گرته برداری وتنبلی مغز؟
چقدر در نوشتن دیدگاه را "گرته برداری درست" با دقّت وتحقیق هست واز تنبلی مغز پرهیز شده؟
١ پاسخ
باید نخست ببینیم گرته برداری چیست؟
گرته برداری (گَرتهبرداری) نوعی وامگیری زبانی است که در آن، صورت ترکیبی یا اصطلاحات زبان دیگری، تجزیه میشود و برای هر یک از کلمههای آن اصطلاح، یک معادل قرار داده میشود و عبارت به زبان وامگیرنده ترجمه میشود.برای مثال، زمانی که «سیبزمینی» وارد ایران شد، واژهای برای نامیدن آن وجود نداشت و برای نامیدن آن اصطلاح فرانسوی «Pomme de terre» را بهصورت واژههای تشکیلدهندهٔ آن («سیب» و «زمین») تجزیه کردند و ترکیب «سیبزمینی» را بهجای آن قرار دادند.گَرتهبرداری بسیار پنهانتر و پیچیدهتر از وامواژه (گرفتن عین کلمات از زبان بیگانه، مانند: کامپیوتر، تلفن، شوفاژ و غیره) است و کمتر مورد توجه زبانشناسان قرار گرفتهاست. در گرتهبرداری، برخلاف وامواژهها، عین کلمه را از زبان بیگانه نمیگیرند، بلکه اصطلاح یا عبارت بیگانهای را اخذ میکنند و هر کلمه از آن اصطلاح را به زبان خودی ترجمه میکنند و بدینترتیب، آن عبارت بیگانه را با استفاده از واژههای خودی بهکار میبرند. در زبان فارسی، بسیاری از واژهها و اصطلاحهایی که به امور و چیزهای جدید و معاصر مربوط هستند و پیشتر در زبان فارسی وجود نداشتهاند، گرتهبرداری از زبانهای اروپایی (بهویژه فرانسوی) هستند؛مانند:آسمانخراش، بادامزمینی، راهآهنالبته گرتهبرداری محدود به واژهها و اصطلاحات نیست، بلکه حیطهٔ وسیعتری دارد و به ترجمه، معناکردن، جملهسازی، نحوهٔ نگارش، و نحو نیز کشیده میشود. مانند آنکه در فارسی گفته میشود:«فناوریهای نو میرود که چهرهٔ زمین را بهکلی دگرگون کند.»این نوع نگارش (میرود که…) گرتهبرداری نحوی از زبانهای غربی است، که در این مثال باید گفته شود:«فناوریهای نو نزدیک است که…».گرته برداری از اصطلاحها و ترکیبهاسادهترین گونهٔ گرتهبرداری است و در آن عبارت بیگانه با حفظ ترتیب اجزای خود وارد زبان وامگیرنده میشود و بهصورت لفظبهلفظ (تحتاللفظی) ترجمه میشود. مانند واژهای آسمانخراش و سیبزمینی در فارسی که از روی گرتهٔ زبانهای فرانسوی یا انگلیسی ساخته شدهاست.گرته برداری معناییدر هر زبانی، برخی واژهها چندین معنی دارند، که ممکن است در زبانی دیگر چندین واژه برای این معانی وجود داشتهباشد. مثلاً در فارسی پا هم به قسمتی از بدن که از لگن تا نوک انگشتان امتداد دارد گفته میشود و هم به آن قسمت از بدن که کفش آن را میپوشاند. اما در انگلیسی به قسمت اولی «leg» و به قسمت دومی «foot» گفته میشود. هنگامیکه مترجم برای برگردان این دو کلمهٔ متفاوت به فارسی، از یک واژه (پا) استفاده میکند، «گرتهبرداری معنایی» انجام دادهاست. در بسیاری از موارد، برای انتقال مفاهیم از زبانی به زبان دیگر از گرتهبرداری معنایی چارهای نیست. اما گرتهبرداری معنایی غالباً به روح زبان مقصد آسیب میرسانَد، بهویژه در مواردی که واژهٔ مناسب دیگری در زبان مقصد وجود داشتهباشد.گرته برداری نحویپایهٔ زبان بر نحو است. دو زبان را هنگامی میتوان متفاوت دانست که نحو آنها متفاوت باشد، حتی اگر واژگانشان مانند یکدیگر باشد (مانند فارسی و اردو). بنابراین اگر در نحو زبان تغییراتی روی دهد، شالودهٔ آن زبان دگرگون میشود. امروزه تأثیر زبانهای بیگانه را در نحو فارسی میتوان دید. مانند این جمله که بر گرتهٔ زبانهای کشورهای غربی ساخته شده است:تو مرا درک نمیکنیبهجای اینکه بگوید:
تو حال یا حرف مرا درک نمیکنیحالا برسیم به سووال گرته برداری اگه در زبان مبدا کلمه مناسب و گویا و جامع الاطراف وجود داشته باشه پدیده جالبی نیست. همین طور اگر جمله بندی زبان مبدا ظرفیت مناسب کلامی رو داشته باشه. مثل مثال سیب زمینی که معادل بهتری نبوده و بناچار کلمه گرته برداری شده جا افتاده. گاهی فرهنگستان زبان کشور مبدا توسط افراد لایقی اداره میشه و خوب تنبلی گویندگان باعث مساله است ولی گاهی این تنبلی از فرهنگستانه. فرهنگستان فقط وظیفه کلمه و ساختار آفرینی رو نداره وباید مسوولین هنرپیشگان و افرادی که بر جامعه نفوذ کلامی دارند رو وادار کنند این کلمه یا ساختار درست رو بکار ببرند. مثال در کاربرد واژه نوساخته "آرتش"که بعد به ارتش تقلیل پیدا کرد شخص شاه(محمدرضا پهلوی)در سخنرانیها این کار رو انجام داد و کلمه هم جاافتاد و الان شما نمی شنوین که کسی بگه "قشون" و... پس کم کاری فرهنگستان در ایران روشنه.کثال دیگه آفرینش کلمه "کش لقمه" در یک برنامه طنز بود که در ابتدای کار موجی راه افتاد که متاسفانه فرهنگستان از این ظرفیت استفاده نکرد که هیچ سرکوبش کرد چون خودش سازنده نبود.
گاهی فقط برای شیک حرف زدنه!در جامعه اشرافی روسیه ،فرانسوی صحبت کردن یک ارزش به حساب می امد(مراجعه کنید به رمان جنگ و صلح و یا سریال کیف انگلیسی . خانمی که نقش مادر لیلا حاتمی رو بازی می کرد در صحنه ای از سریال گفت من هروقت هیجانزاده میشم فرانسوی صحبت می کنم!)پس قبل از تنبلی گوینده کلام و بکارگیری کلامات و ساختارهای جایگزین گرته برداری فرهنگستان زبان در ترویج این امر دچار سستی که نه، خوابٍ مرگ است.