kosher
مشابه: impure

جمله های نمونه

1. The health risk from drinking unclean water is considerable.
[ترجمه گوگل]خطر سلامتی ناشی از نوشیدن آب ناپاک قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]خطر سلامتی از نوشیدن آب آلوده قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. By bathing in unclean water, they expose themselves to contamination.
[ترجمه گوگل]با استحمام در آب نجس، خود را در معرض آلودگی قرار می دهند
[ترجمه ترگمان]با آب تنی در آب های کثیف خود را به آلایندگی خواهند برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Jews and Muslims consider pigs unclean.
[ترجمه گوگل]یهودیان و مسلمانان خوک را نجس می دانند
[ترجمه ترگمان]یهودیان و مسلمانان خوک را چرکین در نظر می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Drinking unclean water can cause diarrhoea and sickness.
[ترجمه گوگل]نوشیدن آب ناپاک می تواند باعث اسهال و بیماری شود
[ترجمه ترگمان]نوشیدن آب کثیف می تواند باعث اسهال و بیماری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Women were deemed unclean during and immediately after childbirth.
[ترجمه گوگل]زنان در حین زایمان و بلافاصله پس از آن نجس تلقی می شدند
[ترجمه ترگمان]زنان در طی زایمان و بلافاصله پس از زایمان احساس گناه تلقی می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many engaged in certain unclean occupations, such as slaughtering and leather-curing.
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنها به مشاغل ناپاک خاصی مانند ذبح و خشک کردن چرم مشغول بودند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها در کاره ای کثیف و ناسالم، مثل سلاخی کردن چرم و چرم سرگرم بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That filthy cage of unclean birds must and will assuredly be purified by fire. . . .
[ترجمه گوگل]آن قفس کثیف پرندگان ناپاک باید و مطمئناً با آتش پاک می شود
[ترجمه ترگمان]این قفس کثیف پرندگان کثیف باید بوسیله آتش پاک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Who would separate the clean from the unclean?
[ترجمه گوگل]چه کسی پاک را از ناپاک جدا می کند؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی از این خاک کثیف جدا خواهد شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Their terrific performances leave you feeling unclean and sober.
[ترجمه گوگل]اجرای فوق العاده آنها احساس ناپاک بودن و هوشیاری را در شما ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]نمایش های عالی اونا تو رو کثیف و پاک می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Both the ceremonially unclean and the clean may eat it.
[ترجمه گوگل]هر دو نجس و پاک می توانند آن را بخورند
[ترجمه ترگمان]هر دو مراسم ceremonially و تمیز ممکن است آن را بخورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If one of your men is unclean because of a nocturnal emission, he is to go outside the camp and stay there.
[ترجمه گوگل]اگر یکی از مردان شما به دلیل تشعشعات شبانه نجس است، باید از اردوگاه خارج شود و در آنجا بماند
[ترجمه ترگمان]اگر یکی از افراد شما به خاطر تجاوز شبانه آلوده شود، باید به بیرون چادر برود و همان جا بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Irrational designs, disorderly arranged furniture, clashing colors and unclean floors are all called interior visual pollution.
[ترجمه گوگل]طرح‌های غیرمنطقی، مبلمان نامنظم، رنگ‌های متضاد و کف‌های ناپاک همگی آلودگی بصری داخلی نامیده می‌شوند
[ترجمه ترگمان]طرح های Irrational، نامنظم کردن اسباب و اثاثیه، برخورد با رنگ ها و کف کثیف همگی به نام آلودگی صوتی داخلی خوانده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You must distinguish the holy and the commonthe unclean and the clean.
[ترجمه گوگل]شما باید مقدس و معمولی، ناپاک و پاک را تشخیص دهید
[ترجمه ترگمان]تو باید مقبره مقدس و the و پاک و تمیز را تشخیص بدهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The famine caused by the besiegement. Even the unclean donkey's head and dove droppings were at a higher price.
[ترجمه گوگل]قحطی ناشی از محاصره حتی سر الاغ نجس و فضولات کبوتر هم قیمت بالاتری داشت
[ترجمه ترگمان]قحطی ناشی از besiegement حتی سر خر کثیف و droppings فاخته قیمت بالاتری داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

الوده (صفت)
septic, bedraggled, miry, smeary, spotty, unclean

پلید (صفت)
foul, dirty, filthy, unclean, frowsy, defiled, fulsome, frowzy

غیر سالم (صفت)
deviant, unhealthy, unclean, unwholesome

ناپاک (صفت)
foul, unwell, squalid, unclean, impure, unwholesome

نجس (صفت)
unclean, untouchable, polluted

انگلیسی به انگلیسی

• not clean, dirty, soiled; morally impure, wicked; ceremonially impure (biblical)
something that is unclean is dirty and likely to cause disease.
people sometimes use unclean to describe animals or practices which are unacceptable according to their religion.

پیشنهاد کاربران

بپرس