پیشنهادهای میرزایی (١,٤٨٢)
آبی روشن ، آبی آسمانی ، نیلگون bright blue
بله ، چشم Ayeeeee sir بلهههه قربان
عقیده خودخواهانه برای عمل کسی داشتن Have a selfish reason for one's actions
تبر Tool for cutting down trees
لانگمن دیکشنری : ۱_ دست و پا چلفتی ۲_ بی مهارت ۳_ ناخوشایند ۴_ خجالت آور ۵ _ ناجور ، غیر استادانه
لانگمن دیکشنری : احترامی که از روی ترس باشد Respect mixed with fear
سرزنش کردن ، محکوم کردن ، نپذیرفتن to disapprove, to put down, to denounce
رعایت کردن ، موافقت کردن ، تبعیت کردن
لانگمن دیکشنری : بیدار ، بیدار شدن ، آگاه شدن
لانگمن دیکشنری : مثل یک عمو ( مهربان ) Like an uncle
لانگمن دیکشنری : علنی
( بسیار ) مشتاق Extremely enthusiastic
لانگمن دیکشنری : ۱ _ جلوگیری کردن ، پیشگیری کردن Prevent ۲ _ چشم ها را فرو بستن ، رو برگرداندن Turn away one's eyes
لانگمن دیکشنری : تنفر ، بیزاری
مخالف ، بیزار Not liking
لانگمن دیکشنری: ۱ _ خیابان وسیع ، خیابان پهن Wide road esp between two rows of trees ۲ _ راه کلیدی Way to a result
لانگمن دیکشنری : انتقام گرفتن
لانگمن دیکشنری : حریص
حرص ، طمع ( مخصوصا برای ثروت )
۱_ سود ، فایده ۲_ سود جستن ، سودمند بودن
لانگمن دیکشنری : ۱ _ کمک کننده helper ۲_ پشتیبان foreign soldier in the service of a country at war ۳ _ کمکی auxiliary verb
لانگمن دیکشنری : کالبد شکافی
autonomous = خود مختار ، خود گردان autonomy = خود مختاری ، خود گردانی ، استقلال autonomously = بصورت خودگردان ، بصورت خودمختار
autonomous = خود مختار ، خود گردان autonomy = خود مختاری ، خود گردانی ، استقلال autonomously = بصورت خودگردان ، بصورت خودمختار
autonomous = خود مختار ، خود گردان autonomy = خود مختاری ، خود گردانی ، استقلال autonomously = بصورت خودگردان ، بصورت خودمختار
۱ _ ماشین خودکار Thing or machine that works by itself ۲ _ انسان بی اراده Person who acts without thought or feeling
خودکاری ، اتوماتیکی
خودکار ، اتوماتیک New cars perform automatic ماشین های جدید خودکار کار میکنند
اتوماتیک کردن بطور خود کار در آوردن
حاکم مطلق
لانگمن دیکشنری : زندگینامه خویش
اختیار دادن ، اجازه دادن
۱ _ مضطرب ، نگران ، دلواپس ۲ _ مشتاق
چشنده
لانگمن دیکشنری : مقتدر
لانگمن دیکشنری: دیکتاتور
لانگمن دیکشنری : اصیل ، معتبر ، موثق ، اصل
۱_ سخت hard : an auster life ۲ _ ساده plain
در سایه حمایت The project took place under the auspices of the local church پروژه در سایه حمایت کلیسای بومی انجام شد
لانگمن دیکشنری : حال و هوا Definition : effort or feeling produced by a person or place چقد حال و هوای اینجا بده ! _ آره حال و هوام عوض شد
اگر August با حرف بزرگ بیاد ، اسم است و به معنای آگوست / اوت یا هشتمین سال میلادی است اما اگر august با حرف کوچک بیاد هم صفته و هم فعل ! در جایگاه صف ...
پیشگو ، پیشگویی ، پیشگویی کردن تعریف : ( در روم باستان ) یک مقام مذهبی که نشانه های طبیعی، به ویژه رفتار پرندگان را مشاهده می کرد و آن را به عنوان یک ...
افزایش دادن Definition : to make greater, more numerous, larger, or more intense E. g. She took a second job to augment her income
هنر آزمایی test performance given by a singer , actor , etc
لانگمن دیکشنری : سمعی - بصری شنیداری - دیداری
صدای رادیو ، شنیداری A sound, or a sound signal from radio
تماشاگران ، شنوندگان ، ملاقات رسمی
نگه داشتن، گره زدن ، مجبور کردن , چسبیدن غیر از اینها معانی دیگری نیز دارد . . .
? Any questions so far = تا اینجا سوال نیست ؟
حذف شد ، کنار گذاشته شد ، بی هوش شد My team was knocked out in the simi - finals