backslap

/ˈbæksˌlæp//ˈbæksˌlæp/

معنی: تظاهر بصمیمیت کردن، چاخان کردن
معانی دیگر: تظاهر بصمیمیت کردن، چاخان کردن

جمله های نمونه

1. Scott breaks away from his back-slapping admirers.
[ترجمه گوگل]اسکات از تحسین کنندگانش جدا می شود
[ترجمه ترگمان]اسکات از پشتش جدا می شود و به admirers دست می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. No back-slapping, no nostalgia, no history, no round-ups, no reprints, no celebrating whatsoever.
[ترجمه گوگل]بدون پشت سر گذاشتن، بدون نوستالژی، بدون تاریخ، بدون گردآوری، بدون تجدید چاپ، بدون هیچ جشنی
[ترجمه ترگمان]نه -، نه دل تنگی، نه تاریخ، نه ups، نه reprints، نه جشنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Beer and whisky flowed freely, amid much back-slapping and bonhomie.
[ترجمه گوگل]آبجو و ویسکی آزادانه جریان داشت، در میان سیلی‌های فراوان و خوش‌رویی
[ترجمه ترگمان]آبجو و ویسکی آزادانه در میان back و bonhomie جریان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A genuine initiative, or just another excuse for backslapping and all-star music line-ups?
[ترجمه گوگل]یک ابتکار واقعی، یا فقط بهانه ای دیگر برای بک سیلی زدن و ردیف های موسیقی همه ستاره؟
[ترجمه ترگمان]یک اقدام ابتکاری اصیل، یا فقط یک بهانه دیگر برای backslapping و تمام خطوط موسیقی - ستاره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They were handshaking, backslapping old-style Texas pols.
[ترجمه گوگل]آنها دست می دادند و به قطب های قدیمی تگزاس سیلی می زدند
[ترجمه ترگمان]آن ها دست به دست هم می دادند، به سبک قدیمی تگزاسی مکزیکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His philosophy of pragmatic capitalism and backslapping politics were viciously attacked by members of the Northern black elite.
[ترجمه گوگل]فلسفه سرمایه‌داری عمل‌گرایانه و سیاست‌های سیلی پسندانه او توسط اعضای نخبگان سیاه‌پوست شمالی مورد حمله وحشیانه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]فلسفه او در مورد کاپیتالیسم واقع گرایانه و سیاست backslapping به طور وحشیانه توسط اعضای نخبگان سیاه شمالی مورد حمله قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But backslap someone who isn't a family member or a good friend in Korea, and you'll make them uncomfortable.
[ترجمه گوگل]اما به کسی که در کره یکی از اعضای خانواده یا دوست خوبی نیست سیلی بزنید، و او را ناراحت خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]اما backslap کسی که عضو خانواده و یا دوست خوب در کره نیست، و آن ها را ناراحت خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To explore the stimulative effect of automatic backslap on myoelectric activity of bedridden patients and to evaluate the effect to find out the best plan of automatic backslap.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثر محرک پشت سیلی خودکار بر فعالیت میوالکتریک بیماران بستری و ارزیابی اثر برای یافتن بهترین طرح پشت سیلی خودکار
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثر stimulative of اتوماتیک بر روی فعالیت عضلانی بستری بیماران بستری و ارزیابی تاثیر آن بر یافتن بهترین برنامه of خودکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was a party after the ceremony where much drinking and backslapping went on.
[ترجمه گوگل]بعد از مراسم جشنی برگزار شد که در آن مشروب خواری و سیلی زدن زیاد انجام شد
[ترجمه ترگمان]بعد از مراسم جشن یک مهمانی برگزار شد که مشروب خوردن و نوشیدن زیاد ادامه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تظاهر به صمیمیت کردن (فعل)
backslap

چاخان کردن (فعل)
palaver, backslap, vapor, vapour

انگلیسی به انگلیسی

• affectionate and sincere slap on the back given as to express congratulation or admiration or compliments
display or demonstrate exuberant goodwill; treat a person or one another in an affectionate cheerful complimentary manner

پیشنهاد کاربران

با اشتیاق تأیید یا تبریک گفتن به یک شخص، به ویژه با دست زدن به پشت او

بپرس