پیشنهادهای نارامسین (٢٣٨)
نفوذ کردن ( زوژ = نفوذ )
واژه ی بَشن یا بَژن برابری بسیار بسیار درخور برای قد است این واژه هم اکنون در کردی کرمانجی نیز کاربرد دارد ( به همین معنی )
عدس
خوراک عدسی: نسکبا
دُش اَزدایِش Doscazduyesc
آشونیک ✨✅
فرستادن / ارائه دادن / پیشنهاد دادن
سقط کردن
بنچمارک کردن to benchmark
Hookup = آلستن صرف کارواژه /آلستن/ آلستم/آلستی/آلست آلستیم/آلستید/آلستند می آلم/می آلی/می آلد می آلیم/می آلید/می آلند
علاقه = اَندُرُسْت - Andorost علاقه مند = اندرست مند Andorostmand علاقه مند = اندرستیده Andorostide
هِپ = همیشه
انداسیدن = ترک کردن انداسش = ترک انداسیده = متروک و . . . بن خان: Dictionary of Manichaean middle Persian and Parthian, Desmond Durkin - Meisterern ...
انداسیدن = ترک کردن انداسش = ترک انداسیده = متروک و . . . بن خان: Dictionary of Manichaean middle Persian and Parthian, Desmond Durkin - Meisterern ...
فرهنگستان زبان و ادب فارسی که همواره در حال نابود کردن فرهنگمان است بتازگی واژه تصدانه را به جای پیکسل بکار برده است، این واژه نادرست و سراسر عرب پرس ...
دل واتنگش / واتنگشِ دل یا گش واتنگش/ واتنگشِ گِش
پاستیل = نرم شکر مارشمالو = پف شکر
زادگیر ( کاربرد بنیادین این ابزار جلوگیری از زادآوری است )
امروزه در دانشگاه، به جای زنگ تفریح می گویند آنتراکت، این که اصلا چرا واژه زنگ تفریح را ناپسند میشمارند جای ابهام دارد! گویا ورود به دانشگاه منجر به ...
واژه ای زیبا برای خواب یا رویا بهتر است واژه خواب را کنار بگذاریم واژه تیناب از دید دستوری و معنایی درست تر است
سپرز
قطار
دوردرجا Dowrdarju
یَسنیدن
عرض کردن to present to offer
در زبان شغنانی به معنی دلیل یا دلیل آوردن
در ترکی استانبولی به آن کمان keman می گویند، که از کمان پارسی گرفته شده است، شاید بتوان در پارسی نیز به آن کمان ساز یا کمانا ( آ نام ساز ) گفت.
درد بی درمان و این جور معانی اشتباه رو پیج ها و کانال های اینستاگرام و تلگرام ایجاد کردن، این واژه معنیش نمیشه درد بی درمان کاش یه روزی بیاد ادبیات س ...
اسکن کردن
اِمشِن = یعنی
واژه برنهاده: مُخ زن واژ✅ Moxzanv�ž
نوواژه : اَکین اَکین = ارتباط خونی / پیوند بسیار عمیق واژه ها برساخته از اَکین: اَکینش اَکینیدن اَکینه اَکینمان و. . .
Xunidan خونریزی کردن
پَرنیبْران = شهید
واکَرد
فرتور واژه ای مناسب و زیبا برای �تصویر� می باشد. برای �عکس� واژه ی رُخش را داریم که بسیار کاربردی تر است و معنای دقیق تری را می رساند.
برابر پارسی واژه مفصل : راته✅ یوجه✅ درگاه تلگرامی JavidPajin
دوزه، دوزش، دوزمان، دوزک
اِمشِن Emšen نمونه : یعنی هیچ چیزی واست مهم نیست؟ امشن هیچ چیزی واست مهم نیست؟
جایست✅
نَماچین ✅
یکی از واژه هایی که فرهنگ ها، نادرست آن را عربی می خوانند واژه "خشن" است. این واژه در واقع از اوستایی اَخشَئِن به چم زبر و درشت است این واژه را را در ...
شماتت
باخ منبع : فرهنگ برهان قاطع
اشکو / اشکوب
کیشهَن
احتمال = گاسمان✅ برگرفته از کارواژه ی گاسیدن
در کردی کرمانجی : هَویر یا هِویر،
زندش خواهی ✅ ( زندیدن = توضیح دادن ) ( زندش=توضیح )
استانبول در ابتدا اسلامبول بوده، یعنی شهر اسلام، ولی این �بول� آخر ربطی به زبان ترکی ندارد، در زبان یونانی به شهر، �پولیس� یا �پول� می گویند، همانگو ...
آقای محمدرضا طباطبایی خنجر عربیده شده ی خونگر است، ربطی به خنج ندارد
در پهلوی : ماهروز تاریخ = ماهروز✅
لب گرفتن، بوسیدن از لب در معنای نوین
در زبان کردی کرمانجی کارواژه ای موجود است تحت عنوان ( rahiştin ) که معنای آن می شود ( مطرح کردن ) شاید بتوانیم از این کارواژه، واژه های : راهشت = ط ...
دیرینکده / هنایش سرا
لوازم خانگی / خانه افزار
بیشینه روی / بیش روی
شکنجش / šekanješ
در یکی از گویش های زبان کردی کرمانجی: پاگ ✅ P�g
دلکندن ✅ دلکَنِش ✅
چندمان
سریال اگر به معنی مجموعه باشد : چندمان
گرایش مند / گرایمند
سرفه کردن
فیلم سینمایی = توژ رخشارگاهی فیلم = توژ سینما = رخشارگاهی
استحمام کردن
میتخت / mitoxt
دژمیدن = دژم شدن✅
مشتیدن = مشت زدن ✅ با ساختن نو کارواژه ها زبان پارسی را تنومند تر کنیم
ضرباهنگ / ضرب آهنگ
برابر پارسی : کوباهنگ / کوب آهنگ ✅
گارانتی : پایند وارانتی : بیش پایند یا فراپایند
برابر پارسی آفرودباز / آفرودسوار
فراخ لیوان ✅
فراخ لیوان ✅
بریدن / قطع کردن
تورماهی
مَدخَل
آویزاک
برابر پارسی = رُخ کَپراس ✅
برابر پارسی = رُخ کَپراس ✅
پف شکرینه
در فضای مجازی : شناخت مایه
گوش بند، گوش پیچ
منطقی = کرویزانه - کرویزیک - کرویز مندانه منطق = کرویز
رواندرمانگر ✅
رواندرمانگر - درمانگر ( ایرانی باور کن اگه به جای رواندرمانگر بگی تراپیست باکلاس نمیشی )
پارتی = مَیَزد ( مهمونی که توش عیش و نوش و بزن و بکوب هست ) مهمانی / میهمانی = مهمونی ساده و خانوادگی ( هر دو واژه ایرانی هستند )
خودال یا کَسال ( مانند personal )
مان ویستا / ویستا مانند ( دانش = علم نیست )
اَندُرُست / �ndorost علاقه
دبیر فیزیک کنکور در ایران
دبیر زیست شناسی کنکور در ایران
ماردیس✅
ماساژ : ورزمان ماساژ دادن : ورزاندن
سُهیدَن ، سُهِستَن
ایشکامند / ایشکاور
حذف کردن To delete, to remove بن خان: Dictionary of Manichean middle Persian and Parthian, Desmond Durkin - Meisterernst درگاه تلگرامی parsidoost
حذف برگرفته از کارواژه ی زیهیدن یا زیهستن بن خان: Dictionary of Manichean middle Persian and Parthian, Desmond Durkin - Meisterernst درگاه تلگرامی ...
حذف شده / محذوف برگرفته از کارواژه ی زیهیدن یا زیهستن بن خان: Dictionary of Manichean middle Persian and Parthian, Desmond Durkin - Meisterernst د ...
زیهیدن = حذف کردن بن خان: Dictionary of Manichean middle Persian and Parthian, Desmond Durkin - Meisterernst درگاه تلگرامی parsidoost
زیهسته برگرفته از کارواژه ی زیهیدن یا زیهستن بن خان: Dictionary of Manichean middle Persian and Parthian, Desmond Durkin - Meisterernst درگاه تلگر ...
زیهش = حذف برگرفته از کارواژه ی زیهیدن یا زیهستن بن خان: Dictionary of Manichean middle Persian and Parthian, Desmond Durkin - Meisterernst درگاه ...
زیهیدن / زیهستن بن خان: Dictionary of Manichean middle Persian and Parthian, Desmond Durkin - Meisterernst درگاه تلگرامی parsidoost
آسنایش بن خان: Dictionary of Manichean middle Persian and Parthian, Desmond Durkin - Meisterernst درگاه تلگرامی parsidoost
آسناییدن بن خان: Dictionary of Manichean middle Persian and Parthian, Desmond Durkin - Meisterernst درگاه تلگرامی parsidoost
تارگردان ✔️✅
تراش یا تراشیدن
دَفزناک
زوزه کشیدن
روان کوبشیده ، روان کوبیده، روان کوفته
معلول = کم توان معلول ها کم توان هستن نه علت دار با بی توان
عده ای بی سواد و بی مطالعه رو می بینیم که فقط می دونن حرف نادان های دیگه رو تکرار و بازگو کنن پویا و زنده بودن یک زبان به معنی این نیست که تا میتونه ...
توقع
بیوسیدن = توقع داشتن بیوسش = توقع
پَزا یا پیتزا
کانشگاه ( بر وزن دانشگاه و آموزشگاه و آزمایشگاه ) کانشگاه = معدن : )
واژه ( های ) برنهاده : تراوپرده / تراواپرده / تراوش پرده
ازدانگاشت ، ازدنگا شت
ازدایش = اینفورمیشن ازدانگار یا ازدانگاشت = اینفوگرافیک
اَرگا = قیمت گران اَرگا = گران قیمت
اُشتاپیش = عجله اُشتاپیشیدن = عجله کردن بن گذشته : اُشتاپیشید / بن اکنون = اُشتاپیش نمونه : زمان کمه، بی اُشتاپیش! / باید بی اُشتاپیشم وگرنه دیر میرس ...
بیداریدن = بیدار شدن بیداراندن = بیدار کردن بن گذشته = بیدارید / بن اکنون : بیدار
فَکت
چرا خودتونو گول میزنید میثم یعنی سپل شتر
باوریدن
رَمژَکیدن = اشتباه کردن
اشتباه کردن
دشتان ، دشتان شدگی، دشتان شدن، دشتانیدن
مُژتیره گر✅
لیزلایه ، لیزگر - لایه، لیزنده لایه، لیزاک، لیزماتک، لایه ی لیزچسبی، لیزناک لایه، لایه ی لیزپاکنده، لایه ی لیزپاک، پاکناک لایه، چسبلیزک
کنشمایه ، کارمایه، اُژ انرژی از واژه لاتین انرگیا سرچشمه میگیرد که به معنی کنش یا فعالیت یا کار کردن است، از این رو می توان واژه ی کنشمایه یا کارما ...
تگن✅ گیف ❌ گیف یعنی قالب مبادله ای گرافیکی به پارسی میشه تپنک گهولشی نگاشتاری گیف = تَگَن
واژه برابر پارسی پیشنهادی : تَندیویک ✅ توضیح : تعریف ساده ی پانیک : وحشت غیر منطقی تحریک کننده رفتار های وحشیانه و اغلب سرایت کننده کلیدواژه ها : و ...
فرااندیشی یا وسااندیشی
آوایش درست ترانه سرا به شکل tarAnesorA یا ترانه سُرا میباشد، زیرا پسوند سَرا به چم مکان و محل و تالار و. . . میباشد، برای نمونه : بازی سَرا = محل باز ...
از آنجا که کارواژه ی ای همچون زدودن، بن اکنون زدای را دارد، شاید بتوان برای این کار اژه بن اکنون غنای یا غنوی رو پیشنهاد داد، همچون : می غُنویم، می ...
آگهش هه
آگهش ها
ارتاپزشکی
رادیان یک مفهوم ساده در مثلثات است. . . کسی که می گوید رادیان را به جای رادیو به کار ببریم نمایان است هیچ سوادی ندارد.
دانش های آزمایشی برابرنهاد درخوری نیست، دانش های آروینی ( آروین = تجربه ) خیلی زیبا تر است
Trip = نَوَرد، کوته گردش، کوتاه گردش، گردش کوتاه
ترانه نوشتار
از آنجا که واژه شِیک به معنی تکان دادن است و گاهی برای نام بردن نوشیدنی های کافی شاپ بکار برده می شود، واژه گلانه یا گلان را پیشنهاد میدم، از آنجا ک ...
دوستان خالکوبی و تتو متفاوت هستن. خالکوبی روشی سنتی و تک رنگه و طبیعی و ساده هست ولی تتو مدرن و چند رنگه و شیمیایی و پیچیده هست. از این رو به جای تت ...
کارواژه ای زیبا که می توان به جای یخ زدن یا یخ بستن به کار برد.
گماشته ی کاوش کشتار، کاوشگر کشتار
رشته
دل پزشک، گش پزشک
گِش شناسی یا دل شناسی می تونن برابر های بسیار زیبایی باشن
پیچینه ، پیچانده، پیچانه، دست پیچ، نان پیچ
واژه هایی پارسی همچون دیدار و بهمرسی برای واژه های دیت/ملاقات/قرار و. . . داریم
از آنجا که اکس در گفتگوی روزمره به چم معشوق پیشین است و معشوق واژه ای تازی است می توان برابر نهاد نگار پیشین، پیشین نگار ( نگار=معشوق ) را برای اکس ب ...
از آنجایی که وایب یعنی حس درونی، می توان واژه درون سُهِش را پیشنهاد داد. به امید این که مردم ایران در سال تازه کمی به فرهنگ و هنر و زبان های ایرانی ...
زمان پا
میخکوب کردن
ژرف پیما، ژرفاپیما، ته دریایی
جانشان، جانما، جایگاه نشان، ایستار جایگاهی
درزیگری
ریپلای کردن یا ریپلای زدن یا ریپ زدن یا ریپیدین، در فضای مجازی به ویژه تلگرام برای واژه reply بکار برده می شود. واژه پیشنهادی من پادواختن میباشد، ب ...
دوردیس واژه درست تری است چون دورنما یعنی نما از دور که ممکنه تلویزیون نباشه
هوشواره. هوش ساختگی
لُخت رُخش ✅ نود ❌ پارسی را پاس بداریم برخی می گویند ما فلان درصد از واژه هایمان عربی است فلان درصد ترکی فلان درصد انگلیسی، ولی هنگامی که با واژه بیگ ...
آ بسه در لاتین = برو گم شو ( باور نکردنی ولی واقعی )
واژه بلندا بهتر از بلندی و درازا است
داورزیدن ، داورز، داورزی
گیم ❌ بازی ✅ گیمر ❌ بازی باز✅ پلیر❌ بازیکن✅ پی سی پلیر/ پی سی گیمر❌ رایابازیکن / رایابازی باز ✅ کنسول پلیر / کنسول گیمر❌ پیشانه بازیکن / پیشانه بازی ...
گیم ❌ بازی ✅ گیمر ❌ بازی باز✅ پلیر❌ بازیکن✅ پی سی پلیر/ پی سی گیمر❌ رایابازیکن / رایابازی باز ✅ کنسول پلیر / کنسول گیمر❌ پیشانه بازیکن / پیشانه بازی ...
گیم ❌ بازی ✅ گیمر ❌ بازی باز✅ پلیر❌ بازیکن✅ پی سی پلیر/ پی سی گیمر❌ رایابازیکن / رایابازی باز ✅ کنسول پلیر / کنسول گیمر❌ پیشانه بازیکن / پیشانه بازی ...
گیم ❌ بازی ✅ گیمر ❌ بازی باز✅ پلیر❌ بازیکن✅ پی سی پلیر/ پی سی گیمر❌ رایابازیکن / رایابازی باز ✅ کنسول پلیر / کنسول گیمر❌ پیشانه بازیکن / پیشانه بازی ...
گیم ❌ بازی ✅ گیمر ❌ بازی باز✅ پلیر❌ بازیکن✅ پی سی پلیر/ پی سی گیمر❌ رایابازیکن / رایابازی باز ✅ کنسول پلیر / کنسول گیمر❌ پیشانه بازیکن / پیشانه بازی ...
زاوَر = خدمتکار زاویدن = خدمت کردن
نگاهگاه، نگاهخانه، نگهخانه
کف در هندسه
جنین = زه رحم = زهدان واژن = زهراه
لاغر
جمع مکسر برای واژه های غیر عربی اشتباه هست. کرد ها و کردان درست است
درب به معنای جلو در است نه خود در
آوانگاری
ریکوئست دادن ( Request ) : [ اصطلاح اینستا گرام ]در صورتی که می خواهید صفحه فردی را دنبال کنید، باید به آن درخواست دنبال کردن بدهید. برای اینکار باید ...
درخواست دادن، درخواستن
طرز فکر، شیوه اندیشیدن
واکنش به پیام ( در تلگرام )
فرااندیشی
Over = ماورا، فوق، فرا فرا اندیشی
نشخوار اندیشه ای، بیش اندیشی
stethoscope ( n. ) instrument for examining the chest, 1820, from French st�thoscope, coined 1819 by its inventor, French physician Ren� - Th�ophile ...
بایت = گروه از ٨ بیت بیت = دَش ( دودویی شمار ) بایت = هَشدَش ( هشت بیت ) کیلوبایت = هزارهَشدَش مگابایت = آیوان هَشدَش گیگابایت = وَسار هَشدَش ترابا ...
Bit = binary digit Binary = دودویی Digit = شمار دَش = بیت کیلوبیت = هزاردَش
جشنی بی معنی که برای ناقص شدن پسر بچه بیگناه گرفته میشود و او با اشک و اندوه در حال نگاه کردن به افرادی هست که ناقص شدن اورا جشن میگیرند
یکی از مهم ترین بخش های اندام تناسلی که کار های متفاوتی همچون محافظت از کلاهکدر برابر هوا و لباس زیر و گرد و غبار و ترشح آنزیم های مهم دفاعی و. . . م ...
انسانی سالم و بدون ناقص سازی جنسی
فردی که انسانیت و شرفش را فروخته و ناقص سازی جنسی را به عنوان شغل انجام میدهد
اصطلاح علوم پزشکی به معنایبه خانه فرستادن بیماری که بدون دلیل موجه علاقه دارد در بیمارستان بستری شود. برابر پارسی آن میتواند، پراندن یا گریزاندن یا ...
آموزشکده، آموزش سرا
تابستانه ها
مقرنس
هنگار ناپایدار، هنگار دگرش پذیر
هنگارنگار
هنگار مرز
هنگار گریز
هنگار نور
هنگارسنج ( تندی راستا ( جهت ) ندارد و با هنگار ( سرعت ) دگرسانی دارد )
مشترک شدن ( سابسکرایب ) : همبهر شدن، مشترک ( سابسکرایبر ) : همبهر عضو ( ممبر ) : هموند عضو شدن ( جوین دادن ) : پیوستن فالو کردن : دنبال کردن فالوور ...
دوکَس گپ ، تارگپ دوکسانه، تارگپ ویژه، ویژگانی، ویژه گپ
توانبود Tav�nbud
دگرسانی
پَن : ولی، اما
ایست مغزی، مغزایستادگی، مغزکوب
دلمگری، ایست دلی، سنکوب
چهرایی، رخسارگون
دانش آموخته
Meditation
غبطه = پُژهان حسد، حسادت = رَشک
نورستگی ، غنچگی. واژه رویان برای embryo درست است که تا ٨ هفتگی کاربرد دارد برای fetus باید واژه دیگری بکار برد که نورسته یا غنچه میتوانند درست باشند.
To meditation, to meditate, meditating
Meditation
برابر پارسی : روان پایی، روان پایش، روان پاییدن
شامه
راکیزه R�kize
راکیزه ای R�kizei
داس سرخ، کمان سرخ
کمان، داس
واژه هایی که میتوانیم به جای تنها "سپاس" گفتن به کار ببریم : سپاسمندم ، سپاسگزارم، سپاس میدهم، سپاس میکنم
در ترکی استانبولی از واژه پارسی Hız یا خیز استفاده میشود. ما نیز میتوانیم بگوییم خیز یا خیزش ولی واژه های بهتری همچون تیزی و هنگارد موجود است. دوستان ...
خستودن خستودم = اعتراف کردم می خَستویَم = اعتراف میکنم
نورسته، غنچه واژه رویان برای embryo درست است که تا ٨ هفتگی کاربرد دارد برای fetus باید واژه دیگری بکار برد
سبز بیدی sabze bidi
آبخوست سار، آبخوستگان، آبخوست ها
کافنده تن Kafaendetan ، امید است روزی همگی از واژه های نژاده و زیبای پارسی بهره مند بشیم
ریزکیسه
واژه ی راکیزه واژه ی پسندیده و زیبایی است
درود ، یکی از درست ترین همارش ( هم معنی ) ها برای این واژه، واژه ی سرزمین زیبانما میباشد
درود ، یکی از درست ترین همارش ( هم معنی ) ها برای این واژه واژه ی سرزمین زیبانما میباشد