هستی و نیستی ، قابل تجربه است .
آیا نیستی واقعا امکان دارد ؟
بله ، امکان دارد .
چکونه ؟
٣ پاسخ
حقیقت آدمی ؛
موضوع از طریق حس ها وارد دل یا قسمت روشن ذهن می شوند ، بر پرده دل می افتند ، آنگاه نورِ جان یا خدا یا نورِ آگاه بخش بر موضوع می افند و آنرا به حیات می آورد / به جنبش وا می دارد .
حالا یک آگاهی / دانستگی از موضوع پدیدار می شود .
آدمی می گوید : می دانم . این ' من ' است .
برای مثال : صدای سگ از درگاه گوش وارد می شود . اولین آگاهی پدیدار می شود . حالا چند ده یا چند صد آگاهی دیگر پدیدار می شوند تا صدای سگ شناسائی شود .
یعنی آگاهی اول پدیدار می شود ، سپس ناپدید می شود و آگاهی بعدی پدیدار شده که ان ارزش گذاری آگاهی قبلی را دارا می باشد بعلاوه ارزش گذاری جدید . حالا ناپدید می شود و .....
اگر آگاهی از موضوع نباشد ، پس موضوعی وجود ندارد . پدیدار شدن آگاهی و ناپدید شدن آگاهی برای یک مراقبه گر ، قابل تجربه هست . لحظه ای که آگاهی ناپدید می شود ، یعنی نیستی . پدیدار شدن آگاهی ، یعنی هستی .
با عمیق شدن در مراقبه و تیز شدن آگاه بودن ، حالا مراقبه گر ، لحظات بیشتری نیستی را تجربه می کند . اما عوام ، قادر به تجربه نیستی یا ناپدید شدن آگاهی نیستند . حالا صوفی می گوید ، من در نیستی هستم . او زمانهای بیشتری در نیستی به سر می برد .
- گُم شدن در گُم شدن دینِ منست
نیستی در هست ، آیینِ منست
- بر من نیستی یارا کجایی
به هر جایی که هستی جان فزایی
- دولت همه سوی نیستی بود
می جوید ابلهش ز هستی
- عمری بیازمودی هستی خویش را
یک بار نیستی را هم باید آزمود
حالا مراقبه گر لحظات نبستی یا ناپدید شدن آگاهی را بیشتر تجربه می کند .
تا اینجا بقول دوستان ، این نیستی یک تجربه ذهنی است و درست می گویند .
اما نورِ آگاه بودن یا الله نور السماوات و الارض که در کل هستی جریان دارد و در حال نفوذ و رسوخ در انرژی تاریک است تا آنرا به حیات بیاورد ، خود این نورِ جان ، با سرعتی در حدود ۱۰ بتوان منفی بزرگتر از ۴۶
در حال پدیدار شدن و ناپدید شدن است .
پس کل هستی با سرعتی غیر قابل تصور ،
در حال نیست شدن و هست شدن است .
این در فیزیک کوانتوم قابل اثبات است و مقالاتی موجود است .
این دیگر ، ذهنی نیست .
حقیقت هستی و نیستی است .
پس هستی دائما در حال نیست شدن است
و نیستی دائما در حال هست شدن است .
یک شاهدو آگاه بودن محض ، یک حضور محض ، لحظه ناب ، نیز می تواند این را تجربه کند .
ممنون . بنده سواد عربی ندارم . لطفا با ما بی سوادها ، در حد خودمون پیام بدید 😁😁.
جناب اریس، پرسش شما یک مفهوم عمیق و فلسفی است. هستی یا وجود را ما هر "آن" در صورتی که به هوش باشیم، تجربه میکنیم. ما همیشه در هستی غوطهوریم. از نظر فیزیکی هم ما با قوانین جهان مثل گرانش یا انرژی، هستی را تجربه میکنیم.
نیستی یا عدم بصورت مستقیم قابل تجربه نبوده و غیرممکن است. برای تجربه کردن باید «باشی» و چیزی حس کنی. اگر واقعاً «نیستی» باشی، هیچ تجربهای نخواهی داشت. ولی بصورت غیرمستقیم یا مفهومی «نیستی» قابل تجربه است. ما بصورت روزمره نیستی را در زندگی حس میکنیم. ما از قبل از تولد یا زمان بیهوشی با وجود اینکه وجود داشتیم، هیچ تجربهای نداریم. پس بطور غیر مستقیم آن را تجربه کردهایم. و نیز بعد از مرگ خودمان یا عزیزان و آشنایانمان را بصورت حسی تجربه میکنیم. یعنی نبودنشان یا «نیستی» آنها را. نیستی امکان دارد ولی نه به معنای «مطلق». نیستی نمیتواند باشد، چون اگر باشد، دیگر نیستی نیست! نیستی یک تناقض منطقی است. از طرفی نیستی واقعی است و بخشی از وجود انسانیست. یعنی مثلاً وقتی منتظر دوستی هستی، وقتی او نمیآید، «نیستی او» را تجربه میکنی. از نظر فیزیکی هم «هیچ مطلق» وجود ندارد. حتی خلأ فضا هم پر از ذرات مجازی کوانتومی است. اما برخی کیهانشناسان بیان میکنند که جهان میتواند از «هیچ» بوجود بیاید چون هستی از ماده و انرژی تشکیل شده و آنها از ذرات کوانتومی که خود حاصل ریسمانهای موجی هستند و قوانین فیزیکی اجازه میدهند انرژی مثبت و منفی همدیگر را خنثی کنند و این به نوعی میتواند تجربه غیر مستقیم «هیچ» یا نیستی باشد. پس نیستی ممکن هست ولی نه به عنوان یک «چیز» «مستقل»، بلکه به عنوان غیبت، مفهوم یا بخشی از هستی! میشه گفت «نیستی» بیشتر یک «ابزار ذهنی» برای درک هستی است.
پاسخ های شما بسیار زیبا و پرمغز هست .
وجود شما در آبادیس مایه افتخار هست .
شما هر تعریف و توصیفی که از نیستی کنید فقط در ذهن شماست ، کلّ شیءٍ هالکٌ الاّ وجهه ، did you get it?
هو الذی یریکم آیاته و ینزّل لکم من السماء رزقاً و ما یتذکّر الّا من ینیب،
فافهم