پیشنهادهای نارامسین (٢١٨)
اُشتاپیش = عجله اُشتاپیشیدن = عجله کردن بن گذشته : اُشتاپیشید / بن اکنون = اُشتاپیش نمونه : زمان کمه، بی اُشتاپیش! / باید بی اُشتاپیشم وگرنه دیر میرس ...
بیداریدن = بیدار شدن بیداراندن = بیدار کردن بن گذشته = بیدارید / بن اکنون : بیدار
فَکت
چرا خودتونو گول میزنید میثم یعنی سپل شتر
باوریدن
اشتباه کردن
رَمژَکیدن = اشتباه کردن
دشتان ، دشتان شدگی، دشتان شدن، دشتانیدن
مُژتیره گر✅
لیزلایه ، لیزگر - لایه، لیزنده لایه، لیزاک، لیزماتک، لایه ی لیزچسبی، لیزناک لایه، لایه ی لیزپاکنده، لایه ی لیزپاک، پاکناک لایه، چسبلیزک
کنشمایه ، کارمایه، اُژ انرژی از واژه لاتین انرگیا سرچشمه میگیرد که به معنی کنش یا فعالیت یا کار کردن است، از این رو می توان واژه ی کنشمایه یا کارما ...
برابر پارسی : تَگَن ✅ چرا؟ گیف = گرفیک اینترچتج فرمت = قالب مبادله ای گرافیکی = تپنک گهولشی نگاشتاری = تَگَن
تگن✅ گیف ❌ گیف یعنی قالب مبادله ای گرافیکی به پارسی میشه تپنک گهولشی نگاشتاری گیف = تَگَن
واژه برابر پارسی پیشنهادی : تَندیویک ✅ توضیح : تعریف ساده ی پانیک : وحشت غیر منطقی تحریک کننده رفتار های وحشیانه و اغلب سرایت کننده کلیدواژه ها : و ...
فرااندیشی یا وسااندیشی
آوایش درست ترانه سرا به شکل tarAnesorA یا ترانه سُرا میباشد، زیرا پسوند سَرا به چم مکان و محل و تالار و. . . میباشد، برای نمونه : بازی سَرا = محل باز ...
از آنجا که کارواژه ی ای همچون زدودن، بن اکنون زدای را دارد، شاید بتوان برای این کار اژه بن اکنون غنای یا غنوی رو پیشنهاد داد، همچون : می غُنویم، می ...
آگهش هه
آگهش ها
ارتاپزشکی
رادیان یک مفهوم ساده در مثلثات است. . . کسی که می گوید رادیان را به جای رادیو به کار ببریم نمایان است هیچ سوادی ندارد.
دانش های آزمایشی برابرنهاد درخوری نیست، دانش های آروینی ( آروین = تجربه ) خیلی زیبا تر است
Trip = نَوَرد، کوته گردش، کوتاه گردش، گردش کوتاه
ترانه نوشتار
از آنجا که واژه شِیک به معنی تکان دادن است و گاهی برای نام بردن نوشیدنی های کافی شاپ بکار برده می شود، واژه گلانه یا گلان را پیشنهاد میدم، از آنجا ک ...
دوستان خالکوبی و تتو متفاوت هستن. خالکوبی روشی سنتی و تک رنگه و طبیعی و ساده هست ولی تتو مدرن و چند رنگه و شیمیایی و پیچیده هست. از این رو به جای تت ...
کارواژه ای زیبا که می توان به جای یخ زدن یا یخ بستن به کار برد.
گماشته ی کاوش کشتار، کاوشگر کشتار
رشته
دل پزشک، گش پزشک
گِش شناسی یا دل شناسی می تونن برابر های بسیار زیبایی باشن
پیچینه ، پیچانده، پیچانه، دست پیچ، نان پیچ
واژه هایی پارسی همچون دیدار و بهمرسی برای واژه های دیت/ملاقات/قرار و. . . داریم
از آنجا که اکس در گفتگوی روزمره به چم معشوق پیشین است و معشوق واژه ای تازی است می توان برابر نهاد نگار پیشین، پیشین نگار ( نگار=معشوق ) را برای اکس ب ...
از آنجایی که وایب یعنی حس درونی، می توان واژه درون سُهِش را پیشنهاد داد. به امید این که مردم ایران در سال تازه کمی به فرهنگ و هنر و زبان های ایرانی ...
زمان پا
میخکوب کردن
ژرف پیما، ژرفاپیما، ته دریایی
جانشان، جانما، جایگاه نشان، ایستار جایگاهی
درزیگری
ریپلای کردن یا ریپلای زدن یا ریپ زدن یا ریپیدین، در فضای مجازی به ویژه تلگرام برای واژه reply بکار برده می شود. واژه پیشنهادی من پادواختن میباشد، ب ...
دوردیس واژه درست تری است چون دورنما یعنی نما از دور که ممکنه تلویزیون نباشه
هوشواره. هوش ساختگی
لُخت رُخش ✅ نود ❌ پارسی را پاس بداریم برخی می گویند ما فلان درصد از واژه هایمان عربی است فلان درصد ترکی فلان درصد انگلیسی، ولی هنگامی که با واژه بیگ ...
آ بسه در لاتین = برو گم شو ( باور نکردنی ولی واقعی )
واژه بلندا بهتر از بلندی و درازا است
داورزیدن ، داورز، داورزی