پیشنهاد‌های میرزایی (١,٤٨٢)

بازدید
١,٨٨٦
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لانگمن دیکشنری : ۱ _ تراس ، بالکن Piece of floor that sticks out from an upstairs wall ۲ _ لژ بالا ( جایگاه های طبقه بالای تئاتر ) Upstairs seats i ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

لانگمن دیکشنری : تراز بازرگانی The difference in value between a country's imports and exports

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : اسم : طعمه e. g. Wait until the fish takes the bait فعل : ۱ _ طعمه گذاشتن / قرار دادن def : put bait on a hook , etc ۲ _ عصبانی کرد ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

لانگمن دیکشنری : ۱ _ پلیس قضایی ( در دادگاه ) law officer in a court ۲ _ مدیر مزرعه farm manager

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Definitions 🔶 To secure the release of an arrested person by providing bail money با قید ضمانت یا وثیقه کسی را آزاد کردن To remove water from a boa ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

وضعیت بسیار ناخوشایند؛ به ویژه زمانی که گسترده باشد 🛑 اگر بخواهیم ترجمش کنیم میتونیم اینطوری بگیم 👇 چه عذابی / چه عذابیه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اسامی ملکی ⭕️ در زبان انگلیسی برای نشان دادن اینکه یک فرد دارای مالکیت چیزی است ، به اسم یک آپاستروف ( ' ) اضافه کنید و چنانچه اسم ما مفرد بود فقط یک ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

💢 𝐒𝐮𝐛𝐣𝐞𝐜𝐭 𝐏𝐫𝐨𝐧𝐨𝐮𝐧𝐬 = ضمایر فاعلی I _ you _ he _ she _ it _ you _ we _ they 💢 𝐎𝐛𝐣𝐞𝐜𝐭 𝐏𝐫𝐨𝐧𝐨𝐮𝐧𝐬 = ضمایر مفعولی me _ you _ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

💢 𝐒𝐮𝐛𝐣𝐞𝐜𝐭 𝐏𝐫𝐨𝐧𝐨𝐮𝐧𝐬 = ضمایر فاعلی I _ you _ he _ she _ it _ you _ we _ they 💢 𝐎𝐛𝐣𝐞𝐜𝐭 𝐏𝐫𝐨𝐧𝐨𝐮𝐧𝐬 = ضمایر مفعولی me _ you _ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

💢 𝐒𝐮𝐛𝐣𝐞𝐜𝐭 𝐏𝐫𝐨𝐧𝐨𝐮𝐧𝐬 = ضمایر فاعلی I _ you _ he _ she _ it _ you _ we _ they 💢 𝐎𝐛𝐣𝐞𝐜𝐭 𝐏𝐫𝐨𝐧𝐨𝐮𝐧𝐬 = ضمایر مفعولی me _ you _ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

💢 𝐒𝐮𝐛𝐣𝐞𝐜𝐭 𝐏𝐫𝐨𝐧𝐨𝐮𝐧𝐬 = ضمایر فاعلی I _ you _ he _ she _ it _ you _ we _ they 💢 𝐎𝐛𝐣𝐞𝐜𝐭 𝐏𝐫𝐨𝐧𝐨𝐮𝐧𝐬 = ضمایر مفعولی me _ you _ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

💢 𝐒𝐮𝐛𝐣𝐞𝐜𝐭 𝐏𝐫𝐨𝐧𝐨𝐮𝐧𝐬 = ضمایر فاعلی I _ you _ he _ she _ it _ you _ we _ they 💢 𝐎𝐛𝐣𝐞𝐜𝐭 𝐏𝐫𝐨𝐧𝐨𝐮𝐧𝐬 = ضمایر مفعولی me _ you _ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

💢 𝐒𝐮𝐛𝐣𝐞𝐜𝐭 𝐏𝐫𝐨𝐧𝐨𝐮𝐧𝐬 = ضمایر فاعلی I _ you _ he _ she _ it _ you _ we _ they 💢 𝐎𝐛𝐣𝐞𝐜𝐭 𝐏𝐫𝐨𝐧𝐨𝐮𝐧𝐬 = ضمایر مفعولی me _ you _ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

💢 𝐒𝐮𝐛𝐣𝐞𝐜𝐭 𝐏𝐫𝐨𝐧𝐨𝐮𝐧𝐬 = ضمایر فاعلی I _ you _ he _ she _ it _ you _ we _ they 💢 𝐎𝐛𝐣𝐞𝐜𝐭 𝐏𝐫𝐨𝐧𝐨𝐮𝐧𝐬 = ضمایر مفعولی me _ you _ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

💢 𝐒𝐮𝐛𝐣𝐞𝐜𝐭 𝐏𝐫𝐨𝐧𝐨𝐮𝐧𝐬 = ضمایر فاعلی I _ you _ he _ she _ it _ you _ we _ they 💢 𝐎𝐛𝐣𝐞𝐜𝐭 𝐏𝐫𝐨𝐧𝐨𝐮𝐧𝐬 = ضمایر مفعولی me _ you _ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آس و پاسم _ بی پولم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Down in front of the TV از جلو تلویزیون بیا پایین از جلو تلویزیون برو کنار

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

𝗡𝗼𝘁𝗲 must have = must've = musta

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

𝗡𝗼𝘁𝗲 must have = must've = musta

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

𝗡𝗼𝘁𝗲 must have = must've = musta

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

That's dangerous , though به هر حال / در هر صورت اون خطرناکه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Mind your legs and your posture وضعیت بدن و پاهایت را مورد ملاحظه قرار بده / رعایت کن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

سرسری ، بی دقت ، بی فکر ، آبکی ، نازک 𝗔𝗱𝗷𝗲𝗰𝘁𝗶𝘃𝗲 ( comparative wishy - washier or more wishy - washy, superlative wishy - washiest or most wi ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

متضاد 𝙵𝚘𝚛 𝚎𝚡𝚊𝚖𝚙𝚕𝚎 antonym _ synonym beautiful - ugly good - bad big - little happy - sad big - small large - small boring - i ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

NOTE: American English = in the hospital British English = in hospital

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

The internet sucks اینترنت افتضاحه / مضخرفه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

🖇 تفاوت 𝐬𝐞𝐞 و 𝐥𝐨𝐨𝐤 𝐚𝐭 و 𝐰𝐚𝐭𝐜𝐡 🔍 دیدن ( see ) اتفاق می افتد چون چشم ها باز هستن ؛ see کردن یک امر فیزیکی است و یک واکنش، نه یک اقدام ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

🖇 تفاوت 𝐬𝐞𝐞 و 𝐥𝐨𝐨𝐤 𝐚𝐭 و 𝐰𝐚𝐭𝐜𝐡 🔍 دیدن ( see ) اتفاق می افتد چون چشم ها باز هستن ؛ see کردن یک امر فیزیکی است و یک واکنش، نه یک اقدام ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

🖇 تفاوت 𝐬𝐞𝐞 و 𝐥𝐨𝐨𝐤 𝐚𝐭 و 𝐰𝐚𝐭𝐜𝐡 🔍 دیدن ( see ) اتفاق می افتد چون چشم ها باز هستن ؛ see کردن یک امر فیزیکی است و یک واکنش، نه یک اقدام ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

فرق 𝗵𝗲𝗮𝗿 و 𝗹𝗶𝘀𝘁𝗲𝗻 𝘁𝗼 📢 به این دو مثال توجه کنید : A ) I'm in my apartment. I'm trying to study I hear music from the next apartment. The ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

فرق 𝗵𝗲𝗮𝗿 و 𝗹𝗶𝘀𝘁𝗲𝗻 𝘁𝗼 📢 به این دو مثال توجه کنید : A ) I'm in my apartment. I'm trying to study I hear music from the next apartment. The ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

فرق 𝗵𝗲𝗮𝗿 و 𝗹𝗶𝘀𝘁𝗲𝗻 𝘁𝗼 📢 به این دو مثال توجه کنید : . A ) I'm in my apartment. I'm trying to study I hear music from the next apartment. T ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

۱ _ مشورت ، مشاوره ۲ _ مشورت دادن ، مشاوره دادن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : نی انبان ( نوعی ابزار موسیقی ) Musical instrument with pipes and a bag of air

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

لانگمن دیکشنری : زن ولگرد Definition : derog woman who lives in the streets, carrying all her possession in bags

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

لانگمن دیکشنری : گیج کردن ، گمراه کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

گیج کننده ، گمراه کننده A baffling question

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٩

لانگمن دیکشنری : بدگویی کردن speak badly of ❌ از مدیران آبادیس درخواست دارم تا معنای گذاشته شده برای این واژه ( بدمینتون ) را حذف کنند با تشکر 🙏

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فقیر _ کمبود _ ندار _ محتاج 𝚊𝚍𝚓 Synonyms : poor _ lacking Antonyms : well off _ rich Example : The school is rather badly off for equipment 𝐛𝐚𝐝 ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : ۱ _ گورکن Black and white night animal that lives in holes in the ground e. g. It was through him that Mr Jackson became�hooked�on ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : نشان ، آرم Something worn to show one's rank , membership etc

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

Keep your voice down صداتو بیار پایین

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

pig = خوک pork = گوشت خوک ، رابطه جنسی داشتن bacon = گوشت خوک دودی نمک زده ham = گوشت ران خوک

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

pig = خوک pork = گوشت خوک ، رابطه جنسی داشتن bacon = گوشت خوک دودی نمک زده ham = گوشت ران خوک

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

pig = خوک pork = گوشت خوک ، رابطه جنسی داشتن bacon = گوشت خوک دودی نمک زده ham = گوشت ران خوک

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

pig = خوک pork = گوشت خوک ، رابطه جنسی داشتن bacon = گوشت خوک دودی نمک زده ham = گوشت ران خوک

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

۱ _ مسیر رفته را برگشتن go back over the same path e. g. We had to backtrack about a mile ۲ _ تجدید نظر کردن ، عقب نشینی کردن backpedal e. g. The pre ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

شنای کرال پشت . n شنای کرال پشت زدن . v

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

لانگمن دیکشنری : ۱ _ پشت صحنه ( تئاتر ) behind a theater stage ۲ _ در خفا ، خصوصی in private

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

backstage