affidavit

/ˌæfəˈdeɪvət//ˌæfɪˈdeɪvɪt/

معنی: شهادت نامه، استشهاد، گواهی نامه، سوگندنامه
معانی دیگر: (حقوق) سوگندنامه، اقرارنامه، affidavy : سوگندنامه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a written statement that is sworn in the presence of an authorized official to be true, used as legal evidence.
مشابه: allegation, deposition, testimonial

- The lawyer presented two affidavits to the judge as evidence of the defendant's innocence.
[ترجمه گیلانه طاهرپرور] وکیل دو مدرک مبنی بر بی گناهی متهم، به قاضی ارائه کرد.
|
[ترجمه گوگل] وکیل دو قولنامه به عنوان دلیل بر بی گناهی متهم تقدیم قاضی کرد
[ترجمه ترگمان] وکیل به عنوان مدرک بی گناهی متهم را به قاضی ارائه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I gave an affidavit to the judge about the accident I witnessed.
[ترجمه FS] من یک شهادت نامه درمورد حادثه ای که شاهدش بودم به قاضی تحویل دادم
|
[ترجمه گوگل]در مورد تصادفی که شاهد آن بودم به قاضی سوگندنامه دادم
[ترجمه ترگمان]به قاضی درباره حادثه ای که من شاهد آن بودم، اعتراف کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A former employee of the defendants swore an affidavit relating to his claim against the defendants for wrongful dismissal.
[ترجمه گوگل]یکی از کارمندان سابق متهمان سوگند نامه ای در رابطه با ادعای خود علیه متهمان مبنی بر اخراج غیرقانونی سوگند یاد کرد
[ترجمه ترگمان]یکی از کارمندان سابق متهمان، در رابطه با ادعای خود علیه متهمان اخراج غیرقانونی، سوگند یاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. According to his affidavit, Angela admitted to him that she had started using cocaine in April 199
[ترجمه گوگل]طبق قولنامه خود، آنجلا به او اعتراف کرد که در آوریل 199 شروع به مصرف کوکائین کرده است
[ترجمه ترگمان]طبق گزارش او، آنجلا اعتراف کرد که در ماه آوریل ۱۹۹ مورد استفاده از کوکائین را آغاز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An exparte application is made, supported by an affidavit.
[ترجمه گوگل]یک درخواست exparte ساخته شده است که توسط یک سوگندنامه پشتیبانی می شود
[ترجمه ترگمان]یک درخواست exparte ساخته شده، که توسط یک گواه تایید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A federal affidavit links Warren with schemes to purchase 500, 000 rounds of ammunition.
[ترجمه گوگل]یک سوگندنامه فدرال وارن را با طرح هایی برای خرید 500000 گلوله مرتبط می کند
[ترجمه ترگمان]یک مامور فدرال وارن را با طرح هایی برای خرید ۵۰۰ هزار دور مهمات مرتبط می داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Later, he swore out an affidavit admitting his own mistake and praising the accuracy of the timekeeper.
[ترجمه گوگل]بعداً سوگند یاد کرد و به اشتباه خود اعتراف کرد و دقت نگهدار زمان را ستود
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، اقرار کرد که اقرار به اشتباه خودش و ستایش از صحت حضور متصدی حضور و غیاب، اقرار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Counsel further contended that on the affidavit evidence the debtor has an arguable claim that the solicitors were negligent in two respects.
[ترجمه گوگل]وکیل همچنین ادعا کرد که بر اساس مدارک استشهادی، بدهکار ادعای قابل بحثی دارد مبنی بر اینکه وکلا از دو جنبه سهل انگاری کرده اند
[ترجمه ترگمان]مشاور علاوه بر این ادعا کرد که در شهادت کتبی، بدهکار دارای یک ادعای قابل بحث است که وکلا در عرض دو مورد مسامحه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In an affidavit, Barr said the shredded papers were merely copies of copies and that no original documents had been destroyed.
[ترجمه گوگل]بار در یک سوگندنامه گفت که اوراق خرد شده صرفاً کپی کپی بوده و هیچ سند اصلی از بین نرفته است
[ترجمه ترگمان]در یک گزارش، بار گفت که کاغذهای خرد شده صرفا نسخه هایی از نسخه های بودند و هیچ سند اصلی از بین نرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is also substantial affidavit evidence filed by the local authority setting out their concerns and the reasons for them.
[ترجمه گوگل]همچنین شواهد سوگندنامه ای قابل توجهی وجود دارد که توسط مقامات محلی ارائه شده است که نگرانی های آنها و دلایل آنها را بیان می کند
[ترجمه ترگمان]مدارک و مدارک مربوط به مقامات محلی وجود دارد که نگرانی های خود و دلایل آن ها را مشخص می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. According to a probable cause affidavit, Tarver and his girlfriend began to fight over money.
[ترجمه گوگل]طبق یک دلیل احتمالی، تارور و دوست دخترش بر سر پول با هم دعوا کردند
[ترجمه ترگمان]با توجه به دلایل احتمالی، Tarver و دوست دخترش شروع به مبارزه با پول کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Furthermore, there was no affidavit explaining their absence.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، هیچ سوگندنامه ای برای توضیح غیبت آنها وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، هیچ مدرکی برای توضیح عدم حضور آن ها وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A 200-page affidavit filed in court makes clear the alleged espionage ring extended beyond the three defendants.
[ترجمه گوگل]یک سوگندنامه 200 صفحه ای که در دادگاه ثبت شده است نشان می دهد که حلقه جاسوسی ادعایی فراتر از سه متهم است
[ترجمه ترگمان]یک مامور ۲۰۰ صفحه ای که در دادگاه بایگانی شد نشان داد که حلقه جاسوسی منتسب به سه متهم دیگر تمدید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The employee's affidavit was already in existence and the copy when first received by the defendants was not privileged.
[ترجمه گوگل]سوگندنامه کارمند قبلاً موجود بود و کپی اولین بار توسط متهمان دریافت نشد
[ترجمه ترگمان]مدارک و مدارک کارمند در حال حاضر در حال حاضر و کپی است که اولین بار توسط متهمان دریافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The plaintiff's solicitor will have to go on affidavit about that, which is not an easy matter.
[ترجمه گوگل]وکیل شاکی باید در این مورد استشهاد کند که کار آسانی نیست
[ترجمه ترگمان]وکیل شاکی باید در مورد آن ادامه دهد، که موضوع ساده ای نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. David Kaczynski said in a sworn affidavit.
[ترجمه گوگل]دیوید کاچینسکی در یک سوگندنامه گفت
[ترجمه ترگمان]دیوید Kaczynski در یک قسم یاد شده گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شهادت نامه (اسم)
acknowledgment, affidavit, certificate

استشهاد (اسم)
affidavit

گواهی نامه (اسم)
affidavit, certificate, testimonial, credential, diploma

سوگندنامه (اسم)
affidavit, oath

تخصصی

[حسابداری] قسم نامه
[حقوق] سوگند نامه، شهادت نامه

انگلیسی به انگلیسی

• written statement made under oath, sworn statement
an affidavit is a written statement which you swear is true and which may be used as evidence in a court of law.

پیشنهاد کاربران

شهادتنامه
شهادت نامه
گواهی نامه
سوگندنامه
اظهار
اعتراف
شهادت نامه، سوگندنامه
اظهارنامه

بپرس