baptism

/ˈbæpˌtɪzəm//ˈbæptˌɪzəm/

معنی: غسل تعمید، تعمید، ایین غسل تعمید و نامگذاری
معانی دیگر: هر مشقت یا تجربه ای که منزه کننده یا آزماینده است، (مسیحیت) غسل تعمید (که به نوزادان و تازه مسیحیان داده می شود)، آیین غسل تعمید و نامگذاری کودک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: baptismal (adj.), baptismally (adv.)
(1) تعریف: a Christian rite in which an applicant for membership to the church is sprinkled with or immersed in water, signifying purification.

(2) تعریف: any similar ceremony used to initiate or admit to membership.

جمله های نمونه

1. the ritual of baptism
(برگزاری) مراسم غسل تعمید

2. during the first few weeks, the new president had his baptism
رئیس جمهور جدید در هفته های اول با امتحانات سختی رو برو شد.

3. The Christian ceremony of baptism is a symbolic act.
[ترجمه گوگل]مراسم تعمید مسیحی یک عمل نمادین است
[ترجمه ترگمان]مراسم تعمید مسیحیت یک عمل سمبلیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Baptism is one of the sacraments in the Christian Church.
[ترجمه مهدی صباغ] غسل تعمید یکی از آیین های مذهبی در کلیسای مسیحی است.
|
[ترجمه گوگل]غسل تعمید یکی از مقدسات کلیسای مسیحی است
[ترجمه ترگمان]Baptism یکی از آیینه ای مقدس کلیسای مسیحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That was my baptism into weather wisdom.
[ترجمه گوگل]این غسل تعمید من به حکمت آب و هوا بود
[ترجمه ترگمان]این غسل تعمید من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All the family attended the baptism of the first grandchild.
[ترجمه گوگل]همه خانواده در مراسم غسل تعمید اولین نوه شرکت کردند
[ترجمه ترگمان]همه خانواده در مراسم غسل تعمید اولین نوه خود شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My baptism of fire had been with Leon Brittan who was Chief Secretary until the 1983 general election.
[ترجمه گوگل]غسل تعمید من با لئون بریتان بود که تا انتخابات عمومی 1983 وزیر ارشد بود
[ترجمه ترگمان]غسل تعمید من با لئون Brittan بود که تا زمان انتخابات عمومی ۱۹۸۳ وزیر اعلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Yet, in so far as it constituted his baptism as a politician, it is crucial to an understanding of his political career.
[ترجمه گوگل]با این حال، تا آنجا که غسل ​​تعمید او به عنوان یک سیاستمدار را تشکیل می داد، برای درک حرفه سیاسی او بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]با این حال، تا آنجا که به عنوان یک سیاست مدار تعمید دهنده خود را به عنوان یک سیاست مدار انجام می دهد، درک از حرفه سیاسی او بسیار مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He prepares couples for marriage, and children for baptism and communion.
[ترجمه گوگل]او زوج ها را برای ازدواج و فرزندان را برای غسل تعمید و عشاق آماده می کند
[ترجمه ترگمان]او زوج ها را برای ازدواج آماده می کند، و کودکان برای غسل تعمید و مراسم عشا ربانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An as-yet-unproven system called J-STARS, getting its baptism of fire in the Gulf, illustrates the point.
[ترجمه گوگل]یک سیستم هنوز اثبات نشده به نام J-STARS که غسل ​​تعمید آتش خود را در خلیج دریافت می کند، این نکته را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]یک سیستم به عنوان یک سیستم اثبات نشده به نام J - ستاره ها که غسل تعمید خود را در خلیج فارس دریافت می کند نشان دهنده این نکته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Baptism played a prominent role in Mithraic rites.
[ترجمه گوگل]غسل تعمید نقش برجسته ای در آیین های میترایی داشت
[ترجمه ترگمان]Baptism نقش مهمی در مناسک Mithraic ایفا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She had also come through a baptism in front of Britain's most demanding audience.
[ترجمه گوگل]او همچنین از طریق یک غسل تعمید در مقابل خواستارترین مخاطبان بریتانیایی آمده بود
[ترجمه ترگمان]او همچنین مراسم غسل تعمید را در مقابل most حضار بریتانیا انجام داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The leaders accepted baptism for themselves and their people, and promised to hold their lands as vassals of the Frankish king.
[ترجمه گوگل]رهبران غسل تعمید را برای خود و مردم خود پذیرفتند و قول دادند که سرزمین های خود را به عنوان دست نشاندگان پادشاه فرانک نگه دارند
[ترجمه ترگمان]این رهبران تعمید را برای خود و مردم خود پذیرفتند و قول دادند که اراضی خود را به عنوان vassals پادشاه فرانسه در نظر بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She repeated the request about the baptism and reminded me of my promise to baptise her baby.
[ترجمه گوگل]او درخواست در مورد غسل تعمید را تکرار کرد و قول من را برای غسل تعمید نوزادش به من یادآوری کرد
[ترجمه ترگمان]تقاضای غسل تعمید را تکرار کرد و به من قول داد که بچه خود را غسل تعمید بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. After his baptism, Martin advanced to the battle-field as a conscientious objector.
[ترجمه گوگل]پس از غسل تعمید، مارتین به عنوان یک مخالف وجدان به میدان جنگ پیش رفت
[ترجمه ترگمان]پس از غسل تعمید مارتین به میدان نبرد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غسل تعمید (اسم)
baptism

تعمید (اسم)
baptism, baptistery, baptistry

ایین غسل تعمید و نامگذاری (اسم)
baptism

انگلیسی به انگلیسی

• ceremonial immersion into water, initiatory rite of the christian church; purification by submergence
a baptism is a christian ceremony in which a person is baptized.

پیشنهاد کاربران

غسل تعمید یا بپتیسم ( به انگلیسی: Baptism ) یک آیین تطهیریِ دینی برای کسب بخشش از گناهان و زندگی دوباره است که در مذاهب گوناگونی مانند مسیحیت و آیین سیک ها رواج دارد و ریشهٔ آن آیین های طهارت یهودی است.
...
[مشاهده متن کامل]

امروزه غسل تعمید را با مسیحیت می شناسند، زیرا آیین غسل تعمید، نماد منزّه شدن از گناه، و پیوند فرد مؤمن با مسیحِ در حال مرگ، مسیحِ به خاک سپرده شده، و رستاخیز مسیح است. غسل تعمید در مسیحیت برگرفته از غسل تعمید داده شدنِ مسیح توسط یحیی تعمیددهنده در رود اردن است.
غسل تعمید می تواند در آب های جاری، مانند رودخانه ها یا دریا یا چشمه ها، اعمال شود. تعمیددهنده، کسی که خود قبلاً با آب مقدس غسل تعمید داده شده، به نام عیسی مسیح این کار را انجام می دهد، و کسی که غسل تعمید داده می شود باید به طور کامل در آب قرار بگیرد و سر و صورت او به سمت پایین خم شده باشد.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : baptize
✅️ اسم ( noun ) : baptism / baptistery / baptistry / baptizer
✅️ صفت ( adjective ) : baptismal
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس