پرسش خود را بپرسید
١٦,٠٠٠ تومان پاداش این پرسش تعلق گرفت به

اگر بخواهید یک نامه به نسخه جوان‌تر خودتان بنویسید، در آن چه می‌گویید؟

تاریخ
١ ماه پیش
بازدید
٥١٤

اگر بخواهید یک نامه به نسخه جوان‌تر خودتان بنویسید، در آن چه می‌گویید؟
یا بهتر بگم اگه برگردید به 18 سالگی چه کار هایی رو میکنید ؟ چه کار هایی رو نمیکنید ؟
با توجه به اطلاعات الانتون چه رشته ای رو انتخاب میکردید ؟ 
اگه بخاید به  یک دوست که د ر18 سالگی هست راهنمایی کنید چی میگید ؟ 

خیلی دوست دارم نظرات دوستان رو بدونم .

٢,٨٦٠
طلایی
٠
نقره‌ای
٣
برنزی
١٢٩

٦ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

فارق  از اینکه فکر کردن به این موضوع فایده ای داره یا نه ولی هر چی که الان هستم احتمالا باز هم همین بشم  که هستم  چون زندگی صرف  اراده کردن نیست خیلی از چیز ها هست که از توان و حیطه اختیارات ما خارجه، این جهان با جبر خودش اداره میشه و اصلا براش مهم نیست که تو کی هستی و چی می خوای، هر فرد با مجموعه‌ای از استعدادها، ژنتیک و توانایی‌های جسمی حرکتی شرایط خانوادگی و اجتماعی به دنیا می‌آید که در انتخاب آن‌ها نقشی نداشته، فردی که در خانواده فقیری به دنیا می اد به منابع و فرصت های آموزشی و شغلی کمتری نسبت به کسی که در خانواده ثروتمند زاده میشه دسترسی داره

ولی اگه بخوام تخیل کنم که چیکار می کردم

۰. روی یک حوزه  تمرکز می کردم .

۱ـ به جای تمرکز بر دروس مدرسه و دانشگاه مهارت های شغلی یاد می گرفتم

۲- به دنبال افزایش مهارت های نرم soft skillبودم

۳_ پایه ریاضیاتم رو تقویت می‌کردم 

۴ـ بیشتر به فکر سلامتیم بودم خواب و خوراک و اعتیاد به نیکوتین 

تاریخ
٤ هفته پیش

soft skill خیلی مهمه

-
٤ هفته پیش

به خود 18 ساله عزیزم

شمای گل هم تاوان تصمیماتی که می‌گیری و هم تاوان تصمیماتی که نمی‌گیری رو پس میدی پس جان عزیزت الله‌بختکی تصمیم نگیر.

به خدا لازم نیست همه رو راضی نگه داری، کاری که دوست داری و میدونی درسته رو انجام بده.

دوستایی که باهاشون معاشرت میکنی خیلی خیلی توی زندگی و آینده‌ات تاثیر دارن.  با هر کسی معاشرت نکن.

بعدا یه چیزایی میاد که بهش میگن شبکه‌های اجتماعی، وقتتو توی اونا هدر نده،  اون موقعی که بقیه دارن وقتشونو توی این شبکه‌های اجتماعی هدر میدن برو مهارت یاد بگیر.

مهم نیست اسم رشته دانشگاهیت دهن پرکن هست یا نه. مهم اینه که دوسش داشته باشی و ببینی میتونی با مدرک اون رشته کار پیدا کنی یا نه.

از نخ دندون غافل نشو، اندازه مسواک زدن مهمه

٤,٥٢٠
طلایی
٠
نقره‌ای
٤٢
برنزی
٤١
تاریخ
١ ماه پیش

نخ دندون رو عالی گفتی

-
٤ هفته پیش

نامه‌ای به ۱۸ سالگی خودم:

سلام مائده عزیزم، امیدوارم حال و احوالت خوب باشد. دارم تو را می‌بینم که دغدغهٔ زیادی برای تشکیل زندگی خانوادگی و متاهل‌شدن داری. به نظرم این سن برای چنین دغدغه‌ای خیلی زود است. تو هنوز چیزهای زیادی برای تجربه‌کردن سر راهت هست. بهتر است الان مشغول خودشناسی باشی و به کمک مراودات و ارتباطات اجتماعی با آدم‌های مختلف چه زن و چه مرد، خودت را بیشتر بشناسی و ببینی واقعا چه می‌خواهی. الا ن فرصت تجربه‌کردن زندگی است. برو و همه چیز را امتحان کن. همه ورزش‌ها را همه سازها را  امتحان کن تا کم‌کم ببینی علاقه راستین تو چیست. در سن ۱۸ سالگی آزادترین ورژن خودت باش و زندگی را به تمامی زندگی کن. سعی کن کاری پیدا کنی تا بتوانی به خودت تکیه کنی و درآمد هرچند مختصری داشته باشی. پول‌هایت را جمع کن و به سفرهای ارزان قیمت و تنهایی برو. یک کوله بردار و به سادگی فقط چیزهای ضروری را با خودت ببر و به دل طبیعت بزن. با آدمهای جدید آشنا شو و حرف بزن. آدمها آینه  تو هستند و از این جهت است که ارزشمندند. به آنها و زندگی‌کردنشان دقت کن. تو در هر ارتباط و هر آشنایی می‌توانی تکه‌ای از پاز خودت را سر جایش بگذاری. 

عزیز من، حالا وقتی است که باید به هر جایی سرک بکشی و قصر وجود خودت را بیابی. شعر بخوان شعرهای مختلف، از قدیمی‌ها و جدیدی‌ها ، خیلی زیاد بنویس. تمام خاطرات روزانه‌ات را شبها بنویس. تمام احساساتت را بنویس. تمام افکارت را بنویس تا بیشتر از پیش با خودت آشنا شوی. ببین در نوشته‌هایت چه چیزهایی برایت کشف می‌شوند. آیا علاقه‌ای هست که مدتهاست آن را کنار گذاشته‌ای؟ به سراغش برو.  ببین کدام شعرها برایت جذاب ترند. آيا دوست داری شعر بگویی؟ پس شعر بگو.

به میان آدمها برو. در جمع‌های کتابخوانی حضور پیدا کن. از قشرهای مختلف جامعه از پزشک‌ها و نویسنده‌ها و مهندسان و مدیران دوست پیدا کن و با آنها حرف بزن. کنار مادربزرگت بنشین و از او بخواه قصه‌هایش را برایت بگوید  صدایش را ضبط کن. از پدربزرگت بخواه جریانات سیاسی روزهای جوانی‌اش را برایت بگوید و عمیقا او را بشنو و صدایش را ضبط کن یا ازش فیلم بگیر. 

کنار پدرو مادرت بنشین و ازشان بخواه کودکی‌ات را برایت تعریف کنند. تو چطور بچه‌ای بودی؟ چه چیزهایی تو را به وجد می‌آورد؟ 

الان زمانی است که خودت را و علاقه‌هایت را کشف کنی. اصلا فکر نکن همین حالا باید خط زندگی‌ات را بدانی و آ نرا در پیش بگیری. تا ۲۵ سالگی فقط کشف کن تجربه کن و نخواه که هیچ چیزی برای آینده‌ات مشخص باشد . فقط اجازه بده مسیر و راه خودش تو را پیش ببرد و راه را برایت آشکار کند. با تمام قلبت زندگی کن و قلبت را برای هر تجربه‌ای باز بگذار. عاشق شو و اجازه بده قلبت بشکند. نور از شکستگی‌هایت وارد تو می‌شود و تو را بیدار و روشن و زنده می‌کند. عزیز من آرام نگیر و زندگی را تا قطره آخر بنوش و هیچ تعهدی فعلا نده.

برقرار و شادمان باشی.

١١,٦٢٩
طلایی
٥
نقره‌ای
٢٣
برنزی
٤٣
تاریخ
١ ماه پیش

مهم ترین چیزی که به خودم میگفتم  اینه که زیاد جدی نگیر! 

وقتی جوون تری حس میکنی قراره یه اتفاق خاصی بیفته واسته ت، انگار دنیا بر محور تو میچرخه و قراره زندگی یه دروازه به سوی یه جهان قشنگ از خواسته ها و آرزوهای تو ذهنت رو برات باز کنه درحالی که وقتی بزرگتر بشی میفهمی چندان جدی نیست دنیا، خیلی چیزها رندوم و غیرقابل پیش بینیه و قرار نیست مثل فیلم تخیلی Avatar  باشه واست و خیلی از اون خواسته هات کمال گرایانه اس و دنیای واقعی چیز دیگه ای بهت نشون میده، چیزهایی که به وجود اومدن(یا نیومدنشون) در اختیار تو نیست و اگر از همون سن ۱۷، ۱۸ سالگی به این مورد فکر نکنی، سالهای بعدت رو قراره تو افسردگیِ نشدن ها و نبودن ها و چراهای مختلف و بحران های وجودی بگذرونی و غرق تاریکی بشی و اونوقت خیلی راحت زمان های با ارزشی که میتونستی ازشون استفاده کنی و چیزهایی که تغییر دادنشون یا به وجود آوردنشون در اختیار خودت بوده رو از دست بدی… 

میگفتم که واسه خوشی اطرافیانت رشته ی دانشگاهی که دوست نداری نخون چون چیزی جز وقت تلف کردن نیست.

میگفتم تو وقت های آزادت کتاب زیاد بخون، کتاب هایی که اطلاعاتت رو زیاد میکنن(تو هر زمینه ای)، فیلم خوب و پرمحتوا ببین چون بعدا با اینکه خیلی دلت میخواد انجامشون بدی، اصلا وقت نمیکنی.

این مورد شاید خنده دار باشه، ولی به خودم میگفتم برو بیرون! تو خونه نمون! نه اینکه بری الاف و بیکار بچرخی و مزاحم دختر مردم بشی و یا مثل خیلی از پسرها به بهانه یه ارتباط الکی و سطحی با احساساتشون بازی کنی و… ولی برو بیرون تا با مردم بیشتر سر و کله بزنی و آشنا بشی و با آدم های درست و سالم و متشخص ارتباط بگیری، چون اگر به خونه نشینی ادامه بدی، سالهای بعد مثل یه آدم اجتماع زده میشی و بیرون رفتن از خونه و روبرو شدن با آدم ها برات مثل یه ترس میشه و دست و پاتو گم میکنی، مثل خون آشامی میشی که از نور فراریه…

جز مورد آخر که شاید مشکل هرکسی نباشه، بقیه رو به هر دوست ۱۸ ساله ای توصیه میکنم(اگر مورد آخر هم براتون آشناست، پس اونم حتما درنظر  بگیرید).

و اینکه اگر خانواده خوبی دارید، با پدر، مادر، برادر و خواهرتون هم بیشتر وقت بگذرونید، قرار نیست تا ابد کنارتون باشن…

٦٩١
طلایی
٠
نقره‌ای
٩
برنزی
٧
تاریخ
١ ماه پیش

اشک مون دراومد. . .

-
٤ هفته پیش

شرمنده…
نکاتی بودن که با تجربه ی بد بهشون رسیدم. امیدوارم بقیه این مسیر رو نرن.

-
٤ هفته پیش

خیلی قسنگ بود مرسی

-
٤ هفته پیش

اگر بخواهم نامه‌ای به نسخه جوان‌تر خودم، مثلاً در ۱۸ سالگی، بنویسم، احتمالاً چیزی شبیه به این خواهد بود:


نامه‌ای به خودم در ۱۸ سالگی

سلام دوست جوان‌ترم،

اینجا آینده است. من نمی‌توانم چیزهایی که قراره در زندگیت تجربه کنی رو تغییر بدم، چون هر کدوم از اون‌ها بخش مهمی از مسیرت هستند، اما چند تا نکته می‌خوام بهت بگم که شاید کارت رو راحت‌تر کنه:

  1. جرأت داشته باش: از خطر کردن نترس. مسیرهای جدید رو امتحان کن. نگران این نباش که دیگران چی فکر می‌کنند. جرأت اشتباه کردن داشته باش، چون رشد واقعی از دل اشتباه‌ها بیرون میاد.
  2. مهارت یاد بگیر، نه فقط مدرک: به جای اینکه فقط دنبال نمره و مدرک باشی، روی یادگیری مهارت‌های عملی تمرکز کن. یادگیری زبان‌های برنامه‌نویسی، بازاریابی دیجیتال یا هر مهارت دیگه‌ای که دوست داری، سرمایه‌گذاری واقعی زندگیت خواهد بود.
  3. ورزش کن و از بدنت مراقبت کن: شاید الان فکر کنی انرژی بی‌پایانی داری، اما این‌طور نیست. ورزش کردن رو جدی بگیر، چون بهت انرژی، تمرکز و اعتمادبه‌نفس میده.
  4. ارتباطاتت رو بساز: با آدم‌های باهوش و مثبت دوست شو. از دیگران یاد بگیر و به دیگران کمک کن. این شبکه ارتباطی یکی از بزرگ‌ترین دارایی‌های تو خواهد بود.
  5. توی انتخاب رشته، علاقه و بازار کار رو ترکیب کن:
    اگر الان برگردم، شاید رشته‌ای رو انتخاب کنم که ترکیبی از علاقه و آینده شغلی باشه. مثلاً علوم کامپیوتر، هوش مصنوعی، یا طراحی دیجیتال، چون این حوزه‌ها همیشه رو به رشده. اما اگر به چیزی واقعاً علاقه داری، اونو رها نکن، فقط مهارت‌های مکملی که مرتبط باشه یاد بگیر.
  6. مدیریت زمان رو یاد بگیر: وقت طلاست. هر روزت رو به دو بخش تقسیم کن: کارهایی که باید انجام بدی و زمانی که برای خودت و روحت می‌ذاری.
  7. کتاب بخون: کتاب‌هایی که بهت دیدگاه جدیدی میدن، زندگی‌ات رو تغییر میدن. از کتاب‌های خودشناسی تا حوزه‌هایی که بهشون علاقه داری.
  8. به خودت اعتماد کن: هیچ‌کس کامل نیست، اما تو توانایی‌های زیادی داری. اگه چیزی توی دلت میگه که یه کاری رو امتحان کن، برو دنبالش.

اگه به دوستی که ۱۸ سالشه بخوام توصیه کنم:

  • هر چیزی رو امتحان کن، چون بهترین زمان برای ریسک کردن همینه.
  • شکست بخور و از شکست‌ها نترس؛ چون در نهایت، چیزی که ازش یاد می‌گیری، خیلی باارزش‌تر از ترس اولیه‌ات خواهد بود.
  • سوال بپرس، از آدم‌های باتجربه کمک بخواه، ولی همیشه خودت تصمیم نهایی رو بگیر.

و تو... فقط ادامه بده. مسیرت هر چقدر پیچیده به نظر بیاد، تو از پسش برمیای. 😊

١,٠٩٤
طلایی
١
نقره‌ای
٣٩
برنزی
٤
تاریخ
١ ماه پیش

این سوال خیلی جالبیه و باعث میشه آدم به گذشته و انتخاب‌هاش فکر کنه. اگه بخوام به نسخه ۱۸ سالگی خودم نامه بنویسم یا به اون دوران برگردم، چیزهای زیادی هست که می‌گفتم و انجام می‌دادم. در ادامه به این موارد و همچنین توصیه‌هایی برای یک دوست ۱۸ ساله می‌پردازم:

اگر به ۱۸ سالگی برگردم:- کارهایی که می‌کردم:
  • سرمایه‌گذاری روی یادگیری مهارت‌های نرم: در کنار درس و دانشگاه، به یادگیری مهارت‌هایی مثل ارتباط مؤثر، کار تیمی، مدیریت زمان، فن بیان و مذاکره اهمیت بیشتری می‌دادم. این مهارت‌ها در زندگی شخصی و حرفه‌ای خیلی کمک‌کننده هستند.
  • تجربه کردن چیزهای جدید: از امتحان کردن چیزهای جدید نمی‌ترسیدم. در فعالیت‌های مختلف شرکت می‌کردم، سفرهای بیشتری می‌رفتم، با آدم‌های جدید آشنا می‌شدم و علایق خودم رو کشف می‌کردم.
  • سرمایه‌گذاری روی خودم: به سلامت جسمی و روحی خودم بیشتر اهمیت می‌دادم. ورزش می‌کردم، غذای سالم می‌خوردم، به اندازه کافی می‌خوابیدم و به سلامت روانم هم توجه می‌کردم.
  • مطالعه بیشتر: علاوه بر کتاب‌های درسی، کتاب‌های غیردرسی در زمینه‌های مختلف مثل روانشناسی، تاریخ، فلسفه و ادبیات می‌خوندم. کتاب‌ها دنیای جدیدی رو به روی آدم باز می‌کنن.
  • شبکه‌سازی: با آدم‌های مختلف در حوزه‌های مورد علاقه‌ام ارتباط برقرار می‌کردم و سعی می‌کردم از تجربیات اونها یاد بگیرم.
  • شروع کسب و کار کوچک: اگر ایده‌ای داشتم، سعی می‌کردم اون رو به صورت یه کسب و کار کوچیک شروع کنم. حتی اگه موفق نمی‌شدم، تجربه خیلی خوبی به دست می‌آوردم.
  • یادگیری زبان جدید: علاوه بر زبان انگلیسی، یه زبان دیگه هم یاد می‌گرفتم.
- کارهایی که نمی‌کردم:
  • نگرانی بیش از حد در مورد آینده: به جای نگرانی بیش از حد در مورد آینده، روی زمان حال تمرکز می‌کردم و از لحظاتم لذت می‌بردم.
  • اهمیت دادن بیش از حد به نظر دیگران: سعی می‌کردم بر اساس ارزش‌ها و علایق خودم زندگی کنم و زیاد به نظر دیگران اهمیت ندم.
  • کمال‌گرایی افراطی: به جای تلاش برای بی‌نقص بودن، روی پیشرفت و یادگیری تمرکز می‌کردم.
  • به تعویق انداختن کارها: کارهام رو به موقع انجام می‌دادم و اونها رو به تعویق نمی‌انداختم.
- انتخاب رشته با اطلاعات الان:

با توجه به اطلاعات الانم و شناختی که از خودم پیدا کردم، شاید به جای رشته‌ای که خوندم، به رشته‌های مرتبط با علوم کامپیوتر، هوش مصنوعی، مدیریت کسب و کار یا روانشناسی علاقه بیشتری پیدا می‌کردم. البته این به این معنی نیست که از رشته‌ای که خوندم پشیمونم، بلکه منظورم اینه که با دید بازتر و شناخت بیشتر از خودم، انتخاب‌های دیگه‌ای هم داشتم.

- توصیه به یک دوست ۱۸ ساله:

اگه بخوام به یه دوست ۱۸ ساله راهنمایی کنم، این موارد رو بهش می‌گم:

  • خودت رو بشناس: سعی کن علایق، استعدادها و ارزش‌های خودت رو بشناسی و بر اساس اونها تصمیم بگیر.
  • از اشتباه کردن نترس: اشتباه کردن بخشی از فرآیند یادگیریه. از اشتباهاتت درس بگیر و به جلو حرکت کن.
  • به دنبال یادگیری باش: همیشه تشنه یادگیری چیزهای جدید باش و از فرصت‌ها برای رشد و پیشرفت استفاده کن.
  • ارتباط موثر داشته باش: روی مهارت‌های ارتباطی خودت کار کن و سعی کن با آدم‌های مختلف ارتباط برقرار کنی.
  • به سلامت خودت اهمیت بده: به جسم و روحت اهمیت بده و سبک زندگی سالمی رو دنبال کن.
  • از لحظاتت لذت ببر: دوران جوونی یه فرصت بی‌نظیره. از این دوران لذت ببر و خاطرات خوبی برای خودت بساز.
  • برنامه‌ریزی کن اما انعطاف‌پذیر باش: برای آینده‌ات برنامه‌ریزی کن، اما در عین حال انعطاف‌پذیر باش و آماده تغییر باش.
  • به ندای قلبت گوش کن: در نهایت، به ندای قلبت گوش کن و کاری رو انجام بده که بهش علاقه داری.
٧٩,٥٣٠
طلایی
١١٦
نقره‌ای
٧٩٩
برنزی
١,٠٤٧
تاریخ
١ ماه پیش

پاسخ شما