contextualize

انگلیسی به انگلیسی

• put a word or a phrase in context; place an idea or activity within an appropriate context (also contextualise)

پیشنهاد کاربران

زمینه سازی کردن
بسترسازی کردن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : contextualize
✅️ اسم ( noun ) : context / contextualization
✅️ صفت ( adjective ) : contextual
✅️ قید ( adverb ) : contextually
زمینه چینی
دربارۀ معنا و مفهوم چیزی حرف زدن، مفهوم چیزی را توضیح دادن.
در بستر/زمینه ای تبیین کردن
بسترسازی
هویت بخشیدن ( رشته مدیریت )
در بستر تاریخی/مادی/انضمامی قرار دادن
زمینه سازی کردن،
زمینه سازی کردن
هویت بخشیدن، معنا بخشیدن
درون بافت قرار دادن، در بافت آوردن
زمینه یابی
بافت انگاری کردن، زمینه ای ساختن، در متن قرار دادن، در بافت قرار دادن، با توجه به بافت مفهوم سازی کردن، با توجه به زمینه فرمول بندی کردن
بافت_مفهوم سازی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

سوال های مرتبط