معنی این بیت شعر از شهریار
٢ پاسخ
کد واژه مه که با نامهای قمر ، ماه ، یار ، گل ، نگار ، بت ، صنم و .... آورده شده ، در واقع بازتاب کننده نورِ جان در دل هست .
و در تمامی اشعار ، سالکان و شاعران در هجران و غم و اندوه رویت او هستند .
این نور جان ، دروازه ورود به جاناهاست .
و جانا میشود پرتو یا آفتاب جانان ، که جانان همان خورشید یا شمس الحق یا اقیانوس آگاه بودن هست .
در این بیت ، شاعر با اینکه در جریان مراقبه به رویت نور نرسیده یا شاید جذبش نشده ، حالت ناامیدی و یاس بهش دست داده و خواسته به مه بگه که از تو چیزهای مهمتر هست که در دل تجلی پیدا کنه .
برعکس اکثر اشعار بزرگان که بدنبال ناز و دلبری نور هستن و نازش رو میکشن ، اینجا شاعر از درِ لج بازی با نور مه وارد شده .
در یکی و دو غزل حافظ هم این بی اعتنائی به نور مه رو میشه دید .
این خستگی و ناامیدی این سالکان از جذب نشدن به مه و عدم پایداری او در دل هست .
معشوق داره عشوه میاد، انگار دل منو میخواد،
اما خبر نداره که دل من، یه صاحب (یه یار، یه عشق قدیمی) داره!
یعنی یه نفر داره با ناز و اشاره دلربایی میکنه، ولی نمیدونه که دل شاعر از قبل به کسی دیگه وابستهست و جای خالی توش نیست.
مفهوم:گاهی یکی سر راهت میاد و دلتو میخواد، ولی دل تو دیگه مال کسی دیگهست، اسیر یه عشق قدیمیه.
پس این دل، با اینکه وسوسه میشه، صاحب داره!
نکته بلاغی:● «چشمک زدن»
در اینجا یه نماد عشوهگری و دلبریه؛
یعنی معشوق با اشاره یا ناز، داره دل شاعر رو وسوسه میکنه.
● «مه»
کنایه از معشوقه، که به زیبایی و دلربایی تشبیه شده به ماه (مه).
● «صاحب داشتن دل»
یه جور وفاداری عاشقانه رو نشون میده. دل شاعر مال یه نفر دیگهست و با اینکه وسوسه میشه، هنوز وفاداره.