تاریخ
١ سال پیش
متن
You know, brigandage don't abduct women who were worthless.
دیدگاه
٠

میدونی، دزد زنایی رو که ارزش ندارند را نمی دزدند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Passed front after that bridge, again right abduct.
دیدگاه
٠

بعد از انکه از جلو آن پل عبور کرد دوباره به سمت راست دور شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Officials tend to tilt toward secrecy from a parochial view of their responsibilities.
دیدگاه
٠

مسئولان تمایل دارند از دیدگاه منطقه ای ( محلی ) مسئولیتهایشان به دیدگاه خصوصی متمایل شوند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Her chin took on a stubborn slant.
دیدگاه
٠

چانه اش لحن لجوجانه ای به خود گرفت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Don't slop over the girls.
دیدگاه
٠

دخترها رو احساساتی ( لبریز ) نکن!

تاریخ
١ سال پیش
متن
The face was saturnine and swarthy, and the sensual lips seemed to be twisted with disdain.
دیدگاه
٠

صورتش سبزه و عبوس بود و لبهای حسیش به نظر از تحقیر درهم شده بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He had a broad swarthy face.
دیدگاه
١

او صورت پهن سبزه ای داشت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The prison cells were dark and grim.
دیدگاه
١

سلولهای زندان تاریک و ترسناک بودند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Feign suggests false representation or fictitious fabrication.
دیدگاه
٠

تظاهر نشان تز نمایندگی دروغین یا ساخت جعلی است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
To ransack or plunder; pillage.
دیدگاه
٠

لخت کردن یا غارت و چپاول

تاریخ
١ سال پیش
متن
The thief disgorged his plunder.
دیدگاه
٠

دزد غارت خود را تخلیه کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
It is also the statement of forage area to calculate stocking density.
دیدگاه
٠

همچنین این عبارت از جستجوی منطقه برای محاسبه ی تراکم انبار است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They were forced to forage for clothing and fuel.
دیدگاه
٠

آنها مجبور به جستجو ( گشتن ) برای لباس و سوخت شدند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
That remote barren land has blossomed into rich granaries.
دیدگاه
٠

آن زمین بایر دور افتاده با انبار غلات شکوفا شده

تاریخ
١ سال پیش
متن
You can pick out a furrow after the harrow has gone over it.
دیدگاه
٠

بعد از انکه کلوخ شکن از آن عبور کرد میتوانید یک شیار انتخاب کنید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
With rapture and relief he elides with the larger unit, the glowing mass.
دیدگاه
٠

با لذت و تسکین او ادغام میشود با واحد بزرگتر این توده ی درخشان.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The film was shown to gasps of rapture at the Democratic Convention.
دیدگاه
٠

فیلم نفس بریده از وجد در کنوانسیون دمکراتها نمایش داده شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Failure on the two exams augured ill for his passing the course.
دیدگاه
٠

ناکامی در دو امتحان فال بدی برای گذراندن دوره اش بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The factory is an obtrusive eyesore.
دیدگاه
٠

این کارخانه یه چیز بدنمای توی چشمه

تاریخ
١ سال پیش
متن
The sofa would be less obtrusive in a paler colour.
دیدگاه
٠

در رنگ کم رنگ این مبل کمتر توی چشمه ( جلف )

تاریخ
١ سال پیش
متن
quaffed the ale with gusto.
دیدگاه
٠

آبجو را با ذوق کوفت کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
They fell to with great gusto.
دیدگاه
٠

با ذوق و شوق بهش پرداختند

تاریخ
١ سال پیش
متن
When the clown's pants fell down, a gust of laughter filled the theater.
دیدگاه
٠

. . . انفجاری از خنده سالن تاتر را پر کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
When the fight was over, the underdog emerged the winner.
دیدگاه
٠

دعوا که تمام شد، کتک خور برنده از اب دراومد

تاریخ
١ سال پیش
متن
These china cups are very dainty, so please be careful.
دیدگاه
٠

این فنجانهای چینی خیلی ظریف هستند، پس لطفا مراقب باشید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
A couple of teenagers were trying to stave in our shed door.
دیدگاه
٠

چند نوجوان سعی داشتند درب سوله ما رو تخته کنند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Then he supped hastily from the bone cup of the cranium.
دیدگاه
٠

سپس با عجله از جام استخوان جمجمه سر کشید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He is an extremely astute political tactician.
دیدگاه
١

او یک سیاست مدار با تدبیر بسیار زیرک است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He used to rib her mercilessly about her accent.
دیدگاه
٠

او عادت داشت بی رحمانه در مورد لهجه اش سر به سرش بذاره ( دستش بندازه )

تاریخ
١ سال پیش
متن
They were involved in a skirmish with rival fans.
دیدگاه
٠

اونا قاطیه یه درگیری با هواداران رقیب شدند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She scribbled the address on a little scrap of paper.
دیدگاه
٠

او با خط بد [با شتاب] آدرس را بر روی یک تکه کاغذ نوشت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Her dull graying hair had once been lustrous and vibrantly red.
دیدگاه
٠

موی خاکستری کسل کننده ش زمانی قرمز پر جنب و جوش و براقی بوده

تاریخ
١ سال پیش
متن
Chiefly the mold of a man's fortune is in his own hands.
دیدگاه
٠

به طور عمده خمیره ی سرنوشت ( بخت ) انسان در دست خودش است

تاریخ
١ سال پیش
متن
Sadie was confident that Mr. Stebbe would rave about her essay.
دیدگاه
١

سعدی مطمئن بود که آقای ستبه در موردمقاله ش تعریف غلو آمیز میکنه

تاریخ
١ سال پیش
متن
Stupid they may be but not lacking in guile.
دیدگاه
٠

شاید احمق باشند اما بدون تزویر هم نیستند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He broke off the twig with a snap.
دیدگاه
٠

با یه تّلّق شاخه رو شکوند

تاریخ
١ سال پیش
متن
Now come on, snap out of it. Losing that money isn't the end of the world.
دیدگاه
٠

یالا، به خودت بیا ، درسته که پولو باختی ولی دنیا که به پایان نرسیده

تاریخ
١ سال پیش
متن
She snapped back a response at him.
دیدگاه
١

در جواب بهش پراند

تاریخ
١ سال پیش
متن
He never dirtied his hands with political intrigue.
دیدگاه
٠

او هیچ وقت دستهای خود را با فتنه های سیاسی کثیف نکرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
She threw Carlo a sultry glance.
دیدگاه
٠

او نگاهی شهوت انگیز به کارلو انداخت

تاریخ
١ سال پیش
متن
Her pen poised over the paper.
دیدگاه
٠

قلمش آماده باش روی کاغذ بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
Revolutionaries instigated an uprising against the government.
دیدگاه
١

انقلابیون شورشی را علیه حکومت برانگیختند

تاریخ
١ سال پیش
متن
The most promiscuous species end up a collage of different handicaps, ornaments, and gaudy blotches.
دیدگاه
٠

بی قاعده ترین گونه ها به ناتوانیهای مختلف اختلاط رنگی زیورالات و لکه های جلف ختم میشوند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Flora recollected Irena's consternation with satisfaction and Felicity Green's irritation with glee.
دیدگاه
٠

فلورا به یاد آورد بهت ارینا را با خوشی و رضایت تحریک و شادیه گرین

تاریخ
١ سال پیش
متن
There is a snob value in driving the latest model.
دیدگاه
٠

ارزش گرانی در رانندگی با آخرین مدل وجود دارد

تاریخ
١ سال پیش
متن
She's become a snob since becoming successful and has little time for her old friends.
دیدگاه
٠

از زمانی که به موفقیت رسیده او به یک افاده ای تبدیل شده

تاریخ
١ سال پیش
متن
The assistant director took it as a snub when he was not invited to the conference.
دیدگاه
١

دستیار کارگردان آن را یک بی اعتنایی تلقی کرد وقتی که به کنفرانس دعوت نشد

تاریخ
١ سال پیش
متن
The curtains were trimmed with silk braid.
دیدگاه
٠

پرده ها با ابریشم بافته شده تزئین شده بودند

تاریخ
١ سال پیش
متن
His reply did little to assuage my suspicions.
دیدگاه
٠

پاسخش کمی شک من را کاهش داد

تاریخ
١ سال پیش
متن
She gets very skittish when her boy - friend is around.
دیدگاه
٠

وقتی دوست پسرش دورو برش باشه خیلی شیطون میشه

تاریخ
١ سال پیش
متن
Remove the skin and flake the flesh.
دیدگاه

پوست و فلس این ماهی را جدا کنید

تاریخ
١ سال پیش
متن
The driver was rushed to casualty after the car accident.
دیدگاه
٠

راننده پس از تصادف سریعا تلف ( کشته ) شد

تاریخ
١ سال پیش
متن
Our bitch should produce a fine litter. We mated her with John's dog.
دیدگاه
٠

ماده سگمون باید چند توله خوب بزاید. ما اونو با سگ جان جفت کردیم

تاریخ
١ سال پیش
متن
These small items help to swell the total.
دیدگاه
٠

این اقلام کوچک به زیبایی[شیک بودن] کلی کمک میکنند

تاریخ
١ سال پیش
متن
A man must eat a peck of salt with his friend before he knows him.
دیدگاه
٠

یک مرد قبل از اینکه دوستش را بشناسد باید یه نون و نمکی باهاش خورده باشه

تاریخ
١ سال پیش
متن
She pecked at the dessert.
دیدگاه
٠

او به دسر ناخونک زد

تاریخ
١ سال پیش
متن
We have had two nibbles on the car we're selling.
دیدگاه

ما دو تا زدگی کوچک بر روی ماشینی که میفروختیم داشتیم

تاریخ
١ سال پیش
متن
A spitting, scratching, panic-stricken wild feline would have been the last kind of boat-companion they would have wanted.
دیدگاه
٠

یک گربه وحشیه ترسیده خراشنده و و سیخ شده آخرین نوع کشتی همراهی بود که آنها میخواستند!

تاریخ
١ سال پیش
متن
Go to! You are a wag.
دیدگاه
٠

برو پی کارت! تو یک یاوه گویی

تاریخ
١ سال پیش
متن
He's a bit of a wag.
دیدگاه
٠

او کمی حاضر جواب ( پر حرف ) است

تاریخ
١ سال پیش
متن
The cock bristled his crest.
دیدگاه
٠

خروس تاجش را سیخ کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
He's always ready to chime in with his opinion.
دیدگاه
٠

او همیشه آماده است تا هماهنگ کند با نظر او

تاریخ
١ سال پیش
متن
He watched the cup teeter on the edge before it fell.
دیدگاه
٠

او نگاه میکرد به پس و پیش رفتن ( نوسان ) فنجان روی لبه قبل از اینکه بیفته

تاریخ
١ سال پیش
متن
The President appeared to wobble over sending the troops in.
دیدگاه
٠

رئیس جمهور به نظر میرسید مردد بود برای فرستادن نیروها به داخل

تاریخ
١ سال پیش
متن
Converse was commencing another glide when Smitty went berserk.
دیدگاه
٠

وقتی سمیتی از کوره در درفت گفتگو شروع به لغزشی دوباره کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
The employee's affidavit was already in existence and the copy when first received by the defendants was not privileged.
دیدگاه
٠

شواهد کارمند از قبل موجود بود و وقتی کپی نخستین بار توسط متهمان دریافت شد امتیاز محسوب نشد

تاریخ
١ سال پیش
متن
The government will have to grasp the nettle. If they don't, the traffic congestion is going to get out of control.
دیدگاه
٠

دولت باید برآشفتگی را درک کند، وگر نه ازدحام ترافیک از کنترل خارج میشود

تاریخ
١ سال پیش
متن
At home he was churlish, parsimonious and cruel to his daughter.
دیدگاه
٠

در خانه او نسبت به دخترش خشن، خسیس و وضالم بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
He was a wealthy but churlish man who spent little on his family and gave nothing to charity.
دیدگاه
٠

او مردی ثروتمنداما دهاتی و رزیل بود که برای خانواده ش خرج کمی میکرد و هیچی به خیریه نمیداد

تاریخ
١ سال پیش
متن
Crass protested against the introduction of politics in that meeting.
دیدگاه
٠

اعتراض بی شرمانه به معرفی سیاست در آن جلسه

تاریخ
١ سال پیش
متن
He became the most fervent sort of convert.
دیدگاه
٠

او تبدیل به پرشورترین نوع تازه کشیشها شد

تاریخ
١ سال پیش
متن
We've managed to match our closest competitors stride for stride as regards prices.
دیدگاه
٠

ما موفق شدیم خودمان را به نزدیکترین رقبایمان مطابقت دهیم گام به به گام از نظر قیمتها

تاریخ
١ سال پیش
متن
Hooking a fish and letting it suffocate in a creel is seemingly acceptable to all fishermen and many other people.
دیدگاه
٠

با قلاب گرفتن یک ماهی و خفه کردن آن در یک تور ماهیگیری، به نظر میرسد برای ماهیگران و بسباری از مردم قابل قبوله

تاریخ
١ سال پیش
متن
She slogged through the mud.
دیدگاه
٠

او در میان گل و لای تقلا میکرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
As investigators probed the brain further, the riddle of the mind revealed itself to be deeply specific.
دیدگاه
٠

همانطور که محققان مغز را بیشتر بررسی کردند، معمای ذهن به طور عمیق خودش را نمایان میکرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Bullets riddled the target.
دیدگاه
٠

گلوله ها هدف را سوراخ سوراخ کردند

تاریخ
١ سال پیش
متن
He give a strangle cry and fall to the floor.
دیدگاه
٠

گریه خفه کننده ای سر داد و روی کف زمین افتاد

تاریخ
١ سال پیش
متن
We used to snare small birds such as sparrows and robins.
دیدگاه
٠

ما عادت داشتیم پرنگان کوچکی همچون گنجشک و سینه سرخ را بدام بیندازیم

تاریخ
١ سال پیش
متن
As for the quacks, they slink around on the margins of the crowd when we hold village meetings.
دیدگاه
٠

در مورد افراد متقلب، وقتی جلسات روستایی رابرگزار میکنیم دزدکی از حاشیه جمعیت بیرون میروند

تاریخ
١ سال پیش
متن
They made a stink over the issue.
دیدگاه
١

روی این موضوع گندشو درآوردند

تاریخ
١ سال پیش
متن
A small bead of blood formed where she had pricked her finger.
دیدگاه
٠

در جایی که انگشتش را سوراخ کرد قطره کوچکی از خون شکل گرفت

تاریخ
١ سال پیش
متن
I drew as close a bead as I could. . . .
دیدگاه
٠

تا جایی که میتوانستم نزدیک نشانه گیری کردم

تاریخ
١ سال پیش
متن
The actors shoot guns with blanks in the Wild West show.
دیدگاه
٠

بازیگران در نمایش غرب وحشی با اسلحه های خالی شلیک میکردند

تاریخ
١ سال پیش
متن
Nylon does have an exasperating trait of expanding in the wet and cold, causing the fly to sag.
دیدگاه
٠

نایلون دارای یک ویژگی آزار دهنده میباشد که در هوای سر و مرطوب منبسط میشود و باعث افتادن در پرواز میشود