پیشنهادهای میرزایی (١,٤٨٢)
electronic mail = e - mail
Gross national product = GNP
her = 'er
۱ _ گروه ( موسیقی ) ۲ _ بند ، نوار ، کِش ۳ _ با هم یکی شدن ، جفت شدن band together
band aid = چسب زخم bandage = بانداژ ، باندپیچی کردن
band aid = چسب زخم bandage = بانداژ ، باندپیچی کردن
جر و بحث کردن
( در مسافر خانه ها کاربرد دارد ) B & B means Bed and Breakfast
لانگمن دیکشنری : دسر موز بستنی
ممنوع کردن ، تحریم کردن
لانگمن دیکشنری : ۱ _ ملایم Soft and warm air ۲ _ احمقانه ، دیوانه ، نامعقول Foolish , crazy , irrational e. g. 𝗵𝗲 𝗶𝘀 𝗻𝗼𝘄 𝗹𝗶𝗸𝗲𝗹𝘆 𝘁𝗼 𝗳 ...
⭕️ واژه lessen ( کاهش دادن ، به حداقل رساندن ) را با واژه lesson ( کلاس ، درس دادن ) اشتباه نگیرید !
⭕️ واژه lessen ( کاهش دادن ، به حداقل رساندن ) را با واژه lesson ( کلاس ، درس دادن ) اشتباه نگیرید !
لانگمن دیکشنری : ( روغن ) بَلسان Oily liquid used to lesson pain
⭕️🅥🅔🅡🅑 contextualize = زمینه سازی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 context = بافت contextualization = زمینه سازی ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 context = بافتی contextual ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 contextualize = زمینه سازی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 context = بافت contextualization = زمینه سازی ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 context = بافتی contextual ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 contextualize = زمینه سازی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 context = بافت contextualization = زمینه سازی ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 context = بافتی contextual ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 contextualize = زمینه سازی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 context = بافت contextualization = زمینه سازی ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 context = بافتی contextual ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 contextualize = زمینه سازی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 context = بافت contextualization = زمینه سازی ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 context = بافتی contextual ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 contextualize = زمینه سازی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 context = بافت contextualization = زمینه سازی ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 context = بافتی contextual ...
indices = indexes
موقعیت یابی کردن تعیین کردن مستقر کردن / شدن
شاخص قیمت مصرف کننده The consumer price index shows changes in the prices of products over time
معانی کتاب Inside Reading : ۱ _ متمایز کردن ، تفاوت قائل شدن To creat a difference e. g. Universities differentiate between sports for men and sport ...
۱ _ زمین بازی ( بیسبال ) ۲ _ تقریبی ، تخمینی
Ball of wax = قضیه What's the whole ball of wax کل قضیه چیه ؟
Ball of wax = قضیه What's the whole ball of wax کل قضیه چیه ؟
لانگمن دیکشنری : پرتاب شناسی Definition : science of the movement of objects , such as bullets fired from a gun
لانگمن دیکشنری : موشک بالستیک Example : Iranian ballistic missiles are the best in the Middle East موشک های بالستیک ایرانی در خاورمیانه بهترین هستند
۱ _ بازی توپی Basketball, cricket, and football are three kinds of ball game ۲ _ شرایط ، موقعیت state of affairs
لانگمن دیکشنری : ۱ _ منظومه Poem that tells a story ۲ _ آهنگ محبوب عاشقانه Popular love song
مرطوب کننده
دهان شو ، شوینده دهان
دو تا معنا داره : ۱ _ مارکو پولو ( مسافر معروف ) ۲ _ بازی مارکو پولو این بازی معمولا در یک استخر انجام میشود یا در اطراف استخر . در بازی مارکوپولو ی ...
I should put in more time من باید زمان بیشتری رو صرف کنم / بگذرونم Put in " a " or " some " in front of each one در جلوی هر یک ، a یا some قرار دهید ...
Vacation is on تعطیلات برقراره / در جریانه / شروع شد
از اول ، از ابتدا All right , let's start from the top خیله خب ، بیاید از اول شروع کنیم
❗️ تفاوت comparison و contrast Comparison focuses on similarities but Contrast focuses on differences لطفاً برای درک بهتر تفاوتشان به متن زیر دقت کنی ...
❗️ تفاوت comparison و contrast Comparison focuses on similarities but Contrast focuses on differences لطفاً برای درک بهتر تفاوتشان به متن زیر دقت کنی ...
و غیره ⏺ این حرف هم چسبیده و هم جدا از هم نوشته میشود etc is abbreviation for ❇️ etcetera ❇️ et cetera Example : I like play ping pong , basketball , ...
و غیره ⏺ این حرف هم چسبیده و هم جدا از هم نوشته میشود etc is abbreviation for ❇️ etcetera ❇️ et cetera Example : I like play ping pong , basketball , ...
و غیره ⏺ این حرف هم چسبیده و هم جدا از هم نوشته میشود etc is abbreviation for ❇️ etcetera ❇️ et cetera Example : I like play ping pong , basketball , ...
ثبات گر ، متعادل کننده ، تثبیت کننده Definition : Any person or thing that brings stability ⭕️ به اون دو تا میله ای که به بعضی دوچرخه ها وصل میکنن تا ...
ثبات گر ، متعادل کننده ، تثبیت کننده Definition : Any person or thing that brings stability ⭕️ به اون دو تا میله ای که به بعضی دوچرخه ها وصل میکنن تا ...
ثبات گر ، متعادل کننده ، تثبیت کننده Definition : Any person or thing that brings stability ⭕️ به اون دو تا میله ای که به بعضی دوچرخه ها وصل میکنن تا ...
ثبات گر ، متعادل کننده ، تثبیت کننده Definition : Any person or thing that brings stability ⭕️ به اون دو تا میله ای که به بعضی دوچرخه ها وصل میکنن تا ...
They really didn't mean to آنها واقعا منظوری نداشتن
زمان محدود ، محدودیت زمانی ، فشار زمانی Pressed for time means you don't have time to e. g. eat breakfast in a restaurant
لانگمن دیکشنری : ۱ _ کچل With no hair on the head ۲ _ ساده Plain