ابسه

/~Abse/

برابر پارسی: ( آبسه ) پیله

معنی انگلیسی:
abscess

فرهنگ فارسی

( آبسه ) ( اسم ) ورم عفونی در نقطهای از بدن دمل . یا آبسه دندان . آبسه
دمل، پیله، ورم چرکدارپای دندان یانقطه دیگربدن، ورم چرکدارپای دندان یانقطه دیگربدن، دمل، پیله

فرهنگ معین

( آبسه ) (س ِ ) [ فر. ] (اِ. ) ورم عفونی در لثه یا هر نقطه ای از بدن ، دمل .

فرهنگ عمید

( آبسه ) تورم نقطه ای از بدن به دلیل جمع شدن چرک در زیر پوست.

فرهنگستان زبان و ادب

آبسه
[پزشکی] ← دُمل

دانشنامه آزاد فارسی

آبسه. آبْسِه (abscess)
آبْسِه
تجمع چرک در بافت توپر، در پاسخ به عفونت، دردو التهاب علایم آبسه اند. عفونت در ناحیه ا ی محدود باعث تخریب بافتیمی شود و با تجمع لوکوسیت ها(گویچه های سفید خون) چرک تشکیل می شود. در اکثر موارد، ضایعه با جذب بقایای بافت های تخریب شده برطرف می شود. گاه ممکن است آبسه از راه مجراییبه سطح پوست تخلیه شود. اکثر آبسه ها ناشی از عفونت با میکروب استافیلوکوکوساند. دمل از این جمله است. سایر باکتری ها نیز ممکن است عامل آبسه باشند. آبسه ها در هر بخش از بدن و هر عضو ممکن است ایجاد شوند و در بیشتر موارد، برای درمان آن ها جراحی لازم است. باکتری ها معمولاً به داروهای پادزیحساس اند، ولی برای عملکرد مناسب این داروها جریان خون کافی در محل التهاب ضروری است. در آبسه های بزرگ، به سبب اختلال در خون رسانی، داروها به آبسه نمی رسند و تخلیۀ آبسه با جراحی ضروری است. آبسۀ سرد، براثر ابتلا به سل ایجاد می شود.

جدول کلمات

آبسه
دمل, ماده

مترادف ها

abscess (اسم)
ورم چرکی، دمل، ابسه، دمبل، ماده، خراج

فارسی به عربی

خراج

پیشنهاد کاربران

آ بسه در لاتین = برو گم شو ( باور نکردنی ولی واقعی )
آبسه: باد، بادکردگی، ورم، آماس، پیله؛ چرک ورم، دُمَل، کورک
ریشه کلمه چیست؟
آیا آب سه هست؟
چرا از آبسه برای توضیحات بالا استفاده می شود؟
با تشکر

بپرس