پیشنهادهای میرزایی (١,٤٨٢)
benefactor : نیکوکار ( مرد ) benefactress : نیکوکار ( زن )
۱ _ ( در بوکس ) وارد کردن مشت بصورت غیر قانونی به زیر کمر حریف ۲ _ ( اصطلاح ) ناعادلانه ، نامردی ، بی انصافی
اصطبل ، طویله ، آخور
داری بی عقلم می کنی داری مغزمو میخوری داری دیوانم میکنی
تقصیر ، کوتاهی ، خطا ، عیب ، نقص ، اشتباه It's your fault we're late تقصیر شماست که دیر رسیدیم His greatest fault is that he talks too much بزرگترین ...
بازخوانی ، تصحیح
مانع ، سد ، راهبند ، برچین ، حائل ، حصار ⭕️ دوستان دقت کنید که این واژه فقط به موانع فیزیکی اطلاق نمیشه ! برای درک بهتر به مثال زیر نگاه کنید 👇 My f ...
اسم : شکم درد Stomachache فعل : نق نق کردن ، غر زدن Complain repeatedly
🛑 این سه تا واژه رو با هم اشتباه نگیرید ⭕️ bellow : shout in a deep voice عربده کشیدن ، غرش کردن ، نعره کشیدن ⭕️ bellows : ۱ _ وسیله ای با کیسه هو ...
🛑 این سه تا واژه رو با هم اشتباه نگیرید ⭕️ bellow : shout in a deep voice عربده کشیدن ، غرش کردن ، نعره کشیدن ⭕️ bellows : ۱ _ وسیله ای با کیسه هو ...
🛑 این سه تا واژه رو با هم اشتباه نگیرید ⭕️ bellow : shout in a deep voice عربده کشیدن ، غرش کردن ، نعره کشیدن ⭕️ bellows : ۱ _ وسیله ای با کیسه هو ...
این واژه هم اسم و هم صفت است ۱ _ متخاصم ( کشوری که در جنگ است ) Country that is at war ۲ _ جنگ طلب Person who is ready to fight
بی / کم اهمیت نشان دادن ، کوچک شمردن Cause to seem unimportant e. g. Don't belittle your efforts
لانگمن دیکشنری : ۱ _ آروغ ، آروغ زدن Pass gas up from stomach ۲ _ خارج کردن ( مقدار زیادی دود ؛ مثل دود سیگار و . . . ) Send out ( large amounts of ...
عقب راندن Our army drove the enemy back
⭕️ 𝘾𝙖𝙧𝙙𝙞𝙣𝙖𝙡 𝙣𝙪𝙢𝙗𝙚𝙧𝙨 = اعداد اصلی / اساسی One _ two _ three _ four _ five ⭕️ 𝙊𝙧𝙙𝙞𝙣𝙖𝙡 𝙣𝙪𝙢𝙗𝙚𝙧𝙨 = اعداد ترتیبی first _ secon ...
⭕️ 𝘾𝙖𝙧𝙙𝙞𝙣𝙖𝙡 𝙣𝙪𝙢𝙗𝙚𝙧𝙨 = اعداد اصلی / اساسی One _ two _ three _ four _ five ⭕️ 𝙊𝙧𝙙𝙞𝙣𝙖𝙡 𝙣𝙪𝙢𝙗𝙚𝙧𝙨 = اعداد ترتیبی first _ secon ...
⭕️ 𝘾𝙖𝙧𝙙𝙞𝙣𝙖𝙡 𝙣𝙪𝙢𝙗𝙚𝙧𝙨 = اعداد اصلی / اساسی One _ two _ three _ four _ five ⭕️ 𝙊𝙧𝙙𝙞𝙣𝙖𝙡 𝙣𝙪𝙢𝙗𝙚𝙧𝙨 = اعداد ترتیبی first _ secon ...
⭕️ 𝘾𝙖𝙧𝙙𝙞𝙣𝙖𝙡 𝙣𝙪𝙢𝙗𝙚𝙧𝙨 = اعداد اصلی / اساسی One _ two _ three _ four _ five ⭕️ 𝙊𝙧𝙙𝙞𝙣𝙖𝙡 𝙣𝙪𝙢𝙗𝙚𝙧𝙨 = اعداد ترتیبی first _ secon ...
⭕️ 𝘾𝙖𝙧𝙙𝙞𝙣𝙖𝙡 𝙣𝙪𝙢𝙗𝙚𝙧𝙨 = اعداد اصلی / اساسی One _ two _ three _ four _ five ⭕️ 𝙊𝙧𝙙𝙞𝙣𝙖𝙡 𝙣𝙪𝙢𝙗𝙚𝙧𝙨 = اعداد ترتیبی first _ secon ...
نگاه کردن ، دیدن ، نظاره کردن See
لانگمن دیکشنری : سر زدن ، گردن زدن Cut off the head of somebody e. g. Mary, Queen of Scots, was beheaded for plotting against Queen Elizabeth
لانگمن دیکشنری : ۱ _ مجذوب کردن ، اغفال کردن Charm ۲ _ گول زدن Deceive ; cheat
حسرت کسی یا چیزی را خوردن غبطه خوردن
اول ، اولاً ، اول از همه
سریالی ، زنجیره ای There are serial killers who dress as clowns قاتل های سریالی ای وجود دارن که مثل دلقک ها لباس میپوشن
شگفت انگیز ، شگفت آور
بیسبال ) ضربه چهار پایه ، گل زدن ( اصطلاحا ) بخشی از سفری که به خانه ختم می شود The portion of a journey that ends at home ( اصطلاحا ) موفقیت؛ به و ...
نوبالغ به افراد بین ۹ تا ۱۲ سال گفته میشود
کندو ( زنبور عسل ) همچنین بهش hive میگویند
گوشتالو Big and strong
لانگمن دیکشنری : ۱ _ گوشت گاو ۲ _ نق زدن ، اعتراض کردن
It's your bedtime وقت خوابته !
💢 Indefinite pronouns = ضمایر مبهم یا نامعلوم anybody _ everybody _ nobody _ somebody anyone _ everyone _ no one _ someone anything _ everythin ...
نوازش کردن یا دست زدن به کسی ( معمولاً به شیوه ای نامناسب ) This old man needs a touch up این پیره نیاز به یه نوازش داره ( اینجا منظور از نوازش کردن ...
دوستان شکل صحیح این واژه overwhelming است ✅
بدنه تخت ، چهارچوب تخت Main framework of a bed
لانگمن دیکشنری : زمین گیر Too ill or old to get out of bed
لانگمن دیکشنری : وضعیت مسرت بخش Happy comfortable state
لانگمن دیکشنری : ۱ _ هم تختی ، هم خواب Person who shares a bed ۲ _ همراه نزدیک ، یار نزدیک ، شریک Close companion ; partner
لانگمن دیکشنری : وسایل خواب ، وسایل رختخواب یا تختخواب
اتراق کردن
رقیب ، حریف opponent
You're very up to date تو خیلی بروز هستی
🧷 تفاوت 𝗴𝗶𝘃𝗲 𝗶𝗻 و 𝗴𝗶𝘃𝗲 𝘂𝗽 عبارت give up به این معنی است که قبول کرده اید کاری را انجام نمی دهید و از تلاش دست می کشید. give in به این مع ...
لانگمن دیکشنری : اسم : ۱ _ رختخواب ، تختخواب Piece of furniture to sleep on ۲ _ بستر ، ته Bottom or base : bed of a river ۳ _ ( باغچه ، محل رویش ) ب ...
با انگشت یا اشاره صدا زدن Call with a movement of the finger
لانگمن دیکشنری : خجسته Showing joy and peace : a beatific smile
🖇 تفاوت 𝗿𝗲𝗺𝗲𝗺𝗯𝗲𝗿 و 𝗿𝗲𝗺𝗶𝗻𝗱 📍 remember : بخاطر آوردن ، بخاطر سپردن ، یاد کردن توضیح : اگر کسی یا چیزی را به یاد بیاوریم، آن شخص یا چیزی ...