backslide

/ˈbæksˌlaɪd//ˈbækslaɪd/

معنی: برگشتن، سیر قهقرایی کردن
معانی دیگر: (به خو یا کار یا عقاید بد) بازگشتن، عدول کردن، پس لغزیدن، (دوباره) به فساد گراییدن، از دین برگشتن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: backslides, backsliding, backslid
مشتقات: backslider (n.)
• : تعریف: to revert to moral wrongdoing or sin.
متضاد: persevere
مشابه: relapse, revert

- Her parents worried that she would backslide into drug addiction.
[ترجمه گوگل] والدین او نگران بودند که او به اعتیاد به مواد مخدر بازگردد
[ترجمه ترگمان] والدینش نگران بودند که او به اعتیاد مواد مخدر وارد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. former addicts should be careful not to backslide
معتادان پیشین باید مواظب باشند که دوباره دچار اعتیاد نشوند.

2. This may help to maintain the gains you've made and to prevent backsliding.
[ترجمه گوگل]این ممکن است به حفظ دستاوردهای شما و جلوگیری از عقب نشینی کمک کند
[ترجمه ترگمان]این کار ممکن است به حفظ دستاوردهای ایجاد شده و جلوگیری از backsliding کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mr. Jack was once active in the church, but he has backslidden.
[ترجمه گوگل]آقای جک زمانی در کلیسا فعال بود، اما او عقب نشینی کرده است
[ترجمه ترگمان]آقای \"جک\" یه زمانی تو کلیسا فعال شده بود ولی اون \"backslidden\" داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's a reformed criminal who may yet backslide.
[ترجمه گوگل]او یک جنایتکار اصلاح شده است که هنوز ممکن است عقب نشینی کند
[ترجمه ترگمان]او یک مجرم reformed است که ممکن است هنوز زنده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My diet was going well but I'm afraid I've been backsliding a bit recently.
[ترجمه گوگل]رژیم غذایی من خوب پیش می رفت اما می ترسم اخیراً کمی عقب نشینی کرده باشم
[ترجمه ترگمان]رژیم غذایی من خوب پیش می رفت، اما متاسفانه اخیرا کمی از عقب برگشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many of the patients backslide into drug and alcohol abuse.
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیماران به سوء مصرف مواد مخدر و الکل روی می آورند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این بیماران دچار سو مصرف مواد مخدر و الکل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Whatever their other differences, good middle-class reformers would not countenance such ideological backsliding or remain passive before fashionable aristocratic interventions.
[ترجمه گوگل]اصلاح‌طلبان خوب طبقه متوسط ​​هر چه تفاوت‌های دیگر داشته باشند، چنین عقب‌نشینی ایدئولوژیکی را تحمل نمی‌کنند یا در برابر مداخلات شیک اشرافی منفعل باقی نمی‌مانند
[ترجمه ترگمان]تفاوت دیگر آن ها، اصلاح طلبان متوسط در طبقه متوسط، در برابر مداخلات ideological منسوخ یا منفعل باقی نخواهند ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It would have looked, moreover, as though the Government were backsliding, so a swift change of tack was ordained.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، به نظر می رسید که دولت در حال عقب نشینی است، بنابراین تغییر سریع رویه مقرر شد
[ترجمه ترگمان]به علاوه، به نظر می رسید که دولت به خاطر backsliding به عقب برگشته است، بنابراین تغییر سریع و تغییر مسیر صادر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many Christians backslide because this truth is not clearly taught.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مسیحیان عقب نشینی می کنند زیرا این حقیقت به وضوح آموزش داده نشده است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مسیحیان به این دلیل پافشاری می کنند که این حقیقت به روشنی آموزش داده نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is not countermarch or backslide.
[ترجمه گوگل]این ضد مارش یا عقبگرد نیست
[ترجمه ترگمان]این countermarch یا backslide نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You've done a good job in the exam, I hope you won't backslide.
[ترجمه گوگل]تو امتحان خوب کار کردی امیدوارم عقب نشینی نکنی
[ترجمه ترگمان]تو در امتحان کار خوبی انجام دادی، امیدوارم تغییر شکل ندی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He kept away from strong drink for years, but recently I'm afraid he'begun to backslide.
[ترجمه گوگل]او سال‌ها از نوشیدنی‌های قوی دوری کرد، اما اخیراً می‌ترسم که شروع به عقب نشینی کرده باشد
[ترجمه ترگمان]او سال ها از نوشیدنی قوی دور شده بود، اما اخیرا متاسفانه داشت تغییر شکل می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I managed to keep of cigarettes for three months, but recently Iafraid I've begun to backslide.
[ترجمه گوگل]من توانستم سیگار را به مدت سه ماه نگه دارم، اما اخیراً می ترسم شروع به عقب نشینی کنم
[ترجمه ترگمان]سه ماه بود که توانستم سیگار را نگه دارم، اما اخیرا تغییر شکل داده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You're doing excellent work now, I hope you won't backslide.
[ترجمه گوگل]الان داری کار عالی انجام میدی، امیدوارم عقب نشینی نکنی
[ترجمه ترگمان]تو الان کارت عالی رو انجام میدی، امیدوارم تغییر شکل ندی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برگشتن (فعل)
sheer, hark back, change, bend, regurgitate, return, reverse, backslide, rebound, come back, remount, blench, put about, revert, resile, topple, recrudesce

سیر قهقرایی کردن (فعل)
backslide, regress

انگلیسی به انگلیسی

• deteriorate; slide backwards; relapse into error, return to sin

پیشنهاد کاربران

به وضع ( بد ) گذشته برگشتن
go back to a worse condition
روی آوردن به عادت گذشته به حال اول بازگشتن، عدول کردن، پسروی کردن.
تحجر پیشه کردن؛ مسیر تحجر را در پیش گرفتن
عقب گرد
انحراف
converted vegetarians backslide to T - bones

بپرس